تاریخ انتشار
پنجشنبه ۶ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۰۵
کد مطلب : ۴۲۴۸۹۳
یادداشت|
دگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند
بیژن کاظمیکیان
۱
کبنا ؛ملک الشعرا شاعر معاصر در شعر نگاشتهای زیبا از حکایت پیرمرد کشاورز میگوید؛ «پایش لب گور است و نهال ده ساله میکارد» و در پاسخ به فردی که وی را حریص خواند، گفت: «دگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند».
اما آنچه مسلم است و در شعر و داستان ما میگذرد، قابل تعمیم به جامعه امروز نیز میشود؛ مردم از کاشتن زیان نبرند.
نمایندگان دولت تدبیر ضعفشان مسلم بود و در پارهای هر آنچه کاشتند، تا کنون کلنگ و قیچیشان را به دست نمایندگان استان سپردند؛ لیکن باغ و باغبان نیز از آنِ نقش و دوندگیهای سه نمایندهی مجلس پیشین استان در خانه ملت بود، همانان نیز رسم بر آنان وفا نکرد و هر آنچه کاشتند را داشتند اما برداشت نه!
تاجگردون گرچه با اسم استان چندان موافق نبود اما اسم مرکز استان، هشت سال گچساران و تیم استاندار در پی تدبیر ایشان در تردد بودند. داشت و کاشته تاجگردون به نام ایشان مصادره شد، کسی که به تنهایی فرماندار، استاندار و نمایندهی گچساران و گاهی استان به شمار میرفت. دولتها و فرمانداران تماما تحت خشم و استیلای نمایندگان قرار گرفته و در واقع هیچ ارادهای از خود نشان ندادند تا هر آنچه دولت حتی در طرحهای ملی کاشت، توسط نمایندگان درو شود.
زارع اما پایانش «حکم مشاور وزیر نفت» از ابتدایش «نمایندگی» خوشتر بود، شاید پشیمان از آنچه که بایست میکرد و اما نکرد.
هاشمیپور در کهگیلویه پسری است که به مطلب نرسید؛ هر آنچه کاشت را حجهالاسلام که چون پتکی بر سر هاشمی فرود آمد، درو کرد. قیچی موحد، ایده و طرحهای ناتمام هاشمی را برید تا اطمینان دهد مقبولیت سیاسی در مطالبات عموم خلاصه نمیشود و بیش از اینها در عرصه سیاست هست، که باید آموخت؛ پایان هاشمی نیز چنان تلخ نشد و همانطور که انتظار میرفت افق جدیدی برویش گشوده شد.
هفته دولت و فجر فصل درو و برداشت، در کالبد افتتاحیههاست؛ این روزها روشنفکر و موحد بیثواب و بیزحمت، باب ورود به بهرهبرداریها از تخصیص منابع وزارت نفت و نیرو در استان را با عکسهای یادگاری در این پروژهها که روحشان نیز از ایشان بیخبر است، را گشودهاند؛ دولتیها نیز با ولع کلید قافله و قیچی را برای بریدن ریش پروژهها به ایشان سپردهاند.
با تکیه بر باد و نه کمیسیونهای موثر در مجلس شورای اسلامی، کمیته و شورای برنامهریزی و توسعه در شهرستان و استان، برنامه و بودجه استان، برای مدتها به کارمند پیمانی میمانند که قرانی اضافهکاری، حق مسکن، حق فرزند و ... به ایشان نمیرسد و از توسعه استان و شهرستان تنها کلماتی بروی کاغذ به یادگار میماند.
باید دید آیا زوج کنونی نمایندگان استان و دولت مکرم، مستقل و روی پای خود، در آینده ۱۴۰۰ توان و سیاستی برای ایجاد سالی پربار دارند، تا سفرهای که گذشته در استان پهن میشد را گسترانیده و شادی این هفته و سال را که از برکات عملکرد دیگرانی «تاجگردون، هاشمی، زارع» است، تکرار یا مردم باز هم از نکاشتنها زیان میبرند؟
اما آنچه مسلم است و در شعر و داستان ما میگذرد، قابل تعمیم به جامعه امروز نیز میشود؛ مردم از کاشتن زیان نبرند.
نمایندگان دولت تدبیر ضعفشان مسلم بود و در پارهای هر آنچه کاشتند، تا کنون کلنگ و قیچیشان را به دست نمایندگان استان سپردند؛ لیکن باغ و باغبان نیز از آنِ نقش و دوندگیهای سه نمایندهی مجلس پیشین استان در خانه ملت بود، همانان نیز رسم بر آنان وفا نکرد و هر آنچه کاشتند را داشتند اما برداشت نه!
تاجگردون گرچه با اسم استان چندان موافق نبود اما اسم مرکز استان، هشت سال گچساران و تیم استاندار در پی تدبیر ایشان در تردد بودند. داشت و کاشته تاجگردون به نام ایشان مصادره شد، کسی که به تنهایی فرماندار، استاندار و نمایندهی گچساران و گاهی استان به شمار میرفت. دولتها و فرمانداران تماما تحت خشم و استیلای نمایندگان قرار گرفته و در واقع هیچ ارادهای از خود نشان ندادند تا هر آنچه دولت حتی در طرحهای ملی کاشت، توسط نمایندگان درو شود.
زارع اما پایانش «حکم مشاور وزیر نفت» از ابتدایش «نمایندگی» خوشتر بود، شاید پشیمان از آنچه که بایست میکرد و اما نکرد.
هاشمیپور در کهگیلویه پسری است که به مطلب نرسید؛ هر آنچه کاشت را حجهالاسلام که چون پتکی بر سر هاشمی فرود آمد، درو کرد. قیچی موحد، ایده و طرحهای ناتمام هاشمی را برید تا اطمینان دهد مقبولیت سیاسی در مطالبات عموم خلاصه نمیشود و بیش از اینها در عرصه سیاست هست، که باید آموخت؛ پایان هاشمی نیز چنان تلخ نشد و همانطور که انتظار میرفت افق جدیدی برویش گشوده شد.
هفته دولت و فجر فصل درو و برداشت، در کالبد افتتاحیههاست؛ این روزها روشنفکر و موحد بیثواب و بیزحمت، باب ورود به بهرهبرداریها از تخصیص منابع وزارت نفت و نیرو در استان را با عکسهای یادگاری در این پروژهها که روحشان نیز از ایشان بیخبر است، را گشودهاند؛ دولتیها نیز با ولع کلید قافله و قیچی را برای بریدن ریش پروژهها به ایشان سپردهاند.
با تکیه بر باد و نه کمیسیونهای موثر در مجلس شورای اسلامی، کمیته و شورای برنامهریزی و توسعه در شهرستان و استان، برنامه و بودجه استان، برای مدتها به کارمند پیمانی میمانند که قرانی اضافهکاری، حق مسکن، حق فرزند و ... به ایشان نمیرسد و از توسعه استان و شهرستان تنها کلماتی بروی کاغذ به یادگار میماند.
باید دید آیا زوج کنونی نمایندگان استان و دولت مکرم، مستقل و روی پای خود، در آینده ۱۴۰۰ توان و سیاستی برای ایجاد سالی پربار دارند، تا سفرهای که گذشته در استان پهن میشد را گسترانیده و شادی این هفته و سال را که از برکات عملکرد دیگرانی «تاجگردون، هاشمی، زارع» است، تکرار یا مردم باز هم از نکاشتنها زیان میبرند؟