اصولگرايان با نزديك شدن به روز انتخابات بيش از پيش نگران خودداري پوششيها از انصرافند
مناقشه برسرماندن يا كناره گيري اين 4 نفر
25 خرداد 1400 ساعت 11:22
در دو سوی ماجرای انتخابات؛ همواره و همیشه، یکی از چالش ها، «انصراف دادن»ها و «ایستادگی»ها است. داستانِ انصراف وعدم انصراف حتی در برهههایی باعث شده تا یک جناح به طور کلی انتخابات را واگذار کند اما در ۱۴۰۰ چالش ها، جدیتر و تعیینکنندهتر به نظر میرسد.
علی رغم نرمتر شدن مواضع قاضی زاده هاشمی و علیرضا زاکانی و احتمال انصراف آنها چالش همچنان باقی است!
به گزارش کبنانیوز، آفتاب یزد نوشت: در دو سوی ماجرای انتخابات؛ همواره و همیشه، یکی از چالش ها، «انصراف دادن»ها و «ایستادگی»ها است. داستانِ انصراف وعدم انصراف حتی در برهههایی باعث شده تا یک جناح به طور کلی انتخابات را واگذار کند اما در ۱۴۰۰ چالش ها، جدیتر و تعیینکنندهتر به نظر میرسد.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برای ریاست جمهوری سیزدهم داستان عجیبی پیدا کرده است، انتخاباتی که جمعه ۲۸خرداد برگزار خواهد شد. طی روزهای اخیر بسیاری از تعیین کنندهترین شخصیتهای جناح اصولگرایی - حتی اگر شیخوخیتی نیز نداشته باشند - به زبان هشدار، نصیحت و حتی توپ و تشر از نامزدها خواستند تا میدان را به گونهای آماده کنند که زمینههای شکست نامزد مورد نظر فراهم نشود و اما در بدو امر برخی از نامزدها با توئیتها و جبهه گیریها چنین وانمود کردند یا اظهار داشتند که برای کنار کشیدن قدم در میدان نگذاشتهاند و محال است صحنه را ترک کنند و اما یادداشت کیهان و صحبتهای حدادعادل بازی را اندکی تغییر داد ولی چالشها و نگرانیها رفع نشد که هیچ؛ به مرحلهی خطرناکتری نیز رسید!
ناگفته نماند در آن سوی میدان، همین وضعیت اما با آب و رنگ کم اثرتری در جریان است، در بیرون فشارها برای اعلام موضع «نهاد اجماع ساز» همچنان ادامه دارد از درون نیز مهرعلیزاده که نتوانسته توفیقی در جلب نظرها به دست آورد در تلاش برای راضی به انصراف دادن، همچنان محکم و مستحکمتر از همیشه ایستاده اما از هم اکنون پیدا است به سان ۱۳۸۴قرار نیست رتبهای بهتر از انتهای جدول پیدا کند. در همین رابطه برخی معتقدند بازیهای نخ نما شدهی کارگزاران، جناح اصلاحات را به اصطلاح محتاط کرده که وارد زمین بازی کارگزاران و شاید ندای ایرانیان نشوند و همین مسئله باعث شده تا این لحظه، دود سفیدی از دودکش نشستهای اصلاحاتیها به هوا بلند نشود!
چنین به نظر میرسد که اصولگرایان یا درست متوجه پیام حسین شریعتمداری و روزنامه کیهان و حداد عادل نشدهاند یا نهیب و تذکر سودی نبخشیده است زیرا؛ اگرچه سیدامیرحسین قاضی زادهی هاشمی و زاکانی تلویحاً کنارهگیری را پذیرفتهاند اما تغییری در مخاطرات موجود ایجاد نکرده که هیچ؛ باعث خواهد شد نامزد رقیب با کوفتن بر طبل حقانیت، همان اندک هواداران را نیز به سمت خود جذب کنند و اما دو چهرهای که اساساً گوششان به این حرفها بدهکار نیست و برای خود حق و جایگاهی قائل هستند یکی محسن رضایی میرقائد است که احساس میشود از همیشه بهتر وارد میدان شده و دیگری سعید جلیلی است که عملاً یک سبد رای قابل تامل حاوی آراء احمدینژادیها و اصولگرایان از وی حمایت میکند که چنانچه این دو از گود انتخابات بیرون نجهند چه بسا در دقایق باقیمانده، اصلاحطلبان با یک تصمیم برق آسا همان مسائل ۸۴ و ۹۶ را رقم بزنند و عملاً دولت سوم روحانی شکل واقعی به خود بگیرد.
گمانههای سنگینی در گوشه و کنار ستادهای هر ۷ نامزد در حال دست به دست شدن است اما باید پذیرفت، تشتت اصولگرایان و نداشتن لیدر و سرگروهی که همه از وی حرف شنوی داشته باشند چه بسا نتیجه را به گونهای رقم بزند که برای مدت ها، اصولگرایان دیگر قادر نباشند خودشان را ترمیم و بازسازی کنند و همین مسئله میتواند هشدار کیهان و لحن نسبتاً تند غلامعلی حداد عادل را
توجیهپذیر کند.
