تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۴۵
کد مطلب : ۴۲۷۴۶۳
دکتر فیرحی به دیار باقی شتافت

جای خالی مرد اندیشه و صلح

۱
۰
جای خالی مرد اندیشه و صلح
کبنا ؛به گزارش کبنا نیوز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر فیرحی از چندی پیش به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری بود.
دکتر داود فیرحی متولد سال ۱۳۴۳در زنجان بود. وی علوم دینی را تا پایان مقدمات در مدرسه علمیه شهرستان زنجان گذراند و سپس سطح و خارج فقه و اصول را از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۰ در حوزه علمیه قم آموخت.
او همزمان از سال ۱۳۶۶ در دانشگاه تهران در رشته کارشناسی علوم سیاسی قبول شد و این رشته را تا مقطع دکتری علوم سیاسی با گرایش اندیشه سیاسی از همین دانشگاه ادامه داد و رساله دکتری خود را با عنوان «دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام» در سال ۷۸ اخذ کرد این رساله که با الهام از روش شناسی فوکو و هرمنوتیک گادامر تنظیم شده است به بررسی مناسبات قدرت و دانش در دوره میانه اسلام پرداخته و چگونگی زایش دانش سیاسی دوره میانه را کاوش می‌کند.
پیش از این دکتر فیرحی در دوره کارشناسی ارشد هم رساله «اندیشه سیاسی شیعه در دوره قاجاریه» را نوشت. این رساله به اندیشه سیاسی فقیهان مشهور شیعه در دوره قاجار اختصاص دارد. و کوشش می‌کند مهم‌ترین مکاتب فقهی-سیاسی شیعه را که در دوره قاجاریه بسط یافته و حضور خود را کماکان در تحولات مشروطه(۱۲۸۴/۱۹۰۵) و انقلاب اسلامی (۱۳۵۷/۱۹۷۹) به بعد در ایران، حفظ کرده است، تحقیق کند.
از دکتر فیرحی تاکنون کتاب‌های «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام»، چاپ چهارم(تهران: نشر نی)،۱۳۸۴، «نظام سیاسی و دولت در اسلام»، چاپ سوم، (تهران: سمت، ۱۳۸۴)، «تاریخ تحول دولت در اسلام»، در دست انتشار تدوین یا منتشر شده است و نیز۳۰ مقاله از وی هم در حوزه اندیشه سیاسی اسلام در مجلات و کنفرانس‌های علمی به چاپ رسیده است.
دکتر داود فیرحی، پژوهشگر «اندیشه سیاسی در اسلام» به دلیل ابتلا به کرونا  درگذشت | سایت انتخاب
مرد اندیشه و صلح
شرق نوشت: دکتر داود ‌ فیرحی ، استاد دانشگاه تهران، در 56 سالگی درگذشت مرد اندیشه و صلح از همان زمان که شبکه‌های اجتماعی از تصویر حجت‌الاسلام داود فیرحی با هدف کمک‌گرفتن از مردم پر شد، می‌شد حدس زد که استاد چه جایگاهی نزد دانشجویانش دارد. او به علت کرونا به پلاسمای گروه خونی خاصی نیاز داشت که نبود و علاقه‌مندانش و عمدتا دانشجویان قدیم و جدیدش همبسته شدند تا به کمک استاد بشتابند؛ اما اجل مهلت نداد و حتی با رسیدن پلاسمای مورد نیاز، کرونا استاد علوم و اندیشه سیاسی دانشگاه تهران را با خود برد. فیرحی استاد علوم سیاسی و اندیشه سیاسی دانشگاه تهران بود. به ‌لحاظ سیاسی می‌شد او را اصلاح‌طلب نامید. عضو شورای مرکزی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم بود که تشکلی روحانی و اصلاح‌طلب است؛ اگرچه وجهه آکادمیک او بر سیاسی‌اش غلبه داشت.

لحن و کلامش آرام و باطمأنینه بود که قرینگی عجیبی با شخصیتش داشت. امیر پسنده‌پور، دانش‌آموخته علوم سیاسی و روابط دیپلماتیک، می‌گوید فیرحی را می‌توان سرآمد محصول پیوند حوزه و دانشگاه دانست. فردی که هم مورد تأیید علما نه به معنای سیاسی بلکه علمای حوزوی و هم علمای دانشگاهی بود و همین توافق، نکته مهمی درباره اوست؛ «یک مجتهد و دانشمند علم سیاست که فقدانش به‌شدت در جامعه روشنفکری و دانشگاهی ما حس خواهد شد. مهم‌ترین خصوصیت اخلاقی‌اش تواضع و متانتش بود. در بحث قائل به دموکراسی بود و مخالفش را دشمنش تلقی نمی‌کرد. با متانت بحث می‌کرد و با تواضع آنچه را مقبول می‌یافت، می‌پذیرفت. در نگاه دانشجویانش استادی بی‌بدیل و نرم‌خو و در نظر سیاسیون هم بسیار قابل احترام بود. برجسته‌ترین نکته درباره او توانایی علمی‌اش، تبارشناسی جنبش‌های سیاسی و گروه‌های تکفیری و تروریستی بود. فیرحی یک نظم فکری داشت و آن‌قدر دقیق تدریس می‌کرد که طرح اشکال حین صحبت‌هایش سخت بود. معلوم بود گفته‌هایش صرفا برداشت او نیست، بلکه محصول یک پژوهش و کار علمی دقیق است. فیرحی مترجم نبود، مفسر نبود، مؤلف بود». کاوه حسین‌زاده، مترجم و دانش‌آموخته اندیشه سیاسی و از دانشجویان دکتر فیرحی نیز با بیان اینکه او از معدود چهره‌های علوم سیاسی بود که پروژه فکری منسجمی برای خودش داشت و با مداومت آثار زیادی در این حوزه خلق کرده بود، گفت: «شاید الان زمان خوبی برای پرداختن به پروژه فکری دکتر فیرحی نباشد و در زمان مقتضی باید درباره آن بحث و بررسی کرد. من ترجیح می‌دهم درباره رابطه شخصی بیش از 10ساله خودم با او صحبت کنم که رابطه‌ای عمیق بود. ترجیح می‌دهم از تجربه این هم‌نشینی بگویم. با دکتر فیرحی از همان روزهای اولی که وارد دانشگاه تهران شدم، آشنا شدم. درحالی‌که روز اول آشنایی اصلا تصورش را هم نمی‌کردم که بتوانم با او ارتباطی برقرار کنم، ولی به‌مرور به‌گونه‌ای پیش رفت که در کنار دیگر بزرگان این رشته استاد راهنمایم شد و بسیار به او نزدیک شدم. آنچه برای من بیش از همه ‌چیز درباره او اهمیت داشت، انسان‌بودنش بود؛ اینکه شما دارای چه گرایش و خط فکری سیاسی‌ای هستید، کوچک‌ترین اثری در برقراری ارتباط با او نداشت. دراین‌باره واژه‌ای از خود استاد وام می‌گیرم و می‌گویم «انسان متخلقی» بود و سعه صدر داشت. سخت بود کسی جذبش نشود. درست است که من خودم را به او بسیار نزدیک می‌دیدم؛ اما دیگر دانشجویانش هم قطعا همین حس را به او داشتند. برخی آدم‌ها گویا یک نیرو و مغناطیس جذب درونی دارند که انسان‌ها را فارغ از خط و خطوط فکری و سیاسی جذب خود کنند و او از‌جمله این نوادر بود، نه به‌عنوان استاد که قطعا استاد بود، به‌عنوان یک برادر بزرگ‌تر و دوست همواره همراه بود. نه‌تنها در مراحل علمی بلکه در زندگی شخصی همیشه دلسوزانه پیگیر وضعیت دانشجویانش بود. برای همین فقدانش برایم سترگ و عجیب است و تا پیش از درگذشت او هیچ‌وقت کرونا را این‌قدر در این دوره پاندمی از نزدیک لمس نکرده بودم. یادم نمی‌رود یک هفته قبل تلفنی درباره کتاب جدیدم با هم صحبت کردیم، گفت حالم خوب نیست، پاهایم درد می‌کند. به شوخی به او گفتم جزء خواص هستید و علائم بیماریتان هم خاص است، گفت خوب شدم تماس می‌گیرم تا مفصل صحبت کنیم؛ اتفاقی که نیفتاد و چه بدموقع ما دکتر فیرحی را از دست دادیم. او در اوج پختگی و در حال به‌نتیجه‌رساندن پروژه فکری‌اش بود. فقدان او ضربه‌ای بود به جامعه علوم سیاسی کشور.
دکتر داود فیرحی؛ نابغه‌ای که حیف شد
احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی هم در سوگ این اندیشمند نوگرا نوشت: «برخی مصیبت‌ها چنان سنگین و جگرخراش‌اند که هیچ کلامی نمی‌تواند تسلی‌بخش آدمی باشد. رحلت دکتر داود فیرحی از این نوع مصیبت‌هاست. تأثر من از مرگ نابهنگام این دوست فرهیخته و متفکر و زحمت‌کش و متواضع و با‌صفا به اندازه‌ای است که چشمم درست صفحه مانیتور را نمی‌بیند. نمی‌دانم به چه زبانی باید به خانواده و دوستان و شاگردان و خوانندگان آثار گران‌قدرش تسلیت بگویم، جز اینکه از خداوند بخواهم تحمل این مصیبت را بر آنان آسان و با اجر فراوان همراه کند و او را در جوار مهر خود بهترین پاداش‌ها دهد. هجرت زودهنگام دکتر فیرحی مصیبتی بزرگ برای دانش و علم سیاسی در کشورمان هم به حساب می‌آید. او که تلاش فکری خود را بنا بر خاستگاه دوگانه دانشگاهی و حوزوی‌اش در جهت ایجاد پیوندی معقول بین سنت مأثور و دستاوردهای عصر تجدد صرف کرد تا بدین‌وسیله گذرگاهی برای خروج از بن‌بست شرایط سیاسی ایران بگشاید، جایش در جغرافیای دانش سیاسی ایران خیلی خالی خواهد ماند. باشد که مرگ جان‌گدازش رجوع به آثار متعددش را در بین دانشجویان و اهل اندیشه صدچندان کند، تا این‌‌گونه اثر و خاطره‌اش تا ابد در این کشور زنده بماند».

