تاریخ انتشار
دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۵۰
کد مطلب : ۴۳۸۴۰۴
علی صوفی وزیر کار و رفاه اجتماعی دولت اصلاحات و استاندار اسبق کهگیلویه و بویراحمد:
ديدگاه تيم اقتصادی دولت هماهنگ نيست / مشکلات مردم با رویکردهای کمیته امدادی حل نخواهد شد
۰
کبنا ؛ پس از رأی اعتماد حداکثری نمایندگان مجلس به وزرای پیشنهادی دولت رئیسی دولت سیزدهم به صورت رسمی کار خود را آغاز کرده است. این در حالی است که رئیسی انتصابهای جدیدی نیز صورت داده است. بدون تردید انتصاب محسن رضایی به عنوان معاون اقتصادی رئیس جمهور با توجه به دیدگاههای متفاوت اقتصادی وی با اعضای تیم اقتصادی و هماهنگی این تیم با نگرانیهایی از سوی صاحب نظران همراه شده است. از سوی دیگر حضور وزرای دولت احمدینژاد در کابینه رئیسی این شائبه را ایجاد کرده که ممکن است مسیر حرکتی دولت رئیسی نیز مانند دولت احمدینژاد باشد هر چند تفاوتهای بارزی نیز در این زمینه وجود دارد. نکته مهم دیگر اینکه هنوز استراتژی مشخصی از دولت رئیسی برای آینده کشور ارائه نشده و در بسیاری از زمینهها و از جمله سیاست خارجی که در حل مشکلات کشور تعیین کننده است ابهام وجود دارد.
مهندس علی صوفی وزیر کار و رفاه اجتماعی دولت اصلاحات و استاندار اسبق کهگیلویه و بویراحمد در گفتوگو با آرمان ملی گفته «مدیریت علمی باید به صورت دقیق انجام شود. به همین دلیل اگر دولت از ابتدای آغاز به کار خود قصد نداشته باشد جزئیات برنامههای خود را به صورت علمیدنبال کند در آینده با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد. اگر دولت رئیسی قصد داشته باشد زمان را به روزمرگی بگذارد و تابع شعار باشد و یا به رویکردهای پوپولیستی برای ارضای مقطعی جامعه دست بزند و با دنبال حل مشکلات از راههای کمیته امدادی باشد، نمیتواند مشکلات کشور و مردم را حل کند.»
در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
کابینه رئــیسی به چه میزان نسبت به مشکلات و چالشهای کشور شنـاخت دارد؟آیا این کابینه میتواند در مسیر کاهش مشکلات کشور حرکت کند؟
واقعیت این است که شرایط لازم برای شکل گرفتن یک کابینه در کابینه رئیسی وجود ندارد. انتظار نخبگان و افکار عمومی از کابینه رئیسی بسیار بیشتر از این بود. رئیسی برای شعارها و وعدههایی که در زمان انتخابات مطرح کردند باید برنامه و تیم داشته باشد. ایشان باید یک مدل سیستمی و علمی را در نظر میگرفت که همه جنبههای آن با هم هماهنگ باشد. این در حالی است که هنوز کابینه به صورت جدی کار خود را آغاز نکرده شائبههای اختلاف نظر به خصوص در تیم اقتصادی دولت به وجود آمده است. رئیسی پس از انتخاب مخبر به عنوان معاون اول عنوان کردند که ایشان مسئول هماهنگی تیم اقتصادی دولت خواهند بود. این در حالی است که محسن رضایی به عنوان معاون اقتصادی رئیس جمهور انتخاب شده است. به نظر میرسد که دیدگاههای اقتصادی این افراد با هم هماهنگ نیست و بلکه اختلاف نظرهایی وجود دارد. از سوی دیگر خاندوزی به عنوان وزیر اقتصاد معرفی شدهاند که هیچ سابقه اجرایی ندارند و صفر کیلومتر هستند. دیدگاههای وی که در مرکز پژوهشهای مجلس حضور داشته نیز با دیدگاه دیگر اعضای تیم اقتصادی دولت متفاوت است. در شرایط کنونی نام آقای صالح آبادی برای ریاست بانک مرکزی مطرح است که ایشان نیز دیدگاه متفاوتی نسبت به دیگران دارد. به هرحال ایشان در گذشته در بورس فعالیت موفقی داشته و حاضر نیست از سیاستهای خود عدول کند و تابع سیاستهای افراد دیگر باشد. اعضای تیم اقتصادی دولت به دنبال سیاست هایی هستند که در گذشته تجربه نشده است. این در حالی است که صالح آبادی این سیاست ها را تجربه کرده و اتفاقا عملکرد موفقی نیز داشته است. هنگامیکه این مسائل را در کنار یکدیگر قرار میدهیم متوجه میشویم که با ادعاهای محسن رضایی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری دارد، مخبر به عنوان معاون اول دارد و خاندوزی و صالح آبادی دارند در نهایت به یک هماهنگی نخواهند رسید و نمیتوانند به یک نتیجه واحد در تصمیم گیری ها دست پیدا کنند.