تا انتخابات زمان زیادی باقی نمانده اما اثرات این چند روز میتوان یک یا دو دورهی چهارساله و شاید بیشتر، سرنوشت یک جناح سیاسی را دستخوش بالا و پایین شدنهای دردسرسازی کند. باید منتظر ماند و دید دو سوی ماجرا در نهایت چگونه این بازی سخت و پیچیده و نفس گیر را به پایان خواهند رسانید.
آرمان ملی نوشت: پرونده مناظرههای انتخابات 1400 بسته شد و حال آنچه انتظار میرود کنارهگیری نامزدهای پوششی است؛ نامزدهای اصولگرایی که به نظر میرسید برای ضربهگیری ابراهیم رئیسی در مناظرات حاضر شدهاند؛ چرا که هم از لحاظ فکری به رئیسی نزدیک هستند و هم در مناظرههای عملا برنامهای ارائه ندادهاند و جز حمله به دولت و عبدالناصر همتی، سخن دیگری نزدهاند. چندان که پوششی بودن این نامزدها در مناظرههای بارها از سوی عبدالناصر همتی مطرح شده و به همین علت هم پرسشهای علیرضا زاکانی را بیپاسخ میگذاشت. با این حال آنچه به نظر میرسد نوعی انفکاک در اردوگاه اصولگراست؛ چراکه از سویی کاندیداهای پوششیماندن تا آخر انتخابات را بر انصرافدادن ترجیح دادهاند و از سوی دیگر برخی از چهرههای اصولگرا مخالف این کنش هستند و معتقدند انصراف دستکم دو کاندیدا میتواند موجب پرکردن سبد آرای کاندیدای اصلی اصولگرایان یعنی سیدابراهیم رئیسی شود.
تکذیب انصراف به نفع رئیسی
ساعاتی پس از پایان مناظره سوم، خبری منتشر شد مبنیبر اینکه علیرضا زاکانی در تپه نورالشهدا غرب تهران از ادامه رقابت انتخابات به نفع «ابراهیم رئیسی» انصراف داده است. اما این خبر روز گذشته توسط مالک شریعتی، سخنگوی ستاد انتخاباتی زاکانی تکذیب شد. شریعتی این خبر را تکذیب کرد و بر ادامه حضور زاکانی در عرصه انتخابات تاکید کرد. او همچنین عنوان کرده است: «حضور دکتر زاکانی در برنامه شب گذشته تپه نورالشهدا به مناسبت جشن میلاد حضرت فاطمه معصومه(س) و پاسخ به احساسات مردم بود و بحث دیگری در این مراسم مطرح نشد».
خود را اصلح میدانم؛ انصراف نمیدهم
شایعه کنارهگیری از انتخابات تنها محدود به زاکانی نماند و بحث انصراف سیدامیرحسین قاضیزادههاشمی هم پس از مناظره سوم مطرح شد که او درباره این شایعه در صفحه خود در توئیتر نوشت: « پس از استقبال گسترده مردم از سخنان این فرزندشان در مناظره سوم، موج دروغی در فضای مجازی راه انداختهاند؛ همانطور که قبلا گفتم بار دیگر با قاطعیت میگویم خود را اصلح میدانم، انصراف ندادهام و نخواهم داد و به حولو قوهالهی تا آخر ایستادهام. پیش به سوی دولت سلام». همچنین حامد تیموری، سخنگوی ستاد مردمی قاضیزاده انصراف وی از صحنه انتخابات را تکذیب کرد و گفت: «اخبار منتشر شده در برخی رسانهها مبنی بر انصراف آقای قاضیزاده کذب محض است و ایشان با قدرت در حال پیگیری برنامههای انتخاباتی خود هستند. حضور با برنامه آقای قاضیزادههاشمی در برنامههای مناظره تلویزیونی و ارائه راهکارهای واقعی و اجرایی باعث شده است که اقبال بین مردم و نخبگان به این کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری افزایش داشته باشد و همین افزایش اقبال در بین مردم هم باعث افزایش تخریبها علیه ایشان شده است.» تیموری همچنین خبر داد که قاضیزاده روز یکشنبه به استان سیستان و بلوچستان سفر میکند و قرار است که در شهر زاهدان هم سخنرانی در بین مردم داشته باشد.