هادی خانیکی دانشیار علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی نیز با انتشار عکسی از خود، دکتر فیرحی و دکتر کاشی نوشت: خبر پر كشیدن دكتر داود فیرحی كه آمد و در شبكه‌ها پیچید،‌ دل‌های بسیاری به اندوه نشست و زبان‌های فراوانی از سخن ایستاد. نزدیك ظهر چهارشنبه بود كه در تدارك سخن گفتن در یك نشست علمی بودم كه شنیدن این خبر تلخ امان و امكان صحبت را از من گرفت. كرونا این روزها در همه‌جا بیداد می‌كند و هرروز خانواده‌های بسیاری را به سوگ می‌نشاند،؛ اما در آنجا كه به سراغ سرمایه‌های كمیاب علمی و اجتماعی می‌رود و اندیشه‌ورزانی را در مقیاس ملی و در افق امیدهای آینده به كام مرگ فرو می‌برد،‌ بیدادش جان‌گدازتر می‌شود؛ فیرحی از این شمار بود: ژرف‌اندیش،‌ سخت‌كوش،‌ گشوده‌فكر، فروتن،‌ خوش‌نفس، دین‌باور و مسئولیت‌شناس. رفتارش عین گفتارش و گفتارش برآمده از دل دردمند و ذهن خلاقش بود. سخنش و تلاشش در همه‌جا از دانشگاه و حوزه تا میدان‌های سیاست و جامعه بذر امید می‌کاشت. به‌تمام‌معنا دوست و به لوازم دوستی همواره ملتزم بود. به‌حق ازجمله پارسایانی بود كه خود بارها و بارها از زبان علی (ع) وصفشان كرده بود: نوشتن از او بیش از این برایم آسان نیست. پس برای وصفش به شعر پناه می‌برم؛ گویی آنچه شاملو سروده است درباره اوست:
انسان زاده شدن تجسّدِ وظیفه بود:
توانِ دوست داشتن و دوست‌ داشته‌شدن
توانِ شنفتن
توانِ دیدن و گفتن
توانِ اندُهگین و شادمان‌شدن
توانِ خندیدن به وسعتِ دل، توانِ گریستن از سُویدای جان
توانِ گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ شُکوهناکِ فروتنی
توانِ جلیلِ به دوش بردنِ بارِ امانت
و توانِ غمناکِ تحملِ تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان
انسان
دشواری وظیفه است
فرصت كوتاه بود و سفر جانكاه
اما یگانه بود و هیچ كم نداشت
 
حجت‌الاسلام‌والمسلمین هادی سروش درباره او گفته‌: اندیشه‌های دینی و نوگرایانه دکتر فیرحی گرچه راسخ بود، ولی چون بوی تندی نمی‌داد، آدمی را به تفکر وا‌می‌داشت. او شخصیتی بود که اخلاق را نه فقط در چهره بلکه در رفتار و خصوصا در قلم و بیان خود نهادینه کرده بود. دارای گفتار دلنشینی بود که انسان را از شنیدن خسته نمی‌کرد.
حجت‌الاسلام دکتر داود فیرحی سال ۱۳۴۳ در زنجان متولد شد. علوم دینی را تا پایان مقدمات در مدرسه علمیه شهرستان زنجان خواند و سپس سطح و خارج فقه و اصول را از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۰ در حوزه علمیه قم آموخت. هم‌زمان از سال 1366 در دانشگاه تهران در رشته کارشناسی علوم سیاسی قبول شد و این رشته را تا مقطع دکترای علوم سیاسی با گرایش اندیشه سیاسی از همین دانشگاه ادامه داد و رساله دکترای خود را با عنوان «‌دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام» در سال 78 اخذ کرد. این رساله که با الهام از روش‌شناسی فوکو و هرمنوتیک گادامر تنظیم شده است، به بررسی مناسبات قدرت و دانش در دوره میانه اسلام پرداخته و چگونگی زایش دانش سیاسی دوره میانه را کاوش می‌کند. پیش از این دکتر فیرحی در دوره کارشناسی ارشد هم رساله «اندیشه سیاسی شیعه در دوره قاجاریه» را نوشت. این رساله به اندیشه سیاسی فقیهان مشهور شیعه در دوره قاجار اختصاص دارد و کوشش می‌کند درباره مهم‌ترین مکاتب فقهی-سیاسی شیعه که در دوره قاجاریه بسط یافته و حضور خود را کماکان در تحولات مشروطه و انقلاب اسلامی به بعد در ایران حفظ کرده است، تحقیق کند. از دکتر فیرحی تاکنون کتاب‌های مختلفی از‌جمله « قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام»، «نظام سیاسی و دولت در اسلام» و «تاریخ تحول دولت در اسلام» انتشار یافته است. او معتقد بود «نیازمند بازاندیشی در نسبت مذهب و حكمرانی هستیم». به گفته او، برای این كار احتیاج به فكر، اندیشه و بیان مستمر درباره وضعیت خودمان داریم. او از سال 1378 عضو هیئت علمی و دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران بود و دروس «اندیشه سیاسی در ایران معاصر» و «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» در دوره دکتری، « فقه سیاسی» و «افکار سیاسی در ایران و اسلام» و «بنیادگرایی و رادیکالیسم اسلامی معاصر» در دوره کارشناسی ارشد و «نظام سیاسی و دولت در اسلام»، «تاریخ تحول دولت در جهان اسلام» و «مبانی اندیشه‌های سیاسی در اسلام» را در دوره کارشناسی تدریس‌ می‌کرد.
⚫️ پیام های تسلیت برای درگذشت اندیشمند درد آشنا؛ دکتر داود فیرحی | خبرگزاری  بین المللی شفقنا
اعتماد نوشت: فقدان فقيه جست‌وجوگر قلمرو انديشه‌هاي سياسي

اگر ممكن است در ابتدا درباره آشنايي و شناخت خودتان از مرحوم دكتر فيرحي بفرماييد.
من ابتدا دكتر داود فيرحي را با آثارش شناختم. برخي آثار دكتر فيرحي يك نقطه عطف تحقيقات آن عرصه‌اي محسوب مي‌شود كه در آن قلم زده است. نخستين‌باري كه با آثار دكتر فيرحي عزيز كه خدا رحمتش كند آشنا شدم، در كتابفروشي دهخداي تبريز بود. آنجا در ميان كتاب‌ها، به كتاب قدرت، دانش و مشروعيت در اسلام برخوردم. اين كتاب اولين اثر برجسته و اثرگذار مرحوم فيرحي بود. اين كتاب اواخر دهه 1370 منتشر شد. دردم آن را خريداري كردم و متوجه شدم كه با يك محقق نوجو و بسيار ژرف‌نگر و روشمند روبرو هستم. از آن زمان به بعد آثار او را دنبال كردم تا اينكه در سال 1384 از دانشگاه تبريز به دانشگاه تهران آمدم. از همان زمان و زمستان 84 بود كه نخستين ملاقات‌ها روي داد و سپس منجر به دوستي و آشنايي‌هاي عميق و گفت‌وگوهاي گوناگون در مراسم و همايش‌هاي مختلف شد، از جمله در نشستي راجع به فوكو در سال 1385. بعدا هم در برنامه‌هاي ديگر كه جزيياتش را بهتر مي‌دانيد، باهم همراه بوديم و باهم در برخي گروه‌ها همكاري داشتيم. از جمله مهم‌ترين اين نشست‌ها، نشست نقد و بررسي آثار و انديشه‌هاي دكتر سيد جواد طباطبايي بود كه ايشان دعوت بنده و گروه ما را پذيرفتند و در آن سخنراني كردند. در آن نشست ديگران مثل دكتر قادري، دكتر آقاجري، دكتر آباديان، دكتر منصوربخت و دكتر بستاني حضور داشتند. در آن نشست من و دكتر فيرحي و دكتر قادري و فكر مي‌كنم دكتر بستاني شاگرد مستقيم دكتر طباطبايي بوديم و در كلاس‌هاي او نشسته بوديم و تلمذ كرده بوديم.

