تاریخ انتشار
دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۷
کد مطلب : ۴۲۹۰۲۷
یادداشتی از غلامعباس امیدوار؛
تیک آف ایلامی‌ها در استانداری کهگیلویه و بویراحمد
۵
کبنا ؛یادداشتی از غلامعباس امیدوار
کهگیلویه و بویراحمد در چهار سال اخیر، افتخار میزبانی از دو استاندار مهمان را داشته است. استاندارانی واجد خصایص و مشخصه‌های مثبت اخلاقیِ فردی و درخور احترام که البته از جنبه مدیریتی قابلیت نقد و آسیب شناسی را داشته و دارند. ضمن احترام و ارج به مکارم و فضائل اخلاقی و خدمات عمومی، اجتماعی و اداری و.. که داشته‌اند، در جای خود، تحلیل و واکاویِ حکمرانی ولایتی آنها نافی حرمت به خدمات آنها نخواهد بود.
واکاوی تشابهات و تمایزات مدیریتی، نحوه تعامل آنها با مردم و نمایندگان و نظارت و کنترل بر دستگاه‌های اجرائی و پاسخگویی به مردم و اداره تیم مدیریتی و عزل و نصب مدیران، ترکیب تیم مدیریتی و هیأت همراه و نسبت سنجی عملکرد و نقش آنها در مجموعه استانداری کهگیلویه و بویراحمد، بایسته تأمل است که پرونده مفصلی را برای مطالعه در پیش رو باز می‌گشاید و ظرفیت آن را دارد که در آینده (چه آن هنگام که هنوز مهمانند و چه آن زمان که به ضرورت تحولات سیاسی کوچ کرده باشند) به صورت کامل مورد بازبینی و بازاندیشی قرار گیرند. به عنوان مثال هر دو این استانداران شریف، «استاندارانی در سایه» با خود به همراه داشته که نقش پررنگی در تحولات مدیریتی استان داشته و دارند که در وقت مقتضی (شاید زمانی که نباشند)، با تطبیق دقیق مشخصه‌ها و عملکرد این افراد، تناظرات و تشابهاتی دریافت خواهد شد و ...
استاندار اول شخصیت مدیریتی تند و برخی مواقع پرخاشگر داشت که در بازدیدها و جلسات، گاهی به شدت مدیران را مورد عتاب و خطاب قرار می‌داد و استاندار دوم شخصیت محجوب و آرام مدیریتی دارد و اما در مجموع هر دو با مدیران مدارا می‌کردند. ارزیابی از عملکرد تیم مدیریتی و انجام وظیفه دستگاه‌های اجرائی تحت نظر آنها یکسان و چندان کارکرد متفاوت و رضایت بخشی نبوده است. برای هر دو والی، ملاک ارزیابیِ مدیران و استمرار مدیریت و یا تعویض و عزل آنها، انتساب مدیران به نمایندگان و نه ارزیابی عملکردها و استقلال در تصمیم گیری بوده و در باب هر دو می‌توان گفت چندان استانداران مقتدر و مستقلی به نظر نمی‌آمدند؛ تعامل و رضایت نمایندگان ملاک عمل آنها بود که این رویکرد تا حدود زیادی استقلال و اقتدار آنها را در نظر مردم مخدوش می‌نمایاند و عملاً آنها را استاندارانی برای نمایندگان معرفی می‌کرد!
اولی از همان آغاز در اندیشه وکالت بود و از این رو چندان به والی بودن خود در این دیار دلبسته نبود. سودای نمایندگی مجلس، استانداری کهگیلویه و بویراحمد را برای وی «صیغه‌ای» می‌دانست که مقرر داشت به میل خود و با «بذل مدت» وارد رقابت‌های نمایندگی مجلس از شهرستان دهلران شود. دومی نیز مدتی است که سودای ولایتی دگر دارد و چند ماهی است خبرهایی مبنی بر انتصاب وی به استانداری البرز، یزد و ... شنیده می‌شود و همچون نمایندگی مجلس برای اولی، وی هم در پی بذلِ مدت این صیغه‌ای بود که این امر هنوز محقق نشده و به تعبیر ابوریحان بیرونی در التفهیم، این بلاتکلیفی، نسبت وی با مسائل استان را در تربیعی (نیمبرید) چند گانه فرو می‌برد.