عدمانصراف، ضربه به نظام
اگرچه از میان این پنج نامزد اصولگرا محسن رضایی تکلیفش از همان ابتدا مشخص بود و گویا به هیچوجه قصد ترک صحنه انتخابات را ندارد و تا انتها ماندنی است؛ اما با توجه به اظهارات کاندیداها و اینکه در این انتخابات اساسا رقابتی وجود ندارد، کاندیداهای پوششی فعلا عزم جدی برای ماندن تا آخر انتخابات را دارند. اما همین امر باعث نگرانی و اعتراض برخی از اصولگرایان از جمله حسین شریعتمداری، مدیر مسئول رونامه کیهان شده است. او در این باره در یادداشتی نوشته است: «بدیهی است که از میان هفت نامزد احراز صلاحیت شده تنها یک نفر شانس (بخوانید توفیق) خدمت در کسوت ریاستجمهوری را پیدا خواهد کرد. این قاعده درباره پنج نامزد جبهه انقلاب نیز مصداق دارد و فقط یکی از آنها میتواند بر کرسی ریاستجمهوری بنشیند. بنابراین چه بخواهیم و بخواهند و چه نخواهیم و نخواهند، چهار نامزد دیگر کنار گذاشته میشوند. این رخداد که قطعی و غیرقابل اجتناب است میتواند قبل از انتخابات و با کنارهگیری چهار نامزد جبهه انقلاب به نفع یکی دیگر از آنها صورت بپذیرد یا بعد از حضور هر پنج نفر در انتخابات و با اعلام نتیجه آرا، شاهد برکناری چهار تن از نامزدهای این جبهه باشیم! ولی آنچه بیتردید میتوان گفت اینکه حضور هر پنج نامزد جبهه انقلاب در انتخابات و خودداری چهار تن آنها از کنارهگیری به نفع نفر پنجم، خطای بزرگی است که دود آن به چشم جبهه انقلاب میرود و میتوان این خطا را با توجه به دامنه اثر نامطلوب و خسارتآفرینیای که درپی دارد، گناهی نابخشودنی دانست و دقیقا به همین علت است که عواقب آن از نگاه نامزدهای طیف انقلاب دور نمانده و شواهدی حاکی از تصمیم به باقی ماندن یکی از آنها در دست است.»
کم شدن آرای جبهه انقلاب
او در ادامه عنوان کرده است: «تردیدی نیست که پنج نامزد مورد اشاره اگرچه میزان رایآوری متفاوتی دارند و این تفاوت در مواردی قابلتوجه و نسبتا زیاد نیز هست ولی آنها در نهایت سبد رای تقریبا مشترکی دارند. بنابراین طبیعی است که اگر هر پنج نفر در صحنه بمانند، آرای هر یک از آنها به هر اندازهای که باشد، از سبد نامزدهای دیگر جبهه انقلاب کم میشود و نتیجه آنکه احتمال موفقیت عاملان وضعیت فاجعهبار امروز، قوت میگیرد و این حالت در صورت وقوع ضربه سنگینی بر پیکر نظام است... .»
چرا کاندیداهای پوششی انصراف نمیدهند؟
یک فعال سیاسی اصولگرا در خصوص احتمال کنارهگیری برخی کاندیداها به نفع آیتا... رئیسی یا ماندن تا تا آخر انتخابات اظهار داشت: بهزعم من انتخابات این دوره مقداری از رای دادن جناحی رنگ باخته است. نکته بعدی این است که تجربه ما در انتخابات گذشته میگوید آرای میان 70 تا 80 درصد میان دو نفر اولی که تقریبا مقبولیت دارند، دور میزنند و باقی میان دیگر نامزدهاست. همچنین در دو سه روز آخر است که نظرسنجیها مقداری خود را به آنچه اتفاق میافتد، نزدیکتر میکند و نامزدها بر اساس این نظرسنجیهاست که تصمیم میگیرند که بمانند تا آخر یا برای جلوگیری از تشکیک آرا از انتخابات انصراف میدهند.
عدم انصراف، دردسر تازه اصولگرایان
در مناظرهی اول، همتی؛ زاکانی را پوششی نامید و همین مسئله را مستمسکی برای پاسخ ندادن به سوالات و نیز درخواست مناظرهی دو سویه قرار داد. به طور طبیعی با در نظر گرفتنِ این مسئله که ۵ نامزد انتخابات ریاست جمهوری، همگی متعلق به یک طیف سیاسی و فکری هستند، حتی اگر به پوششی
و غیر پوششی بودن نیز بیاعتنا باشیم، به خودیِ خود نمیتوانیم به انصراف فکر نکنیم! و اما همین مسئله اینک در جناح و جبههی اصولگرایان به یک دغدغه و مسئلهی نگرانکننده تبدیل شده است مسئلهای که شاید در روزهای آینده به اصلیترین چالش انتخاباتی اصولگرایان مبدل شود،
تا اینجای ماجرا؛ زاکانی و قاضی زادهی هاشمی هرگونه «انصراف» دادن را قویاً تکذیب کرده اند، تکلیف محسن رضایی میرقائد نیز مشخص است که ذیل قاعدهی «انصراف» نمیگنجد. در این میان باقی میماند سعید جلیلی و اما برخیعدم «انصراف» را مسئله ساز دانسته تا جایی که حسین شریعتمداری را مجابکرده تا دست به قلم شود!