نظر ديگران درباره دكتر فيرحي چه بود؟
دكتر فيرحي را حتي كساني كه به آثار و انديشه‌هايش نقد داشتند، به عنوان يك انديشمند و پژوهشگر دقيق، باريك‌بين، نوآور و روشمند مي‌شناختند. مثلا در همين كتاب قدرت، دانش و مشروعيت در اسلام كه يك اثر خواندني و درخشان است و توانايي‌هاي ويژه مرحوم فيرحي را نشان مي‌دهد و مربوط به اوايل زندگي علمي ايشان هست، مي‌بينيد كه روش تلفيقي و تركيبي به كار گرفته و از نظر روش‌شناسي اين اثر يكي از آثار پيشگام در حوزه تاريخ انديشه سياسي در اسلام محسوب مي‌شود. به همين قياس آثار بعدي را در نظر بگيريد، تا همين آخرين آثار از جمله دو جلدي فقه و سياست در ايران معاصر و آستانه تجدد.
پیام تسلیت خاتمی، سیدحسن خمینی، جهانگیری، ظریف، عارف و ... برای درگذشت داود  فیرحی
چه خاطراتي از ايشان داشتيد؟
من درباره خاطراتم با ايشان بسيار مي‌توانم بگويم. ما باهم سفر هم داشتيم، يك بار هم به سفر خارج از كشور رفتيم كه خيلي شيرين بود. از نظر علمي بسيار پربار بود. سفرهاي علمي چون چند روزه هستند، آدم فرصت بيشتري براي گفت‌وگو دارد. در آن سفر بسيار باهم گفت‌وگوهاي پرباري راجع به مسائل مربوط به تاريخ انديشه سياسي داشتيم. يك گروهي هم در دانشگاه آزاد چند سال پيش و در اواخر عمر مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني با توصيه و نظارت خود ايشان شكل گرفته بود. در اين گروه بنده با دكتر فيرحي و مرحوم دكتر قانعي راد و دكتر محمدرضا تاجيك و چند تن ديگر از استادان حضور داشتند. دوره كوتاهي در حد چند ماه بيشتر به طول نينجاميد و به درگذشت مرحوم رفسنجاني خورد، اما جلسات بسيار پرباري بود. هر هفته راجع به مسائل مربوط به تاريخچه، ضرورت و فراز و فرودها و آينده نوانديشي ديني گفت‌وگوهاي پرباري صورت مي‌گرفت. برنامه‌هايي در دست بود، از نظر برگزاري نشست‌ها و جلسات و تاليف و ترجمه كه داشت پيش مي‌رفت، اما با مرگ مرحوم رفسنجاني معلق ماند. خلاصه از اين سنخ خاطرات و همراهي‌ها و همگامي‌ها با مرحوم فيرحي داشتم. آثارش را تقريبا هميشه دنبال مي‌كردم و هميشه باهم در گفت‌وگوي تلفني بوديم. گاهي هم بحثي راجع به برخي مباحث علمي در مي‌گرفت. از جمله درباره آخرين اثر برجسته‌اش گفت‌وگو كرديم. آستانه تجدد، شاخص‌ترين و كامل‌ترين و پربارترين اثري است كه تاكنون به زبان فارسي و زبان‌هاي ديگر درباره مرحوم ناييني و كتاب بسيار مهم و شاخص تنبيه‌الامه و تنزيه‌المله او نگاشته شده است. كتاب مرحوم ناييني، اثري بسيار مهم در عرصه‌اي است كه زنده‌ياد فيرحي از آن با عنوان فقه المشروطه ياد مي‌كرد. در همين خصوص قرار بود برنامه‌هايي برگزار شود كه به دلايل مختلف معوق ماند.

يكي از دغدغه‌هاي جدي و اساسي دكتر فيرحي بحث انديشه سياسي ايران به ويژه با نظر به مشروطه بود. شما خودتان هم از پژوهشگراني هستيد كه در اين زمينه كار كرده‌ايد و نظر داريد. پروژه‌اي كه به نظر مي‌آمد دكتر فيرحي در اين سال‌هاي آخر زندگي كوتاه اما ارزشمندشان پيش مي‌برد، در دو جلدي فقه و سياست و فقه و حكمراني حزبي و آستانه تجدد بازتاب يافته است. اين طرح را مي‌توان يافتن نوعي انسجام ميان فقه به عنوان اصلي‌ترين دانش سنتي ما با انديشه ديني خواند. نظر شما درباره اين پروژه فكري ايشان چيست؟ به نظر شما دكتر فيرحي در اين آثار چه چيزي را دنبال مي‌كرد؟
خيلي خلاصه اگر بخواهم بگويم، مي‌توان محور آن را فقه پويا خواند، يعني فقهي كه با مقتضيات زمان همراه مي‌شود و مي‌تواند پاسخگوي نيازهاي امروز باشد. همان‌طوركه شما به درستي و با دقت گفتيد، دكتر فيرحي تاكيد داشت كه فقه مهم‌ترين دانش سنت ماست. اما از دوره انقلاب مشروطه و نه دوران هفتاد و دو ساله مشروطه، به اين سو، فقه بطور خيلي بنيادي و جدي با مسائل سياست، حقوق، حقوق مدني و حقوق سياسي درگير شد و به هر حال يك راهي گشوده شد. يكي از ويژگي‌هاي بسيار ارزشمند و قابل توجه دكتر فيرحي در مقام يك انديشمند اين بود كه خيلي به تاريخ تكيه داشت و مي‌خواست پيشينه مسائلي كه امروز با آنها درگير هستيم را بكاود و مواضع خودش را بر يك درك عميق تاريخي استوار كند. اين ويژگي برجسته‌اي در دكتر فيرحي و آثارش هست. در همين اثر دو جلدي كه به آن اشاره كرديد، يعني فقه و سياست در ايران معاصر، خواننده مي‌تواند با يك روايت بسيار منسجم و دقيق و مبتني بر پاره‌اي از نوآوري‌ها از نظر طرح مباحث تحولات فقه سياسي و فكر سياسي شيعه و علماي شيعه را بررسي كند. مثلا ببينيد در اين كتاب، فصلي راجع به مرحوم خالصي‌زاده و سپس امام خميني(ره) است. خالصي‌زاده متفكر بسيار مهمي است، اما بسياري از پژوهشگران ما توجهي به او نيافته‌اند و اهميت او را چندان درك نكرده‌اند. در اين گفت‌وگوي كوتاه فرصتي نيست كه من درباره زندگي، آثار و آرا و انديشه‌ها و مواضع عملي مرحوم خالصي‌زاده صحبت كنم، اما مي‌دانيد كه او يكي از كساني است كه در كنار مرحوم مدرس آن زماني كه رضاخان بحث جمهوري‌خواهي را مطرح كرد، درگير شد. قبل از آن هم، هم خودش و هم پدرش آيت‌الله خالصي در ماجراي قيام شيعيان عراق عليه انگلستان درگير بودند. بعدا آيت‌الله خالصي به ايران تبعيد شد. خالصي‌زاده بعد از آن هم در سال‌هاي بعدي زندگي، مواضع خيلي محكمي در ارتباط با دين و سياست و انديشه حكومت اسلامي داشت. چند صفحه‌اي كه دكتر فيرحي درباره خالصي‌زاده نوشته را اگر نگاه كنيد، درمي‌يابيد كه او محققي كليشه‌اي و ساده نيست كه بخواهد راه‌هاي رفته ديگران را بپيمايد و نوجويي مي‌كند، يعني عرصه‌هاي جديدي را باز مي‌كند. يا بحث‌هايي كه راجع به مرحوم محمد باقر كمره‌اي و ميرزا خليل كمره‌اي دارد، واقعا نوآورانه است يا مباحثي كه درباره كسروي و انديشه‌هاي او راجع به مذهب و علماي سنتي مطرح كرده، بسيار درخشان و ارزنده است. البته مي‌دانيم كه كسروي خودش مدعي يك جريان پاكديني بود كه بحث ديگري است. خلاصه اين مباحث نشان مي‌دهد كه دكتر فيرحي رحمه‌الله عليه، واقعا يك پژوهشگر نوآور بود و ابعاد و زوايايي را از تاريخ انديشه سياسي ما كشف كرد و ديد و بالا آورد كه پيش از دكتر فيرحي به شكلي كه او مطرح كرد، ديده نشده بود. به هر حال دكتر فيرحي بطور خيلي جدي اعتقاد داشت كه ما بايد با تكيه بر انديشه و دانش مدرن، به بازخواني منابع سنتي انديشه و دانش خودمان بپردازيم و اين تنها راه پويا شدن ما و ورود ما به عصر جديد است. مثلا تعبير آستانه تجدد را كه ايشان در عنوان كتابي كه در شرح تنبيه‌الامه مرحوم ناييني به كار برده، از اين منظر بايد بررسي كرد. دكتر فيرحي انديشمندي دغدغه‌مند بود. من گاهي مواقع در وصف ايشان در كلاس‌ها و جاهايي كه بحث پيش مي‌آمد، مي‌گفتم كه ترجيح مي‌دهم بگويم دكتر فيرحي به جاي اينكه يك استاد و انديشمند و محقق مومن است، او يك مومن محقق و دانشمند بود. يعني دغدغه ايماني و درد دين داشت و هدفش اين بود كه راهي گشوده شود تا فكر ما از تصلب، جمود و جزم‌انديشي رهايي پيدا كند تا به ويژه در امر حكومتداري از افراط و تفريط‌هايي كه متاسفانه از آفات خشك‌انديشي و تندروي است، در امان بمانيم.