این عــدم هماهنگی چه پیامدهایی برای کلیت دولت سیزدهم خواهد داشت؟
دولت روحانی برای تک رقمیکردن نرخ تورم از سیاستهای انقباضی استفاده کرد و به همین دلیل در دور نخست ریاست جمهوری فشار زیادی را به دستگاههای تولیدی کشور وارد کرد که این مسأله باعث شد تولید آسیب ببیند. به همین دلیل نیز درآمد مردم کاهش پیدا کرد و قدرت خرید مردم کم شد. این سیاست متناسب به سیاست رکود تورمی کشور نبود. این تجربهای بوده که در دولت روحانی رخ داده است. به همین دلیل اگر تیم اقتصادی دولت جدید نیز قصد داشته باشد تنها روی موضوع تورم تمرکز کند چارهای ندارند که با سیاستهای انقباضی این کار را انجام بدهند. اگر قصد چنین رویکردی را نداشته باشند باید سیاستهای ترجیحی اتخاذ کنند و در برخی موارد از سیاست انقباضی دست بردارند و تسهیلات لازم را به برخی بنگاههای اقتصادی با نرخ پایین بدهند.اینها تضادهایی است که در دولت رئیسی و به خصوص در تیم اتصادی دولت وجود دارد و دولت نمیتواند به راحتی از این تضادها رهایی پیدا کند.این وضعیت درباره بقیه کابینه نیز تا حدودی وجود دارد. واقعیت این است که در بین اصولگرایان بر سر سهم خواهی از دولت رئیسی دعوا بوده و این دعوا به خوبی خود را در ترکیب کابینه نشان داده است.
سهم خواهــیها بیشتر از ســوی کدام طیفهای اصولگرایی وجود داشته است؟ سوالی که در این زمینه مطرح میشود این است که نقش رئیس مجلس در انتخاب اعضای کابینه چه بوده است؟ آیا افرادی که منتسب به قالیباف هستند قرار است با رئیسی کار کنند؟
به صورت طبیعی وزرا هم به رئیسی نیاز دارند و هم به قالیباف. این احتمال وجود دارد که این وزرا در برخی مقاطع قالیباف را ترجیح بدهند. این در حالی است که رئیس مجلس از اهرم فشار سنگینی بهره میبرد. ممکن است اگر برخی از وزرا از رویکرد قالیباف پیروی نکنند با مشکلاتی مواجه شوند و استیضاحها آغاز شود. رئیسی در زمان رقابتهای انتخاباتی به مردم وعده تشکیل دولت فراجناحی داد. این کابینه حتی فرا سلیقهای هم نبود و ایشان در بین سلایق اصولگرایی گیر کرد. مهمترین پیامد عدم شایسته سالاری ناکارآمدی است که در آینده با آن مواجه خواهد بود. باید این نکته را نیز در نظر گرفت که رئیسی در گذشته سابقه اجرایی نداشته و تنها در قوه قضائیه فعالیت کرده است. افرادی که وی در کابینه به کار گرفته نیز دارای هماهنگی نیستند و یک صدا از دولت بیرون نخواهد آمد.