آفتاب یزد - رضا بردستانی: دو سوی ماجرای انتخابات از «انصراف» میگویند اما نگاه و نظر دو سوی ماجرا به مسئلهی «انصراف» یکسان نیست! آن طرفی ها، «انصراف»ِ احتمالیِ همتی و مهرعلیزاده را مصداق بارز «زیرِ میز زدن» میدانند در حالی که علی القاعده دلیلی برای این جاخالی دادن دیده نمیشود. این طرفیها اما «انصراف» ندادن را مسئله ساز میدانند گویی احساس کردهاند با بررسی مناظرهها شایدعدم «انصراف»، انتخابات ریاست جمهوری را به دور دوم بکشاند و این به دور دوم رفتن برای عدهای یقیناً خوشایند نخواهد بود!
«انصراف» دادنهایی که تکذیب میشود!
طی روزهایی که رقابتهای انتخاباتی آغاز شده، بارها اخباری مبنی بر «انصراف» این نامزد به نفع دیگری در رسانهها دیده شده که مکرر نیز «تکذیب» شده و همچنان نیز میشود. «انصراف» زاکانی به نفع رئیسی و نیز «انصراف» سیدامیرحسین قاضی زاده هاشمی به نفع رئیسی اگرچه موضوع تازهای نیست اما احساس میشود درج چنین اخباری صرفاً جنبهی شایعهسازی نداشته و عملاً پالسهایی است که از جانب خودِ اصولگرایان میتواند صادر شده باشد.
در آخرین موردی که خیلی زود با واکنش رو در رو شد، توئیتی دستکاری شده به نام قاضی زاده هاشمی بود که خبر از «انصراف» به نفع رئیسی میداد اما متن تکذیبیه نشان میدهد نه تنها این نامزد قصدی برای «انصراف» دادن ندارد که اساساً برای خود در این موضوع که میتواند سکاندار قوهی مجریه شود حق نیز قائل است. در متن این تکذیبیه میخوانیم: «اخبار منتشر شده در برخی رسانهها مبنی بر انصراف آقای قاضی زاده کذب محض است و ایشان با قدرت در حال پیگیری برنامههای انتخاباتی خود هستند.» آن طور که ایسنا از قول سخنگوی ستاد مردمی دولت سلام (قاضی زاده هاشمی) نوشته: «حضور با برنامه آقای قاضیزاده هاشمی در برنامههای مناظره تلویزیونی و ارائه راهکارهای واقعی و اجرایی باعث شده است که اقبال در بین مردم و نخبگان به این کاندیدای سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری افزایش داشته باشد و همین افزایش اقبال در بین مردم هم باعث افزایش تخریبها علیه ایشان شده است.» در ادامهی این مطلب میخوانیم: «تیموری یادآور شد: دکتر قاضی زاده هاشمی به استان سیستان و بلوچستان سفر خواهند کرد و در بین مردم شهر زاهدان به ایراد سخنرانی خواهند پرداخت. وی از مردم خواست اخبار رسمی دکتر قاضی زاده هاشمی را فقط از صفحات رسمی ایشان در فضای مجازی و همچنین وبسایت رسمی ایشان پیگیری کرده و از توجه به شایعات بپرهیزند.»
شبیه همین مسئله اما برای زاکانی نیز رخ داده، یعنی خبرهایی که حاکی از «انصراف» دادن است اما به سرعت تکذیب میشود! مالک شریعتی نیز همانند سخنگوی ستاد قاضی زادهی هاشمی از عبارت «قویاً» برای درج تکذیبیه استفاده کرد تا پیام را آنانی که باید دریافت کنند، حتماً دریافت کنند!
وقتی حسین شریعتمداری دست به قلم میشود!