دكتر فيرحي در 56 سالگي درگذشت و از اين حيث مي‌توان آن بزرگوار را مشابه مرحوم دكتر عنايت دانست كه او هم در سنين ميانسالي و در آستانه باروري علمي از دنيا رفت. به نظر شما مسووليت و وظيفه جامعه علمي درباره او چيست؟
من معتقدم راه دكتر فيرحي، همان راه نوانديشي و نوگرايي ديني است كه از سده نوزدهم ميلادي يا سده سيزدهم هجري قمري شروع شده و از پيشگامانش مرحوم سيد جمال‌الدين اسدآبادي است. البته اينكه داوري‌هاي خود مرحوم فيرحي راجع به اسدآبادي چگونه بود و چگونه بايد آنها را ارزيابي كرد، بحث ديگري است. اما به هر حال دكتر فيرحي رحمه‌الله عليه، از كساني بود كه در اين خط و جريان قرار مي‌گيرد. خود بنده هم همچنان به اين خط تعلق دارم و در اين مسير گام برمي‌دارم و فكر مي‌كنم. گمانم اين است كساني كه اين راه را قبول دارند و دكتر فيرحي را هم يكي از پويندگان و نمايندگان آن مي‌دانند، لازم است آثار دكتر فيرحي را خوب بخوانند و بفهمند و با آنها نقادانه برخورد كنند. بعضي از مباحثي كه دكتر فيرحي مطرح كرد، نياز به پيگيري دارد و لازم است بسط و شرح بيشتري بيابد. خود دكتر فيرحي هم بيش از هر كس به اين امر واقف بود و مي‌دانست كه بعضي از اين چيزها در حد توانايي و امكانات امروز ايشان است و مسلما نامحدود نيست. بنابراين دانشجويان دكتر فيرحي و كساني كه در اين عرصه پژوهش مي‌كنند، خوب است كه اين جور مسائل را بيابند و شرح و بسط دهند و مسلما روح آن مرحوم شاد و راضي خواهد شد. يكي ديگر از كارهايي كه بايد انجام شود و من مطمئن هستم كه خانواده و شاگردان اصلي دكتر فيرحي در فكر هستند، اين است كه آن بزرگوار پروژه‌هاي متعددي داشت و محقق بسيار پركار و ذوابعادي بود و عرصه تحقيق خودش را خيلي خوب مشخص كرده بود. يعني به اين در و آن در نمي‌زد. اما بعضي از اين پروژه‌ها با درگذشت نابهنگام ايشان ناتمام و معوق مانده است. اين پروژه‌ها و دست‌نوشته‌ها بايد به شكلي دقيق و روشمند و پيراسته آماده انتشار شود و اين يك همت ويژه‌اي را مي‌طلبد. دكتر فيرحي در گفت‌وگوهايي كه باهم مي‌كرديم، از بعضي از اين برنامه‌ها و تحقيقاتش با بنده سخن مي‌گفت و حتما با خيلي از دانشجويانش بيشتر سخن گفته است. گمانم اين است كه بايد اينها توسط گروهي از دانشجوهاي دكتر فيرحي با همراهي و همكاري خانواده ارجمند و گرامي او و با نظارت يكي دو تن از همكاران نزديك او و با كمك خود دانشگاه تهران و دانشكده حقوق و علوم سياسي و حتي ورود انجمن علوم سياسي و كساني كه صاحب بصيرت و تجربه‌اند، از دستبرد روزگار در امان بمانند و در نتيجه معوق و معطل ماندن‌ها فرسوده نشوند و آشفته نشوند و از ميان نروند. همچنين به مرحوم عنايت اشاره كرديد، مرحوم عنايت سال 1311 به دنيا آمد و سال 1361 از دنيا رفت. او هم از چهره‌هاي بسيار برجسته انديشه معاصر ايران بود. او به عنوان جانشين آلبرت حوراني به دانشگاه آكسفورد دعوت شد و صاحب كرسي بود. متاسفانه وقتي رفت، در پرواز سكته كردند و درگذشتند. مرحوم عنايت هم جزو نوادر روزگار بودند. خلاصه اينكه درگذشت دكتر فيرحي خيلي دردناك است و من اميدوارم كه دانشجويان در راه او گام بردارند. اميدوارم جاي ايشان را محققان توانا و نوآور جوان پر كنند. اما اين كار را خيلي سخت مي‌دانم و معتقدم كه رفتن ايشان يك خلأ بسيار جدي است. اين را به دليل دوستي و همراهي و همكاري ساليان نمي‌گويم، بلكه به عنوان يك شاگرد كوچك اين عرصه‌ها مي‌گويم كه ايران و فرهنگ ايراني يك پژوهشگر بي‌مانند و سرمايه فوق‌العاده ارزشمند را از دست داد و بعيد مي‌دانم به اين آساني‌ها بتوان آن را جبران كرد.
در سوگ اندیشمند نوگرا
ایران نوشت: کرونا یک چهره دیگر را هم با خود برد؛ داوود فیرحی، استاد دانشگاه تهران. خبر بستری شدن او در بخش آی سی یو بیمارستان لاله و وخامت حالش هفته گذشته منتشر شد، اما نهایتاً دیروز ویروس کرونا کار خودش را کرد. به گفته پزشک معالج فیرحی، این استاد دانشگاه در بدو مراجعه درگیری ریوی بیش از ۸۰ درصد داشت. این خبر بلافاصله بازتاب وسیعی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی داشته و بسیاری از اتفاق رخ داده ابراز تأسف و ناراحتی کردند.
به دنبال فقه پویا
فیرحی در طول مدت حضورش در قامت استاد دانشگاه تهران به چند مؤلفه شهرت داشت؛ درک عمیق از فقه پویا، تسلط به علوم انسانی روز، مشی دموکراتیک و نهایتاً خوی مسالمت‌جو. مؤلفه‌هایی که دیروز هم در پیام‌های پر تعداد یادبود همکاران، دوستان، دانشجویان و دنبال‌کنندگان مباحث او بازتاب زیادی داشت و بارها مورد تأکید قرار گرفت. او از جمله اندیشمندان منتقد سنت بود که تلاش کرد نگاه مدرنی به دین و سیاست را ترویج کند. از این نظر می‎‌توان او را در زمره نواندیشان دینی قرار داد. او همزمان که اعتقاد داشت حوزه فقه باید خود را با تحولات روز هماهنگ کرده و تناسبی مستقیم و نه با تأخیر با حوزه تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه برقرار کند، تأکید می‌کرد با این نگاه همزیستی بین دین و دموکراسی نیز امری امکان‌پذیر است. در همین چارچوب فکری بود که به اعتقاد فیرحی، فقه و دین نه تنها مغایرتی با حق انتخاب مردم ندارند بلکه با نگاهی دقیق به این حوزه حتی اجازه آن را هم نمی‌دهند و خود می‌توانند در صورت خوانشی صحیح، عامل ممانعت کننده از ایجاد محدودیت برای حقوق مسلم افراد باشند. به عبارتی فیرحی شخصاً از باورمندان به نگاه متساهل به دین بود که در مسیر تحقق عملی این نگاه نیز کوشش‌هایی انجام داد. او معتقد بود که برای بهبود شرایط داخلی ایران به جای حاکمان باید به ماهیت حکمرانی توجه شود. او در این زمینه اعتقاد داشت که ماهیت دستگاه دولت در ایران بد ساخته شده است علی رغم تحولات مختلف سیاسی از دوران مشروطه تاکنون، اقدام اصلاحی قابل توجهی در قبال این ساخت نامناسب صورت نگرفته.  
 فیرحی؛ از حوزه تا دانشگاه
داوود فیرحی در سال 1343 در شهر زنجان متولد شد. وی علوم دینی را تا پایان مقدمات در مدرسه علمیه این شهرستان گذراند و سپس سطح و خارج فقه و اصول را از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۰ در حوزه علمیه قم آموخت. او همزمان با تحصیل در حوزه علمیه قم، در سال 1366 در رشته کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز پذیرفته شد و این رشته را تا مقطع دکترای علوم سیاسی با گرایش اندیشه سیاسی از همین دانشگاه ادامه داد. رساله دکترای داوود فیرحی با عنوان «دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام» نگارش شد و توانست در سال 1378 این مقطع تحصیلی را به پایان برساند. این رساله که با الهام از روش شناسی فوکو و هرمنوتیک گادامر تنظیم شده است به بررسی مناسبات قدرت و دانش در دوره میانه اسلام پرداخته و چگونگی زایش دانش سیاسی دوره میانه را کاوش می‌کند. پیش از این دکتر فیرحی در دوره کارشناسی ارشد هم رساله  «اندیشه سیاسی شیعه در دوره قاجاریه» را نوشت. این رساله به اندیشه سیاسی فقیهان مشهور شیعه در دوره قاجار اختصاص دارد و کوشش می‌کند مهم‌ترین مکاتب فقهی-سیاسی شیعه را که در دوره قاجاریه بسط یافته و حضور خود را کماکان در تحولات مشروطه (۱۲۸۴/۱۹۰۵) و انقلاب اسلامی (۱۳۵۷/۱۹۷۹) به بعد در ایران، حفظ کرده است، تحقیق کند. وی از سال ۱۳۷۸ عضو هیأت علمی و دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و دروس «اندیشه سیاسی در ایران معاصر» و «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» در دوره دکتری، «فقه سیاسی» و «افکار سیاسی در ایران و اسلام» و «بنیاد گرایی و رادیکالیسم اسلامی معاصر» در دوره کارشناسی ارشد و «نظام سیاسی و دولت در اسلام»، «تاریخ تحول دولت در جهان اسلام» و «مبانی اندیشه‌های سیاسی در اسلام» در دوره کارشناسی را تدریس‌ کرد. راهنمایی رساله‌های متعدد دکترا و کارشناسی ارشد درباره اندیشه سیاسی اسلامی از دیگر فعالیت‌های دکتر فیرحی بود. فیرحی همچنین استاد میهمان دانشگاه مفید در قم و عضو شورای مرکزی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم بود.
تألیفات فیرحی؛ یادگاران نگاه او به سیاست و دین
وی مؤلف ۱۰ کتاب و همچنین دارای حدود ۶۰ مقاله منتشره در مجلات و کنفرانس‌های علمی در حیطه اندیشه سیاسی اسلام می‌باشد. از جمله مهم‌ترین عناوین کتاب‌های به یادگار مانده از داوود فیرحی، عبارتند از «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام»، «دولت اسلامی و تولیدات فکر دینی»، «نظام سیاسی و دولت در اسلام»، «تاریخ تحول دولت در اسلام»، «روش‌شناسی و اندیشه سیاسی در اسلام» و «دین و دولت در عصر مدرن». یکی از مباحث اصلی در آثار فیرحی فقه سیاسی است. وی در کتاب دو جلدی فقه و سیاست در ایران معاصر می‌کوشد مسأله قانون و ارتباط آن با فقه سیاسی را مورد واکاوی قرار دهد و به نوعی سرنوشت این گفت و گو را در یکصد ساله اخیر بازگو کند. درباره «نظام سیاسی و دولت در اسلام» مباحث مختلفی مطرح شده است. فیرحی در کتاب خود با همین عنوان سعی کرده است در آن مفهوم و ویژگی‌های نظام سیاسی و دولت در اسلام را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. وی در همین زمینه نوشته است: «دولت در جامعه اسلامی همانند دیگر جوامع بشری نه تنها بیانگر وجود مجموعه ای از نهادها است، بلکه حاکی از وجود نگرش‌ها و شیوه‌های خاصی از اعمال و رفتار است که مدنیت اسلامی خوانده شده و در واقع جزئی از تمدن اسلامی محسوب می‌شود. دولت در فرهنگ اسلامی، نه امری تصادفی و اتفاقی است و نه سازمانی انفعالی و بی ‌طرف که بتوان نادیده گرفت.» وی همچنین اعتقاد دارد تاکنون مفهوم دولت در اسلام به خوبی روشن و مشخص نشده است چرا که بررسی مفهوم دولت در اندیشه‌های اسلامی، یکی از مشکل‌ترین مفاهیمی است که هرکس به طور عمیق بدان بپردازد، از دشواری‌های آن آگاه می‌‌شود. فیرحی در کتاب نظام سیاسی و دولت در اسلام تلاش خود را صرف آگاهی یافتن از مفاهیم مختلف دولت از منظر نظریه‌های سیاسی-اسلامی شکل گرفته در مرور زمان می‌کند.