آیا قالیباف در انتخاب اعضای کابینه نقش مستقیم داشته و یا به صورت غیر مستقیم و در مجلس در انتخاب اعضای کابینه تأثیرگذار بوده است؟
رئیسی به دنبال این است که نیت خود را از وزرا مطالبه کند. دولت رئیسی فاقد یک مکانسیم علمی برای حل مشکلات است. از سوی دیگر این دولت فاقد یک نگاه صرفا علمی برای انتخاب اعضای خود بوده است. به هر حال یک رئیس جمهور که قرار است در سطح کلان یک جامعه را اداره کند باید از یک سیستم علمیتری برای تحقق اهداف خود استفاده کند. رئیسی باید اهداف خود را تببین نماید و در راستای اهداف خود برنامه ریزی کند. بدون تردید تا زمانی که برنامه بدون علم وجود داشته باشد یک دولت نمیتواند به اهدف خود دست پیدا کند. حتی برنامه نیز به تنهایی کافی نیست و بلکه برای دستگاههای اجرایی باید خط مشی تعیین کرد. دستگاههایی اجرای باید بدانند که چه باید انجام بدهند و چه نباید انجام بدهند. در کنار این باید سازمان برنامه و بودجه قوی وجود داشته باشد که نسبت به این برنامه و اهدافی که دنبال میشود نظارت داشته باشد. این اتفاقات نیز باید در سالهای گذشته یعنی قبل از ریاست جمهوری رئیسی باید رخ میداد. در سال گذشته تا حدی مشخص بود که رئیسی رئیس جمهور بعدی کشور خواهد بود. به همین دلیل باید از مدتها قبل تیم خود را بر مبنای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده مشخص میکرد. پس از این باید ساختارهای دولت را نیز اصلاح میکرد. شرایط به شکلی نیست که هر ساختاری برای رسیدن به هر هدفی مناسب باشد. هنگامیکه برنامه تغییر میکند و چشم انداز نوشته میشود یکی از الزمات اجرا برنامه اصلاح ساختارهاست. حتی ممکن است وزارتخانههای جدیدی به وجود بیاید و برخی از وزارتخانهها حذف شوند و یا در هم ادغام شوند. برنامه و اهداف جدید نیازمند ساختارهای جدید است. این درحالی است که این تفکر در دولت سیزدهم غایب است و مشاهده نمیشود.
چرا ضرورت اصلاح یا تغییر ساختارها توسط دولت جدید درک نشده است؟
واقعیت این است که نباید رفتاری از خود نشان دهند که بیشتر پوپولیستی باشد. اینکه به یکباره تصمیم میگیرند به خوزستان سفر کنند، صرف سفر نمیتواند در بلند مدت پاسخگوی نیازهای کشور باشد. رئیس جمهور باید در ابتدا بهتر است در ابتدا به فکر اصلاح و تشکیل ساختارهای جدید و کارآمد باشند. ممکن است براساس برنامه ایشان در جایی حضور داشته باشند اما چنین اقداماتی دردی از مردم دوا نخواهد کرد. در شرایط کنونی چالشهای کشور به ابرچالش تبدیل شده و ما با برحانهای جدی در آینده کشور مواجه هستیم. یکی از بحرانهای در زمینه سیاست خارجی است. هنوز مشخص نیست ما قرار است به چه صورت با آمریکا مواجه شویم یا در مذاکرات برجام چه رویکردی داشته باشیم. بدون تردید تا زمانی که دیپلماسی فعالی نداشته باشیم نمیتوانیم تحریم ها را برداریم و مشکلات داخلی را حل کنیم. این مسائل به هم گره خورده و از هم جدا نیست. این در حالی است که برای مدیریت این مسائل نیاز به سیستم داریم. این در حالی است که این سیستم و مدل علمیدر دولت رئیسی دیده نمیشود.