این که چنین خبرهایی دربارهی سعید جلیلی و محسن رضایی وجود ندارد به خوبی آشکار میسازد که هدف از درج چنین خبرهایی به قدری هوشمندانه است که تاثیرگذاری وعدم تاثیرگذاری و نیز باورپذیری خبر بسیار مهم است و اما حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامهی کیهان در مطلبی با عنوان: «این هشدار را جدی بگیرید!» در ستون: «یادداشت روز» در ۸ بند به خوبی رگههایی از نگرانی و دردسرهای «انصراف» ندادن را ترسیم میکند. شریعتمداری در این یادداشت یادآور میشود: «در اولین دور مناظره نامزدهای ریاست جمهوری، آقای همتی ادعا کرد که از میان ۵ نامزد جبهه انقلاب فقط یکی از آنها نامزد واقعی است و حضور چهار نامزد دیگر «پوششی» است! و تاکید کرد که اگر چنین نیست، از هماکنون سوگند یاد کنند که هیچکدام به نفع دیگری کنار نخواهند رفت! این ادعای آقای همتی و درخواستی که از نامزدهای طیف انقلاب داشتند، اگرچه باآمیزهای از عصبانیت مطرح شده بود ولی بسیار سادهاندیشانه است که در این چارچوب محدود ارزیابی شود. »
وی سپس با یک استدلال به ذهن آشنا خاطرنشان میکند: «بدیهی است که از میان ۷ نامزد احراز صلاحیت شده تنها یک نفر شانس (بخوانید توفیق) خدمت در کسوت ریاست جمهوری را پیدا خواهد کرد. این قاعده درباره ۵ نامزد جبهه انقلاب نیز مصداق دارد و فقط یکی از آنها میتواند بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند. بنابراین چه بخواهیم و بخواهند و چه نخواهیم و نخواهند، چهار نامزد دیگر کنار گذاشته میشوند. این رخداد که قطعی و غیرقابل اجتناب است میتواند قبل از انتخابات و با کنارهگیری ۴ نامزد جبهه انقلاب به نفع یکی دیگر از آنها صورت بپذیرد و یا بعد از حضور هر ۵ نفر در انتخابات و با اعلام نتیجه آراء، شاهد برکناری ۴ تن از نامزدهای این جبهه باشیم! ولی آنچه بیتردید میتوان گفت اینکه حضور هر ۵ نامزد جبهه انقلاب در انتخابات و خودداری ۴ تن آنها از کنارهگیری به نفع نفر پنجم، خطای بزرگی است که دود آن به چشم جبهه انقلاب میرود و میتوان این خطا را با توجه به دامنه اثر نامطلوب و خسارتآفرینی که درپی دارد، گناهی نابخشودنی دانست و دقیقاً به همین علت است که عواقب آن از نگاه نامزدهای طیف انقلاب دور نمانده و شواهدی حاکی از تصمیم به باقی ماندن یکی از آنها در دست است.»
حسین شریعتمداری البته جانب احتیاط را نیز رها نکرده، دلجویانه مینویسد: «بیتردید میتوان گفت که هر ۵ نامزد احراز صلاحیت شده از جبهه نیروهای انقلاب، شایستگی لازم برای حضور در جایگاه سرنوشتساز ریاست جمهوری را دارند و برخلاف ادعای آقای همتی پوششی نیستند بلکه آمدهاند تا در جریان رقابتهای انتخاباتی حضور داشته و پست ریاست جمهوری را برای خدمت به مردم در اختیار بگیرند اما، بدیهی است که وظیفه و تکلیف انسانهای مومن و انقلابی با شرایط روز رقم میخورد و چهبسا تکلیفی که تا دیروز برعهده داشتهاند با ورود و پیدایش متغیرهای جدید، تغییر کند.
شریعتمداری در ادامه نمیتواند نگرانی خود از شکسته شدن آراء را مخفی نگاه داشته صراحتاً مینویسد: « تردیدی نیست که ۵ نامزد مورد اشاره اگرچه میزان رایآوری متفاوتی دارند و این تفاوت در مواردی قابل توجه و نسبتاً زیاد نیز هست ولی آنها در نهایت سبد رای تقریباً مشترکی دارند. بنابراین طبیعی است که اگر هر ۵ نفر در صحنه بمانند، آرای هریک از آنها به هر اندازهای که باشد از سبد نامزدهای دیگر جبهه انقلاب کم میشود و نتیجه آنکه احتمال موفقیت عاملان وضعیت فاجعهبار امروز، قوت میگیرد و این حالت در صورت وقوع ضربه سنگینی بر پیکر نظام است و حال آنکه آنچه برای تمامی نامزدهای جبهه انقلاب از اهمیت بیشتری برخوردار است نجات قوه اجرائیه کشور از دست کسانی است که طی ۸ سال گذشته فاجعه آفریدهاند و صدها مشکل ریز و درشت را به ملت تحمیل کردهاند.»