بر این راه مرگ چیرگی ندارد
خسرو طالب زاده- روزنامه نگار
سخت است باور کردن نبودن داوود فیرحی. چند روز پیش، در ابتدای بیماری تماسی داشتم اظهار خرسندی می‌کرد که مشکل جدی ندارد اما گویی کرونا شگردش فریب است و خوب فیرحی را فریفته بود. می‌گویند کرونا از نقطه ضعف آدم‌ها رخنه می‌کند و مهلک می‌شود و فیرحی نقطه ضعفش همین بود مانند یک روستایی بی‌غل و غش و مانند یک متفکر خوشبین و مانند یک متخلق خوش رفتار بود با همه. همین گشودگیش کار دستش داد. با هر آنچه فروبستگی بود ناخوش بود، روحی یا جسمی، فکری یا سیاسی به‌نام سنت یا تجدد. گشودگی اندیشه‌اش مرزهای فکریش را بیکرانه کرده بود اما مرز داشت و بخوبی می‌دانست کیست و کجا ایستاده است. از هر دو سو منتقدش بودند هم سنت گرایان هم متجددان. زیرا فیرحی اندیشیدن را با سویه‌های فکری مبادله نکرد. باور داشت که دارایی‌ها و اندوخته‌های محکم و گرانبهایی در مخازن تاریخ فکری ما وجود دارد که گشاده دستانه از آنها غفلت کرده‌ایم و رو به سوی دیار دیگر کرده‌ایم یا بدان آنها جهل ورزیده ایم. گشودگی فکریش با خود فروبستگی مشکل داشت از هر نوع و گونه‌ای که بود.
فیرحی هیچ نشانه‌ای از مرگ نداشت، نه در سن و سالش، نه در طراوت اندیشگی اش، نه در امید به آینده و نه در کوشش کم مانندش. مرگ او یک رخداد پیش بینی‌ناپذیر و باورنشدنی است. اما مگر مرگ چیزی جز این است که باورناپذیر است و جایی و زمانی رخ می‌نماید که انتظارش نیست. اما مرگ فیرحی را دربرگرفت یا فیرحی مرگ را؟
بی شک جسم فیرحی در چنبره مرگ گرفتار شد و نتوانست از این دام جان سالم به‌در برد، اما «فیرحی» بر مرگ چیره شد. فیرحی کاری را که می‌باید می‌کرد، کرد. راهی را گشود که از ژرفای تاریخ بخصوص تاریخ معاصر منشأ می‌گرفت و تا امروز جریان و به آینده استمرار دارد. کتابها و آثارش «سخن» تمام بود و «جان کلام». فیرحی در آثارش باقی است که مرگ را بدان رخنه نیست. فیرحی می‌توانست در صدها کتاب و آثار قلمی و کلامی جدید راهی را که رفته بازگوید و به شرح آنها بپردازد و مفسر خودش باشد. اگر حقیقت کلام و سخن فیرحی شنیده شود، طول و عرض، کم و میزان و بسط و شرح آن چیزی را تغییر نمی‌دهد. نه فیرحی از زمره نواندیشان دینی بود که در طول عمرشان مستمراً چهره های نو می‌شوند و نه از زمره آنهایی که جای لرزانی ایستاده‌اند که زمان باید قلم عفو و اصلاح بر گذشته آنها بکشد. فیرحی جایی ایستاده بود که در فهم عمیق و خرد دقیق کمکش می‌کرد؛ ادب اندیشه. بواقع صفت بارز او ادب و متخلق بودن که در زیست فردی و زیست فکری بدان پایبند و بلکه فطرتش بود. برای خود بودن نمی‌اندیشید و اندیشه‌اش برای خود نبود. برای گشودن از کار فروبسته این دیار بود.
فیرحی ده ها سال دیگر هم عمر می‌کرد که‌ای کاش می‌کرد، در مبانی و اصول همینی می‌بود که بود. زمان بر فیرحی چیره نمی‌شد زیرا زمانه را بخوبی می‌شناخت و بلکه زمانه با او بود. افق فکریش عقبه‌ای داشت که در زمان دگرگون نمی‌شد، هر چند ثمرات بیشتر و آثار افزون تری داشت و ای کاش می‌داشت. اما فیرحی راهی را که پیموده بود پایانش خودش بود نه راهش. راه او برای هر رنجیده و دردمندی که اندیشه و دین و ایرانیت مسأله باشد، گشوده است و بر این راه مرگ چیرگی ندارد.