تاج تو تدویر چرخ، تخت تو تربیع عرش
در تو به تثلیث ذات، صولت و عدل و حکم (خاقانی)
اگرچه شاید در میان کثرت مدیریت‌های کشوری، استانداری کهگیلویه و بویراحمد در عدادِ بختِ دولتیاری چندان به حساب نیاید، ولی می‌تواند صبغه‌ای برای برخی ترقی‌ها بوده و در بعضی پیشرفت‌ها به کار آید. می‌تواند نمدی برای کلاه استاندارانِ دلبسته نامراد شود تا از قِبَل آن روزمه ای برای سایر مسئولیت‌های آینده باشد. از همین رو استانداران اخیر استان به هوای باکره‌های دیگر، در استانداری کهگیلویه و بویراحمد در حالت «تیک آفِ» ناقض ماندند؛ به پرواز درنیامدند، نتوانستند اوج بگیرند و صرفاً در توهم صعود ماندند؛ نه فرود آمدند و نه آرام گرفتند که با فراغ بال به امور مردم بپردازند!
محصول این مدیریت «تیک آف» ی استانداران اخیر، روزمرگی برخی امور اداری استان در این سال‌ها و رها شدگی برخی امور همچون معاونت عمرانیِ همان باند پرواز (استانداری) و یا برآمدن مدیریتِ خالص وارداتی، فرتوت، خسته و بسته و ضد نیروی‌های انسانی-دانشگاهیِ استان در دانشگاه یاسوج است که کنکاو آنها بزودی آغاز خواهد شد...
پی نوشت؛
تربیع، قرار گرفتن ماه در وضعی که نیمی از قرص آن روشن دیده شود. در اصطلاح نجومی حالتی در ماه که یک چهارم از آن روشن باشد یعنی نصف نیمکره‌ی آن را مردم زمین ببینند و این حالت در شب‌های هفتم و بیست و یکم هر ماه قمری پیدا می‌شود و اولی را تربیع اول و دومی را تربیع دوم می‌گویند. در احکام نجوم برای هریک از اتصالات ماه (مقارنه، تثلیث، تسدیس، تربیع و مقابله) با سیارات و خورشید در برج‌های مختلف احکام خاصی وجود دارد.
کهگیلویه و بویراحمد در چهار سال اخیر، افتخار میزبانی از دو استاندار مهمان را داشته است. استاندارانی واجد خصایص و مشخصه‌های مثبت اخلاقیِ فردی و درخور احترام که البته از جنبه مدیریتی قابلیت نقد و آسیب شناسی را داشته و دارند. ضمن احترام و ارج به مکارم و فضائل اخلاقی و خدمات عمومی، اجتماعی و اداری و.. که داشته‌اند، در جای خود، تحلیل و واکاویِ حکمرانی ولایتی آنها نافی حرمت به خدمات آنها نخواهد بود.
واکاوی تشابهات و تمایزات مدیریتی، نحوه تعامل آنها با مردم و نمایندگان و نظارت و کنترل بر دستگاه‌های اجرائی و پاسخگویی به مردم و اداره تیم مدیریتی و عزل و نصب مدیران، ترکیب تیم مدیریتی و هیأت همراه و نسبت سنجی عملکرد و نقش آنها در مجموعه استانداری کهگیلویه و بویراحمد، بایسته تأمل است که پرونده مفصلی را برای مطالعه در پیش رو باز می‌گشاید و ظرفیت آن را دارد که در آینده (چه آن هنگام که هنوز مهمانند و چه آن زمان که به ضرورت تحولات سیاسی کوچ کرده باشند) به صورت کامل مورد بازبینی و بازاندیشی قرار گیرند. به عنوان مثال هر دو این استانداران شریف، «استاندارانی در سایه» با خود به همراه داشته که نقش پررنگی در تحولات مدیریتی استان داشته و دارند که در وقت مقتضی (شاید زمانی که نباشند)، با تطبیق دقیق مشخصه‌ها و عملکرد این افراد، تناظرات و تشابهاتی دریافت خواهد شد و ...