مدیرمسئول روزنامه کیهان در بند پنجم به طرح یک سوال مبادرت میورزد و میپرسد: «حالا باید دید، چه کسانی باید به نفع چه کسی کنارهگیری کنند؟!» وی در پاسخ به پرسش خود مینویسد: «امروزه با توجه به انواع نظرسنجیها و مشاهدات میدانی به وضوح میتوان دید که کدامیک از ۵ نامزد یاد شده از رای و اقبال بیشتری برخوردار است؟ مخصوصاً اگر فاصله آراء او با سایر نامزدها بسیار زیاد و پُر ناشدنی باشد. این توضیح نیز ضروری است که تفاوت آراء فراوان یکی از نامزدها با ۴ نامزد دیگر الزاماً به معنا و مفهوم آن نیست که سایر نامزدها از صلاحیت کمتری برخوردارند، بلکه آنچه در میان است و نباید نادیده گرفته شود عامل «رایآوری» است. این عامل، یکی از تعیینکنندهترین عوامل موثر در رسیدن به نتیجه مطلوب است. بنابراین به حکم عقل و منطق و مصلحت نظام، لازم است هریک از نامزدها بعد از پایان سومین دور مناظره که روز شنبه صورت گرفت، میزان آراء خود را به دور از شعارها و گمانهزنیهای غیرعلمی و از جمله با مطالعات و بررسیهای میدانی، ارزیابی کنند و نامزدی را که از آراء بیشتری برخوردار است به عنوان نامزد این طیف برگزینند و نه فقط به نفع او از کاندیداتوری خود کنارهگیری کنند بلکه
به نفع او دست به تبلیغ بزنند و توانمندیهای نامزد برگزیده را به مردم معرفی کنند. »
شریعتمداری، اظهارات آقای همتی در دور اول مناظره که در مناظرههای بعدی نیز بارها تکرار شده است را «ترفند» حسابشده مدعیان اصلاحات برمی شمرد و مینویسد: «برای ادامه وضع فاجعهبار ۸ سال گذشته طراحی شده و از طریق فاصلهگذاری میان نیروهای انقلاب و شکست آراء آنها دنبال میشود.» و این یعنی جبههی نیروهای انقلاب، عملاًعدم «انصراف» را به منزلهی احتمال شکست در انتخابات پیش رو تلقی میکند.
انصرافهای قبل اعلام اسامی نهایی نمایشی بود؟
در فاصلهی اعلام اسامی نهایی اگرچه خیلیها به نفع رئیسی کنارهگیری کردند اما همانهایی که آن روزگار اعلام انصراف کردند اگر در صحنه باقی مانده بودند چه بسا همان تصمیمی را اتخاذ میکردند که این روزها قاضی زادهی هاشمی، زاکانی و محسن رضایی اتخاذ کردهاند و این یعنی آن انصراف دادنها نمایشی بود زیرا هیچکدام از آن انصرافیها عملاً حمایتی از نامزدی که به نفع وی اعلام کنارهگیری کرده بودند به عمل نیاوردند!
در فضای مجازی و شبکههای مجازی اگرچه همچنان بحث «انصراف» دادن و ندادن گرم است اما هر جبهه و جناحی از زاویهی اندیشهی خود به این موضوع نگریسته است.
اظهار نظری قابل تامل!
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ منصور حقیقت پور، فعال سیاسی نزدیک به علی لاریجانی درباره ماندن سعید جلیلی تا روز آخر انتخابات ریاست جمهوری در مصاحبه با «اعتمادآنلاین» گفته بود: «مردم در ایران عادل هستند مینشینند مناظرههای نامزدها و سوالات و پاسخهای آنها را میبینند، سپس قضاوت میکنند و بر آن اساس رای میدهند.» وی با بیان اینکه ما خوشحال شدیم سعید جلیلی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد، افزود: او باید تا آخر در انتخابات بماند و روز ۲۶ خرداد استعفا ندهد. اگر او روز ۲۵ یا ۲۶ خرداد یعنی دو-سه روز مانده به زمان انتخابات اعلام انصراف کرد و کنار بکشد، تاریخ مصرف آقای جلیلی تمام شده است. به عبارت دیگر کنارگیری جلیلی پرونده سیاسیاش را میبندد. این فعال سیاسی نزدیک به علی لاریجانی تاکید کرد: جلیلی تنها در یک صورت میتواند ادله قابل دفاعی برای آینده سیاسی خود داشته باشد و آن ماندن تا انتهای روز انتخابات است بنابراین تاکید جدی میکنیم که آقای جلیلی به هیچ وجه از صحنه انتخابات کنار نرود و استقبال میکنیم که او در مناظرات حرفهایش را بزند و البته پاسخ آن حرفها را هم بشنود تا مردم قضاوت کنند.
شبیه یادداشت حسین شریعتمداری و نظیر دغدغههایی که وی ابراز داشته، پیشتر «سعید محمد» نیز آن را بر زبان آورده بود با این مضمون که: «عدم انصراف حتی ممکن است انتخابات را به دور دوم بکشاند!» خالی از لطف نیست اگر بپذیریم در صورت تایید صلاحیت احتمالی سعید محمد، این چهرهی ناگهان مطرح شده، قطعاً از آن دسته نامزدهایی بود که هرگز در فقرهی «انصراف» دادن حتی حاضر به بحث کردن نبود چه رسد به این که زیر برگهی انصراف را امضا کند!
شاید حق با «حقیقت پور» باشد یعنی برخی انصرافها معادل بسته شدن پروندهی سیاسی یک نامزد باشد و این مهمترین چالشی است که در روزهای پیش رو همچنان روی خط اصلی خبر باقی خواهد ماند!