اصرار داشت با لباس روحانیت درس بدهد
رحیم ابوالحسنی- استاد دانشگاه تهران
روز گذشته یکی از اساتید برجسته، مبرز و اثرگذار دانشگاه تهران را از دست دادیم. دکتر داوود فیرحی که پرداختن به وجوه مختلف شخصیتش در این چند کلام خلاصه نمی‌شود. با این حال در پرداختن به برخی از آشکارترین ویژگی‌های او باید گفت که در برخورد نخست این منش رفتاری و ادب اخلاقی استاد بود که همه را جذب خود می‌کرد. به عنوان یک همکار باید بگویم که حتی یکبار ندیدم که این شخصیت مهربان و مؤدب نسبت به کسی کوچک‌ترین بی‌حرمتی کند. به مثل آنچه مرحوم استاد مطهری درباره توأم بودن جاذبه و دافعه در شخصیت‌ها گفته‌اند باید گفت که دکتر فیرحی دافعه‌اش هم با ادب و اخلاق و مسبب جاذبه بود.
وجه دیگر اینکه ایشان یک اندیشمند عمیق بود که سعی می‌کرد در پرداختن به چیستی، چرایی و چگونگی یک موضوع از اندیشه‌های متعدد و متنوع بهره بگیرد. هر گونه جزم‌اندیشی از ساحت اندیشه او به دور بود. فیرحی از معدود چهره‌های روحانی بود که به کمال بود با اندیشه غرب آشنایی  داشت و اگر چه فردی مطلع و مدافع نسبت به اصول و اندیشه اسلامی بود اما در تألیفات خود به بهترین وجه از اندیشه‌های متفکران علوم سیاسی غرب استفاده می‌کرد.
او یک اندیشمند سیاسی صرف نبود. بلکه نسبت به اصلاح جامعه و نظام سیاسی و حل مشکلات سیاسی کشور برخورد فعالانه و مسئولانه داشت و تاوان آن را نیز می‌پرداخت. فراموش نمی‌کنیم که در سال 88 توسط گروه سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به مدیریت انتخاب شد، اما متأسفانه مسئولان وقت دانشگاه تهران از تأیید صلاحیت و صدور حکم مدیریت گروهی ایشان امتناع کردند.
می‌خواهم بگویم که استاد فیرحی یک اندیشمند منزوی نبود. برعکس در صحنه حضور داشت و همواره به فکر مردم، اصلاح کشور و مشروعیت هویت دینی بود. دکتر فیرحی بر اساس تسلطی که بر تاریخ، اندیشه و فلسفه سیاسی دین اسلام داشت در سال‌های اخیر نسبت به مسائل سیاسی  جامعه با حساسیت برخورد می‌کرد و سعی داشت در مواجهه با انحرافاتی که به نام دین در حوزه سیاست مشاهده می‌کرد آنچه لازم است را با جامعه در میان بگذارد و از ساحت دین دفاع کند.
همچنان او سعی می‌کرد که در لباس دین مشکلات جامعه را طرح کند. در اوج فشارهایی که در سه دهه گذشته در فضاهای دانشگاهی علیه روحانیون روشنفکر وجود داشت و سبب شد برخی روحانیون اندیشمند ناچار به درآوردن لباس روحانیت شوند، ایشان  اصرار داشت که با لباس روحانیت در دانشگاه درس بدهد و از حرمت دین محافظت کند. استاد فیرحی با اخلاق مهربانانه و شیوه تدریس بسیار خوب خود توانسته بود کلاس‌های بسیار پرثمر و مفیدی را ارائه دهد. او تنها نویسنده‌ای معتبر نبود، بلکه معلمی بسیار زبردست بود که دانشجویان دانشکده به شدت از کلاس‌هایش استقبال می‌کردند. تا آنجا که اگر او کلاس اختیاری برگزار می‌کرد دانشجویان آن کلاس را حتی بیش از دروس اصلی شان پیگیری می‌کردند.
ایشان  فرد بسیار پرکاری بود. به این دلیل  در همین عمر کوتاه آثار متعددی در حوزه اندیشه سیاسی ایران معاصر از خود برجای گذاشت. هر چند به باور من متأسفانه همین کار زیاد موجب شد که جسم شان به پیری زودرس دچار باشد و به سادگی تسلیم بیماری شود.
همه ما از فقدان او متأسفیم. اما استاد فیرحی تا جایی که فرصت عمر اجازه داد ثمره خودش را داد. این رسم تاریخ همه جوامع است که نخبگان پیشرو هستند و تنها اما بعدها اثر بخشی خواهند داشت و ا‌ن‌شاءالله جامعه ما نیز در آینده از نظرات ایشان بهره‌مند باشد.

متفکری که به ایران می‎اندیشید
سیدعلیرضا حسینی‌بهشتی- استاد علوم سیاسی
نه‌ آگاهی‌ات به اینکه مرگ پایان مرحله‌ای از حیات ماست که همه ما لاجرم از آن عبور خواهیم کرد، نه اینکه می‌دانی این روزها بسیاری از هموطنان و همنوعانت به سفری بی‌بازگشت می‌روند، نه وقوف به اینکه در سن و سالی هستی که کسانی که می‌شناختی و می‌شناختندت تو را جا می‌گذارند و می‌روند، هیچ یک به هنگام شنیدن خبر درگذشت عزیزی از عزیزانت تسلی‌ات نمی‌بخشد؛ این غم، گویی همیشه زنده است. در هراسی از سرکشی به گوشی همراهت که مبادا درگذشت دوستی یا خویشی دیگر را باخبر شوی، سر در کتاب می‌کنی و چشمانت را به تماشای طبیعت زیبای خزان نوازش می‌دهی تا لحظات بی‌خبری را تجربه کنی، اما باز هم خطا می‌کنی و خبر را می‌بینی.
این بار هم آنچه در هفته‌های گذشته و با شنیدن خبرهایی که از بیمارستان می‌رسید نگران شنیدنش بودم رخ داد. باز هم دوستی دیگر، همکاری دیگر و هم‎کلامی دیگر؛ «حجت‌الاسلام دکتر داوود فیرحی» استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تهران. در فیضان دوستی گشاده‌دست بود و در برخورد با ناملایمات گشاده‌رو. از کتاب‌هایی که نوشته و کتاب‌هایی که در حال نگارش‌شان بود که می‌گفت، پرتوهای شوق اندیشمندی دغدغه‌مند و ژرف‌نگر در سیمایش موج می‌زد. از نگرانی‌هایش درباره آینده کشور و ملت که می‌گفت در مقام روشنفکری متعهد و منتقدی دلسوز می‌ایستاد. نه علمش و نه مهرش را از دانشجو و طلبه و استاد و پژوهشگر، دریغ نمی‌کرد.
بارها برایم از الگو قراردادن شهید بهشتی در تحصیل همزمان در حوزه و دانشگاه از آغازین سال‌های جوانی گفت و چه نیکو و استوار در این راه پا گذاشته بود. و بالاتر از همه، صفایی بود که در این زمانه بی‌صفایی، لحظه لحظه ساعات همنشینی‌ات با او را پر می‌کرد.
ما همه رفتنی هستیم و هیچ واقعیتی عریان‌تر از مرگ در زندگی بشر وجود ندارد، اما خوشا آنان که دنیا را پل دانستند و به سلامت از آن گذشتند، بی‎آنکه ستمی بر دیگری و بر خویشتن روا دارند. خوشا آنان‌ که به‌گونه‌ای زیستند که لحظه‌لحظه زندگیشان یادآور خوبی‌هاست و مرگ‌شان فقدان‌هایی جبران ناشدنی برجای می‌گذارد. بیش از این نمی‌توانم بنویسم. گاه، گاهِ سکوت است. گرچه از آتش دل چون خم می‌ در جوشم/ مهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم.
فقدان حجت‌الاسلام دکتر داوود فیرحی، این شخصیت علمی و روحانی برجسته را به همسر و فرزندانش تسلیت می‌گویم و از خدای مهربان برای روان آن سفرکرده آرامش و برای همه بازماندگانش، دانشجویانش، همکارانش و جامعه علمی ایران، بویژه اهالی علم سیاست، بردباری و شکیبایی خواهانم.

چه پرواز زودهنگامی
حمیدرضا جلائی‌پور-استاد دانشگاه
با اندوه فراوان شاهد درگذشت غیرمنتظره دکتر داوود فِیرَحی، روحانی نواندیش و استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تهران، بودیم. دریغ! دریغ!
او هم اهل دانش و تفکر بود و هم یک پژوهشگر اخلاقی در حوزه عمومی بود. برنامه پژوهشی او که 30 سال در راهش تلاش کرد «آشتی عقلانی بین دانش فقه و علم سیاست» بود. او فقط یک استاد دانشگاه نبود فرآورده‌های خود را به حوزه عمومی و به درون جامعه می‌آورد و از دموکراسی و همزیستی ایرانیان بایکدیگر حمایت می‌کرد. او ایران‌دوستی مسئول بود و در این راه به ورطه نگاه‌های تباری، نژادی و واگرا نیفتاد.
او گذشته از توجه به دانش فقه و اندیشه سیاسی به تاریخ اسلام، تجربه سیاسی کشورهای اسلامی خصوصاً تجربه مصر و بالاخره به سیاست روز ایران توجه ویژه و روشنگرانه داشت. دکتر فیرحی در عین اینکه اهل دانش بود بسیار متواضع و اهل گفت‌و‌گو بود. رنج سفر می‌‌کرد و در تمام محافل فکری در اقصی نقاط کشور شرکت می‌کرد. او مقید بود که فرآورده‌های فکری خود را مکتوب کند و نشر دهد و از این حیث میراث ارزشمندی به‌جای گذاشت.
او مطلقاً توانایی علمی و حرفه‌ای‌اش را برای خود و خانواده‌اش دکان نکرد و آزاده و سبکبال زیست. افسوس که او در اوج باروری فکری از میان ما ناگهان پرکشید. درگذشت نابهنگام و جانکاه او را به خانواده معززش و همه اهالی فرهنگ و اندیشه تسلیت عرض می‌‌کنم.