استاندار اول شخصیت مدیریتی تند و برخی مواقع پرخاشگر داشت که در بازدیدها و جلسات، گاهی به شدت مدیران را مورد عتاب و خطاب قرار می‌داد و استاندار دوم شخصیت محجوب و آرام مدیریتی دارد و اما در مجموع هر دو با مدیران مدارا می‌کردند. ارزیابی از عملکرد تیم مدیریتی و انجام وظیفه دستگاه‌های اجرائی تحت نظر آنها یکسان و چندان کارکرد متفاوت و رضایت بخشی نبوده است. برای هر دو والی، ملاک ارزیابیِ مدیران و استمرار مدیریت و یا تعویض و عزل آنها، انتساب مدیران به نمایندگان و نه ارزیابی عملکردها و استقلال در تصمیم گیری بوده و در باب هر دو می‌توان گفت چندان استانداران مقتدر و مستقلی به نظر نمی‌آمدند؛ تعامل و رضایت نمایندگان ملاک عمل آنها بود که این رویکرد تا حدود زیادی استقلال و اقتدار آنها را در نظر مردم مخدوش می‌نمایاند و عملاً آنها را استاندارانی برای نمایندگان معرفی می‌کرد!
اولی از همان آغاز در اندیشه وکالت بود و از این رو چندان به والی بودن خود در این دیار دلبسته نبود. سودای نمایندگی مجلس، استانداری کهگیلویه و بویراحمد را برای وی «صیغه‌ای» می‌دانست که مقرر داشت به میل خود و با «بذل مدت» وارد رقابت‌های نمایندگی مجلس از شهرستان دهلران شود. دومی نیز مدتی است که سودای ولایتی دگر دارد و چند ماهی است خبرهایی مبنی بر انتصاب وی به استانداری البرز، یزد و ... شنیده می‌شود و همچون نمایندگی مجلس برای اولی، وی هم در پی بذلِ مدت این صیغه‌ای بود که این امر هنوز محقق نشده و به تعبیر ابوریحان بیرونی در التفهیم، این بلاتکلیفی، نسبت وی با مسائل استان را در تربیعی (نیمبرید) چند گانه فرو می‌برد.
تاج تو تدویر چرخ، تخت تو تربیع عرش
در تو به تثلیث ذات، صولت و عدل و حکم (خاقانی)
اگرچه شاید در میان کثرت مدیریت‌های کشوری، استانداری کهگیلویه و بویراحمد در عدادِ بختِ دولتیاری چندان به حساب نیاید، ولی می‌تواند صبغه‌ای برای برخی ترقی‌ها بوده و در بعضی پیشرفت‌ها به کار آید. می‌تواند نمدی برای کلاه استاندارانِ دلبسته نامراد شود تا از قِبَل آن روزمه ای برای سایر مسئولیت‌های آینده باشد. از همین رو استانداران اخیر استان به هوای باکره‌های دیگر، در استانداری کهگیلویه و بویراحمد در حالت «تیک آفِ» ناقض ماندند؛ به پرواز درنیامدند، نتوانستند اوج بگیرند و صرفاً در توهم صعود ماندند؛ نه فرود آمدند و نه آرام گرفتند که با فراغ بال به امور مردم بپردازند!
محصول این مدیریت «تیک آف» ی استانداران اخیر، روزمرگی برخی امور اداری استان در این سال‌ها و رها شدگی برخی امور همچون معاونت عمرانیِ همان باند پرواز (استانداری) و یا برآمدن مدیریتِ خالص وارداتی، فرتوت، خسته و بسته و ضد نیروی‌های انسانی-دانشگاهیِ استان در دانشگاه یاسوج است که کنکاو آنها بزودی آغاز خواهد شد...
پی نوشت؛
تربیع، قرار گرفتن ماه در وضعی که نیمی از قرص آن روشن دیده شود. در اصطلاح نجومی حالتی در ماه که یک چهارم از آن روشن باشد یعنی نصف نیمکره‌ی آن را مردم زمین ببینند و این حالت در شب‌های هفتم و بیست و یکم هر ماه قمری پیدا می‌شود و اولی را تربیع اول و دومی را تربیع دوم می‌گویند. در احکام نجوم برای هریک از اتصالات ماه (مقارنه، تثلیث، تسدیس، تربیع و مقابله) با سیارات و خورشید در برج‌های مختلف احکام خاصی وجود دارد.