رقابت رييسي و همقطاران
انصراف دغدغه و موضوع اصلي اين روزهاي اصولگرايان شده است. اصولگرايان اين روزها كه تقريبا رقابتي ميان خود و جريانهاي ديگر نميبينند، عملا درگير اختلاف درونگفتماني شده و به شدت نگران احتمال پرهيز كانديداهاي پوششي اصولگرا از انصراف به نفع كانديداي اصلي خود هستند. كانديداهايي كه قرار بود به ميدان بيايند و سپر بلاي كانديداي اصلي باشند. بيايند و از سيدابراهيم رييسي مقابل رقبا حمايت كنند و در زمان مقرر، به نفع او كنار بكشند اما حالا به عامل نگراني اصولگرايان تبديل شده و بر اين اساس، محافظهكاران بيم آن دارند كه پوششيهايشان مقابل رييسي بايستند و منجر به ريزش آراي او شوند. نكتهاي كه بيراه نيست بگوييم به روشني در اظهارات شخصيتهاي مطرح نهادهاي اجماعساز اصولگرا خودنمايي ميكند و آشكار است كه آنان به شدت نگران احتمال عدم انصراف هستند. غلامعلي حدادعادل كه رياست شوراي ائتلاف يعني يكي از دو نهاد اجماعساز جريان اصولگرا را برعهده دارد، ديروز در خصوص احتمال كنارهگيري كانديداهاي اصولگرا به نفع يك نفر در انتخابات رياستجمهوري ۱۴۰۰ گفته است: «بنده قطعا ميدانم كه بعضي از كانديداها كنار ميروند، چون به اين جمعبندي خواهند رسيد كه كنار رفتن آنها به سود جبهه انقلاب خواهد بود.» او اما در عين حال گفته است: «اين را كه كدام كانديدا و در چه زماني كنار ميرود، نميتوانم پيشبيني كنم. بايد محاسبات متعددي صورت گيرد و در نهايت هم بستگي به تصميم خود نامزدها دارد.» حدادعادل در حالي اين سخنان را مطرح ميكند كه مبني بر عدم انصراف برخي نامزدهاي به اصطلاح پوششي به گوش ميرسد. آن هم در شرايطي كه قرار بود هر چند كانديداي اصولگرايي كه در صحنه بود، درنهايت پشت رييسي بايستند و او را حمايت كنند اما حالا انگار هيچيك از كانديداهاي اصولگرا تمايلي به خروج از صحنه ندارند و تا اينجا لااقل ميتوان با قطعيت از اين گفت كه محسن رضايي در ميدان خواهد ماند و رفتني نيست. از طرف ديگر دغدغههاي جدي درباره سعيد جليلي و قاضيزادههاشمي وجود دارد. هرچند اين دو بهطور رسمي نگفتهاند كه كنار ميروند يا نه اما اظهار نگراني اصولگرايان نشان ميدهد كه حداقل در بين خودشان بحثهاي جدي درباره كنار نكشيدن اين افراد مطرح شده است.
همزمان حميدرضا ترقي، عضو شوراي مركزي حزب موتلفه نيز به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است: «همانطور كه روزهاي منتهي به انتخابات يك آزمون بزرگ براي ملت است، آزمون مهمتري نيز براي جبهه انقلاب و كانديداهاي آن خواهد بود.» ترقي پيشبيني كرده كه تعدد كانديداهاي اصولگرا موجب خرد شدن آراي اين جريان سياسي خواهد شد و درنهايت ممكن است كه انتخابات به دور دوم كشيده شود. به همين خاطر تاكيد كرده كه لازم است اجماع و وحدت بين كانديداهاي جبهه انقلاب به وجود آيد. ترقي بر اين باور است كه اقتضاي عقلانيت اين است تا كانديداهايي كه در انتخابات از راي قابلتوجهي براي موفقيت برخوردار نيستند، به نفع نامزدي كه از اكثريت آرا برخوردار است، كنار بروند و زمينه پيروز شدن جبهه انقلاب را فراهم كنند. او در تحليل خود بر اين باور است كه چنانچه كانديداهاي اصولگرا به نفع گزينه اصلي انصراف ندهند، ممكن است انتخابات به دور دوم كشيده شود و در چنين شرايطي ريسك بسيار بالايي براي نيروهاي انقلاب است كه بتوانند در دور دوم پيروز شوند. اين صحبتهاي ترقي نشان ميدهد نگراني آنان جدي است و ميترسند كه چنانچه رييسي پيروز ميدان شود اما آراي او به شكلي چشمگير كاهش يابد و اين ميتواند به اعتبار او لطمه جدي وارد كند؛ چراكه شرايطي هم وجود دارد كه پيشبيني ميشود مشاركت كاهش قابلتوجهي داشته باشد.