در رثای دوست از دست رفته‌ام
احمد نقیب‌زاده-استاد دانشگاه
برای من سخت و دردناک است که بخواهم در سوگ فیرحی سخن بگویم. آنها را برای خودم می‌گذارم و او را چنانکه شناختم به شما معرفی می‌کنم. از نظر اخلاقی مردی وارسته، خوش‌خلق و اهل مدارا بود و چنان با مردم سلوک می‌کرد که انسان از یک روحانی به معنای دقیق کلمه انتظار دارد. یکبار ندیدم که غیبت کند یا بد کسی را بخواهد. از تعصب به دور بود و نسبت به اساتیدی که در دوره دانشجویی با آنها درس داشت بسیار متواضع و فروتن بود. امکان نداشت در جلوی آنها راه برود. از نظر علمی بسیار توانا بود و مفاهیم کلیدی را به درستی درک می‌کرد. نمونه عالی وحدت حوزه و دانشگاه بود. دروس اسلامی را چنان تدریس می‌کرد که در ردیف پر جاذبه‌ترین دروس باشد.
به نظرم او خدمت بزرگی به فرهنگ جمهوری اسلامی ایران کرد هر چند برخی تاریک اندیشان در حق او ستم کردند.
علاوه بر دروس نظری در حوزه عمل هم پیوسته به دنبال راهکاری بود که هم اسلامی باشد و هم در دنیای امروز قابل عمل و پراتیک باشد او دغدغه گره‌های کوری را داشت که جمهوری اسلامی با آن مواجه است؛ اینکه چگونه تئوکراسی را به دموکراسی پیوند بزنیم، حزب سیاسی از نظر اسلام چه معنایی دارد و چگونه قابل توجیه است.
روحش شاد و یادش گرامی 

استاد داود فیرحی جامع معقول و منقول
استاد داود فیرحی جامع معقول و منقول عباس آخوندی روزگار هر روز شرنگ تلخی به کام ما می‌ریزد. امروز خبر ازدست‌شدن خواجه‌ای بزرگ از عالم علم و فضل و اخلاق ماتم‌زده‌مان کرد. مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد. به قول رودکی:
کاه نبد او، که به بادی پرید/ آب نبد او، که به سرما فسرد/ شانه نبود او، که به مویی شکست/ دانه نبود او، که زمینش فشرد/ گنج زری بود در این خاکدان/ کو دو جهان را به جوی می‌شمرد/ قالب خاکی سوی خاکی فکند/ جان و خرد سوی سماوات برد/
او جان و خرد سوی سماوات برد؛ اما خیل دوستان، علاقه‌مندان، دانشجویان، اهل علم و خانواده محترمش را در سوگی بزرگ فروبرد. خدایش رحمت کند و در دریای غفران و رضوان خود غوطه‌ور سازد.
استاد داود فیرحی به‌حق جامع معقول و منقول بود. استاد تمامی برجسته در دانشگاه تهران که همگان به فضل و کمال می‌ستودندش و دانشجویان چون پروانه به گرد او حلقه می‌زدند و فاضلی ارجمند در حوزه که اهل فضل بزرگش می‌شمردند و در حلقه بحث و نقدش شرکت می‌کردند. در این روزگاری که قشری‌گری باب شده و سلفی‌گری جهان اسلام را تهدید می‌کند، او کسی بود که توانایی علمی و شهامت نظری و اخلاقی لازم را برای ورود به بحث و به قول مولی (ع) «ارجاع فروع به اصول» علمی در حوزه دین و دانش مدرن داشت. در این باب عالم، روشن‌بین، منصف، ناقد و سرآمد بود.
فیرحی به‌حق پژوهشگر و نظریه‌پردازی دقیق در حوزه‌ علوم سیاسی و اندیشه‌ سیاسی اسلام بود و گوی سبقت از همگنان ربوده ‌بود. 
کسانی همچون من ارج او را دوچندان می‌دانیم که در حوزه سیاست عملی در نظامی دینی قرار گرفته‌ایم و نیاز به روشنگری داریم که دستی توانا بر علم دین داشته و سری ژرف در عالم سیاست و فهم از دولت مدرن فروبرده باشد. بحث‌های او را مداوم پی‌ می‌گرفتم. چندی پیش کتاب آستانه تجدد او را که در شرح تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله نائینی است، تهیه کردم و در دست گرفتم. هرچه بیشتر می‌خوانم مشتاق‌تر می‌شوم. بازخوانی مشروطه و نحوه‌ رویارویی عالمان دین، متجددان و فعالان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با پدیده دولت مدرن همچنان برای استاد فیرحی منبع الهام بود؛ از‌همین‌رو او کارشناسی ارشد خود را با رساله‌ای با عنوان «اندیشه سیاسی شیعه در دوره قاجاریه» به پایان برد و در رساله دکترای خود به مفهوم‌های بنیادینی مانند «دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام» پرداخت. بحران اندیشه و سیاست در ایران معاصر و بیان دینی از آزادی، دموکراسی و دولت مدرن همچنان دغدغه ذهنی و مسئله او بود. بر همین مبنا، او بر این باور بود که «تنبیه‌المله در مرکز مناقشات معاصر ما، درباره استبداد و مردم‌سالاری از یک سوی و نوگرایی مذهبی و سکولار از سوی دیگر نشسته و در این چهارسوق، هم‌زمان مورد توجه علاقه‌مندان به مذهب، سیاست، تاریخ و ملیت قرار گرفت و جاذبه و دافعه پردامنه‌ای برانگیخت».
در مجموعه سخنرانی‌هایی که درباره اندیشه و تمدن ایرانشهری در سال‌های بین 1394 تا 1397 تدارک می‌دیدیم، از مرحوم استاد فیرحی نیز شخصا دعوت به ‌عمل آوردم. فرمود که به‌دلیل کسالت خانمم معمولا کمتر دعوتی را اجابت می‌کنم، ولی منت گذاشت و دعوتم را پذیرفت. موضوع سخنرانی ایشان «تشیع و مسئله ایران» بود که در 9 بهمن‌ 1397 ایراد کرد و به نقد اندیشه ایرانشهری از منظر اندیشه مدرن و دینی پرداخت. در همان جلسه گفت‌وگویی میان ما درگرفت. نحوه ورودش به بحث و منش و افتادگی علمی‌اش همگان را تحت تأثیر قرار داد. از‌این‌رو برای من، افزون بر وسعت دانشی، اخلاق عملی او نیز سرمشقی ارزشمند بود.
بار دیگر فقدان این عالم وارسته و استاد ارجمند را به خانواده محترمش و تمامی همکاران دانشگاهی، دانشجویان و علاقه‌مندان ایشان تسلیت می‌گویم و از درگاه الهی برای او آرزوی رحمت و رضوان داریم.

يکي از سرآمدان حوزه هاي مطالعاتي خويش
همچنين حجت الاسلام و المسلمين سيد حسن خميني در درگذشت اين استاد حوزه و دانشگاه را تسليت گفت که بخشي از آن را مي‌خوانيد: مرحوم فيرحي از جمله عالماني بود که از جواني با درک صحيح از نياز روزگار خود در کنار علوم متداول حوزوي، به مطالعاتي فراتر از مباحث رايج در حوزه هاي علميه روي آورد و در اين امر به يکي از سرآمدان حوزه هاي مطالعاتي خويش بدل شد. سلامت نفس او و ارادت خالصانه اش به امام و ارزش هاي اصيل انقلاب همواره او را به عالمي دردآشنا با هويت ديني مبدل کرده بود که مخلصانه در امر پيرايش دين و انقلاب اسلامي از تحجّر و جمود و هر ناخالصي زائد همت مي گماشت. خداي متعال آن مرحوم را با اولياء خويش محشور دارد و به بازماندگان عزيزش صبر و اجر مرحمت دارد و رضوان واسع خود را بر اين فقيد سعيد ارزاني نمايد.

پيام سيد محمد خاتمي به مناسبت درگذشت داود فيرحي
فقيه متبحر و عالم متامل
بسم ‌الله الرحمن الرحيم، چه تاب‌سوز و جانفرساست شنيدن خبر درگذشت عزيزي كه وجودش حجت موجه بود بر سازگاري سنت (اگر دليري نقد و نه نفي آن را داشته باشيم) و جهان نوپديد انسان روزگار (اگر بر نقد و نه نفي آن دليري كنيم) و چه خسارت‌بار است فقدان اين بزرگ براي عالم انديشه و ايمان.روان‌پاك و تابناك حجت‌الاسلام‌والمسلمين دكتر داود فيرحي در جوار رحمت گسترده الهي آرام گرفت، ولي جان آنان را كه انسان را آزاد و عزيز و برخوردار مي‌خواهند و مي‌دانند و دين خدا را براي فراهم آوردن چنين زندگاني براي انسان مي‌فهمند و تفسير مي‌كنند، آشوب‌زده و سوزان كرد. او فقيهي بود متبحر و عالمي متامل و خيرانديشي متخلق به اخلاق الهي و سياست‌شناسي نوانديش و انسان‌دوستي بي‌ريا. من اين مصيبت بزرگ را به همه اصحاب علم و فضيلت و همكاران و همراهان و ارادتمندان به او، به خصوص به خاندان شريف فيرحي، به همسر باوفايش و فرزندان خوب و گرانقدرش و همه بستگان عزادار تسليت مي‌گويم و از پيشگاه حضرت پروردگار علو درجات اين فقيد سعيد و سلامتي و صبر و اجر بازماندگان معزز را مسالت مي‌كنم.
يادش گرامي و راه او پر رهرو باد
سيدمحمد خاتمي، ٢١ آبان ١٣٩٩

  روحاني نوانديش و وارسته
اسحاق جهانگيري معاون اول رئيس جمهور در پيامي درگذشت داود فيرحي را تسليت گفته و اظهار داشت: مصيبت فقدان اين روحاني نوانديش و وارسته که عمر پر برکت خود را صرف توسعه علمي کشور و پژوهشگري در حوزه‌هاي علوم سياسي و انديشه سياسي در اسلام کرد و در اين مسير آثار متعدد علمي نيز از خود به يادگار گذاشت، به جامعه دانشگاهي کشور، اساتيد و دانشجويان، علاقه مندان و بستگان به ويژه خانواده محترم ايشان صميمانه تسليت مي‌گويم و از خداوند بزرگ براي آن فقيد سعيد غفران و رحمت واسعه الهي و براي بازماندگان ارجمند صبر و اجر مسألت دارم.

پيام تسليت محمدجواد ظريف
محمدجواد ظريف وزير امور خارجه ايران در پيامي درگذشت داود فيرحي را تسليت گفت که بخشي از آن را مي‌خوانيد: اينجانب از صميم قلب مصيبت فقدان آن عالم انديشمند و فرهيخته را به بيت محترم ايشان، اساتيد و همکاران خدوم و دانشجويان و دوستداران ايشان در حوزه و دانشگاه به خصوص دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران و آحاد اقشار جامعه دانشگاهي سياسي کشور تسليت عرض مي‌کنم و از درگاه خداوند عالم حکيم براي ايشان صبر جميل و اجر جزيل و براي آن استاد فرزانه غفران و رحمت واسعه الهي و همجواري با صلحاء و علما مسالت مي‌کنم.

منشا خدمات علمي ماندگار
در پيام تسليت محمود واعظي رئيس دفتر رئيس جمهوري، ضمن ابراز تاثر از درگذشت انديشمند متعهد، مرحوم حجت الاسلام والمسلمين داوود فيرحي، آمده است: اينجانب با عرض تسليت اين ضايعه به خانواده محترم، استادان و دانشجويان حوزه و دانشگاه کشور، از درگاه خداوند متعال براي آن سفر کرده که با همت والا و تلاش عالمانه خود، منشاء خدمات علمي ماندگاري گرديد، علو درجات و براي عموم بازماندگان صبر و اجر مسألت دارم.
 
جامعه زنان به سوگ نشستند
شهيندخت مولاوردي نماينده رئيس‌جمهوري در شوراي فرهنگي- اجتماعي زنان و خانواده در پيامي نوشت: درگذشت دکتر داود فيرحي استاد فرهيخته علوم سياسي و پژوهشگر برجسته حوزه انديشه سياسي جامعه علمي، دانشگاهي و حقوقي کشور و نيز جامعه زنان را به سوگ نشاند و از آرا و انديشه هاي روشنگرانه، بالنده و مصلحانه اين انديشمند فرزانه محروم کرد.

مصيبت سنگين براي آزادگان حقيقت‌جو
محمدرضا عارف نماينده پيشين مجلس، در پيام تسليت خود نوشت: من اين مصيبت سنگين را به همه دين باوران فضيلت دوست و به همه آزادگان حقيقت جو و به همه دوستداران و ارادتمندان اين عزيز، و به همسر گرانقدر ابشان و به فرزندان خوب و گرامي ايشان و همه بستگان داغدار تسليت عرض مي کنم.

نمونه‌اي مثال زدني از ظهور نسلي نو
محمود صادقي نماينده پيشين مجلس هم در پيامي تصريح کرد: حجت الاسلام و المسلمين دکتر داوود فيرحي نمونه‌اي مثال زدني از ظهور نسلي نو در جامعه‌ي علمي ما بود که ضمن بهره‌گيري از ميراث علمي دو سنت حوزوي و دانشگاهي در حوزه‌ علوم انساني مواجهه‌اي نقادانه و جسورانه با آنها داشت.

شخصيتي نوپرداز
صادق خرازي دبير کل حزب نداي ايرانيان نيز در پيامي با تسليت درگذشت دکتر فيرحي، خاطرنشان کرد: دکترفيرحي از جمله شخصيت هاي نوپردازي بود که عنصر زمان و مکان در مکتب فقهي قم را با نظريه‌هاي والاي خود در سطح جهاني مطرح مي ساخت.
پژوهشگر صلح‌دوست
سيد مصطفي محقق داماد رئيس گروه مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم ايران، ضمن عرض تسليت فقدان اين شخصيت علمي گفت: فقدان اين پژوهشگر صلح‌دوست که هرگز چهرة مهربانش از خاطر دوستان زايل‌شدني نيست براي ارباب فضيلت، ثلمه‌اي جبران‌ناپذير است.
آبروي حوزه براي نسل امروز
حجت الاسلام و المسلمين مسيح بروجردي نوه امام راحل و مدرس حوزه علميه قم اين ضايعه را تسليت گفت که بخشي از آن را مي‌خوانيد: او يکي از برجسته ترين محققين در تبيين زواياي پنهان انديشه سياسي اسلام بود. فيرحي فرزند حوزه بود و همچنان خاستگاه خويش را فراموش نکرد، اخلاق و سياست، و انديشه و عمل را در کنار هم داشت و از جمله کساني بود که آبروي حوزه براي نسل متفکر و متعمق امروز به حساب مي آيند. همچنين جمعيت زنان مسلمان نوانديش نيز در پيامي جامعه علمي را داغدار درگذشت داود فيرحي خواندن و فوت اين استاد حوزه و دانشگاه را تسليت گفتند.

پيام تسليت حزب اعتماد ملي در پي درگذشت استاد فيرحي
روشنفكر مساله ‌شناس
انّا لله و انّا اليه راجعون، بسيار غم‌انگيز است كه در شرايط دشوار فكري، سياسي، ديني و اخلاقي كنوني كشور نهاد دانشگاه عالمي انديشمند و پرتلاش و در حال شكفتن، جامعه روشنفكري متفكري مساله‌شناس، نهاد روحانيت عضوي عالم و آگاه به زمان و پيشرو در پاسخگويي به مسائل فكري و محبوب جوانان، كنشگران سياسي يك نيروي راهگشا در حوزه فعاليت سياسي و در نهايت جامعه و نسل جوان ايراني يك عالم درد آشنا و پرتلاش در باز كردن گره‌هاي فكري خود را از دست دادند كه به آساني و به اين زودي جاي آن پر نخواهد شد. دكتر داود فيرحي اين توفيق را يافت كه با به‌هم آميختن عقل، علم، دين و اخلاق در ايام اندك عمر خويش ثمر فراوان دهد و در دل آحاد جامعه به ويژه جوانان اعم از روحاني و دانشگاهي جايگاه رفيع به دست آورد.
حزب اعتماد ملي اين ضايعه غم‌انگيز را به دانشگاهيان، روشنفكران، روحانيت، مردم قدرشناس ايران و خانواده معزز ايشان تسليت مي‌گويد.
پيام تسليت الياس حضرتي در پي درگذشت استاد فيرحي
فقدان فقيه نوانديش
الياس حضرتي، قائم مقام دبيركل حزب اعتماد ملي در توييتي با تسليت درگذشت دكتر فيرحي نوشت: فقدان دانشمند برجسته، فقيه نوانديش و عالم با اخلاق مرحوم دكتر فيرحي خسارتي جبران‌ناپذير بر جامعه علمي و ديني كشور است. عميقا اين واقعه تلخ را به خانواد ه، دوستان و شاگردان ايشان تسليت مي‌گويم.
نام شما

آدرس ايميل شما

Iran, Islamic Republic of
باسلام و ادب از پیامهای تسلیت پیداست که او چه تفکری داشت خدایش رحمت کند
هیولای خزر بعد از ۳۰ سال سر برآورد +عکس

هیولای خزر بعد از ۳۰ سال سر برآورد +عکس

هیولای دریای خزر نامی بود که ماموران سازمان سیا بر هواپیمای دوزیست عظیم الجثه ساخت روسیه ...
سرنوشت ترامپ

سرنوشت ترامپ

حتی اگر ترامپ و میلیون‌ها طرفدار وی در برهه کنونی نخواهند بپذیرند، با این حال باید بدانند ...
( تصاویر) جشن پیروزی هواداران بایدن /  پیام بایدن پس از پیروزی

( تصاویر) جشن پیروزی هواداران بایدن / پیام بایدن پس از پیروزی

نامزد حزب دموکرات که اغلب رسانه‌های آمریکایی پیروزی وی در انتخابات روز سه‌شنبه را اعلام ...
به نظر شما کدام دانشگاه سال 1402 در استان کهگیلویه و بویراحمد عملکردی بهتری داشته است؟
دانشگاه یاسوج
دانشگاه علوم پزشکی
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشگاه پیام‌نور
دانشگاه علمی کاربردی
دانشگاه فنی و حرفه‌ای
هیچ کدام
1