نكته مهم آنكه اين ابراز نگراني تنها به يك طيف از اصولگرايان محدود نيست و علاوه بر شوراي ائتلاف، ديگر نهاد بالادستي جريان اصولگرا كه همان شوراي وحدت باشد نيز به اين نتيجه رسيده كه ممكن است كانديداهاي پوششي در صحنه بمانند و دريافته كه اين، خطري جدي است. چنانكه ديروز سخنگوي شوراي وحدت اصولگرايان گفته است: «تجربه انتخابات سال ۹۲ كه جريان انقلاب درپي تعدد كانديداها نتيجه را به رقيب خود واگذار كرد، ايجاب ميكند كه ۵ نامزد جريان انقلاب پيش از انتخابات به اتفاق نظر و انسجام برسند.» منوچهر متكي با اشاره به لزوم انسجام كانديداي جريان انقلاب در انتخابات رياستجمهوري پيشرو به خبرگزاري اصولگراي تسنيم گفته كه به عنوان برادر كوچكي كه در ساليان طولاني در تصميمگيريهاي مهم كشور كنار كانديداهاي عزيز جريان انقلاب حضور داشته و رويدادهاي مختلف و فراز و نشيبهاي فراواني را تجربه كردهام، يادآوري اين مساله را لازم ميدانم كه امروز و پس از مجاهده نفسگير عزيزان در ارايه طرحها و برنامههاي خود، در نقطه حساسي قرار داريم. او از كثرت نيروهاي انقلابي در صحنه انتخابات ابراز نگراني كرده است. گويا آنقدر شرايط برايشان مهياست كه حالا موجب شده از مسير پيروزي منحرف شوند. اشاره سخنگوي شوراي وحدت به انتخابات رياستجمهوري سال ۹۲ كه حالا او از آن به عنوان تجربهاي ياد ميكند كه اصولگرايان به هيچ عنوان علاقهاي به تكرارش ندارند، خود گواه عمق نگراني اين روزهاي محافظهكاران است. آنان نگران تكرار شكست سال 92 هستند؛ چراكه براي خودشان هم مسلم است كه سبد راي اصولگرايان، سبد رايي به نسبت كوچك و البته ثابت است و اگر اين ويژگي دوم، وقتي مشاركت كاهش يابد، به سود اصولگرايان است، آنگاه كه كانديداها متعدد باشند و بهطور مثال، آراي محسن رضايي جداي از آراي رييسي در صندوقهاي راي باشند، از مجموع آراي اصولگرايان كاسته شده و پيروزي آنان را در خطر قرار ميدهد.
البته ميان نامزدهاي حاضر در صحنه صحبتهاي عليرضا زاكاني نشان ميدهد كه او همانطور كه هنگام نامنويسي اعلام كرده بود مرد ترك كردن ميدان است. زاكاني كه در مناظرهها صراحتا از سوي عبدالناصر همتي با اتهام پوششي بودن روبهرو شد و جوابي نداشت جز آنكه با طنزي دور از شأن يك مناظره سياسي با اين انتقاد همتي روبهرو شود، شامگاه يكشنبه در مسجد جامع نارمك طي سخناني با اشاره به لزوم اتحاد كانديداهاي جريان انقلاب تاكيد كرده كه مراقب باشيم، مردم را پاي صندوقهاي راي دچار تشتت نكنيم و تصميمي انقلابي بگيريم. اگركسي از اين 5 نفر گفت «برنامهام بهترين است» اشكالي ندارد اما اگر بگويد «فقط به من راي بدهيد» حتما ريگي در كفش دارد. 5 نامزد با هم صحبت كنند و مردم را گرفتار نكنند و با هم همافزايي داشته باشند تا اتفاق سال 92 رخ ندهد كه رييسجمهوري بيايد كه وزرايش چندماه التماس كنند اما نتوانند او را ببينند. تا اينجاي كار مشخص است كه از 4 كانديداي اصولگرا كه رضايي، جليلي، قاضيزادههاشمي و زاكاني باشند، تنها زاكاني احتمالا حاضر است به نفع رييسي عقب بكشد و درنتيجه 3 رقيب روبهروي رييسي باقي بماند و اين وضعيت را براي او بهشدت حساس و دشوار ميكند. بهخصوص آنكه جليلي مواضعي بسيار نزديكي با رييسي دارد و درنتيجه حامياني مشترك با او. ولي آنگونه كه در فضاي مجازي روايت ميكنند گويا جليلي خيلي تمايلي به ماندن ندارد و اين طرفداران او هستند كه فشار ميآورند تا او در صحنه انتخابات باقي بماند.
درهمين حال سيدمصطفي ميرسليم رييس شوراي مركزي حزب موتلفه اسلامي در نشست خبري ديروز خود درباره ماجراي استعفا هم صحبت كرده و البته به نوعي از ماندن در صحنه 5 نامزد حمايت كرده است. او گفته اكنون اگر نامزدي احساس ميكند كه نياز است در صحنه بماند و تبليغ و حرفهاي خود را به جامعه برساند، در اين زمينه منعي ندارد و نگراني هم وجود ندارد. كانديداهاي ديگر ميتوانند كنارهگيري نكنند. اتفاقي كه اگر بيفتد ميتواند به نوعي ميدان انتخابات را براي چهرههاي اصولگرا به ميدان وزنكشي سياسي تبديل كند.
کد مطلب: 435636