با توجه به حضور برخی وزرای دولت احمدینژاد در کابینه رئیسی چه شباهت و تفاوت هایی بین دولت رئیسی و احمدینژاد مشاهده میکنید؟
اینکه چند وزیردولت احمدینژاد در دولت کنونی حضور دارند دلیلی بر این نیست که قرار است دولت احمدینژاد توسط رئیسی ادامه پیدا کند. به هر حال وزرایی که در دولت احمدینژاد حضور داشتند صفرکیلومتر بودند و از تجربه کافی برخوردار نبودند. این در حالی است که همان وزرا در شرایط کنونی تجربه کسب کردهاند و وضعیت مدیریت آنها مانند گذشته نیست. شاید برای آقای رئیسی این موضوع مطرح شده که این افراد در حوزه کاری خود موفق بودند و به همین دلیل دوباره از این افراد در کابینه استفاده کرده است. این اتفاق به این معنا نیست که احمدینژاد روی رئیسی نفوذ داشته و با توصیه وی این افراد انتخاب شدهاند. امروز احمدینژاد با دیدگاهی که دارد از حاکمیت فاصله گرفته است. وجه مشترک دولت احمدینژاد و رئیسی این است که دولت احمدینژاد دارای رویکرد علمینبود و این وضعیت نیز در مورد دولت جدید وجود دارد. دولت احمدینژاد شامل حلقههایی بودند که به صورت فرقه ای به دنبال اهدافی بودند که متناسب با منافع ملی نبود. به عنوان مثال دولت احمدینژاد مدیریت جهانی را قبول نداشت و بیشتر به دنبال این بودند که زمینه ظهور امام زمان(عج) را فراهم کنند تا مدیریت جهانی از این طریق به وجود بیاید. این در حالی است که آنها دارای چنین شرایطی نیستند و چنین دیدگاههایی ندارند. با این وجود کمبود بنیه بینش علمی، این موضوع به شدت به کشور آسیب خواهد زد. مدیریت علمی باید به صورت دقیق انجام شود. به همین دلیل اگر دولت از ابتدای آغاز به کار خود قصد نداشته باشد جزئیات برنامههای خود را به صورت علمیدنبال کند در آینده با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد.اگر دولت قصد داشته باشد زمان را به روزمرگی بگذارد و تابع شعار باشد و یا به رویکردهای پوپولیستی برای ارضای مقطعی جامعه دست بزند و با دنبال حل مشکلات از راههای کمیته امدادی باشد نمیتواند مشکلات کشور و مردم را حل کند.
مهندس علی صوفی وزیر کار و رفاه اجتماعی دولت اصلاحات و استاندار اسبق کهگیلویه و بویراحمد در گفتوگو با آرمان ملی گفته «مدیریت علمی باید به صورت دقیق انجام شود. به همین دلیل اگر دولت از ابتدای آغاز به کار خود قصد نداشته باشد جزئیات برنامههای خود را به صورت علمیدنبال کند در آینده با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد. اگر دولت رئیسی قصد داشته باشد زمان را به روزمرگی بگذارد و تابع شعار باشد و یا به رویکردهای پوپولیستی برای ارضای مقطعی جامعه دست بزند و با دنبال حل مشکلات از راههای کمیته امدادی باشد، نمیتواند مشکلات کشور و مردم را حل کند.»
در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
کابینه رئــیسی به چه میزان نسبت به مشکلات و چالشهای کشور شنـاخت دارد؟آیا این کابینه میتواند در مسیر کاهش مشکلات کشور حرکت کند؟
واقعیت این است که شرایط لازم برای شکل گرفتن یک کابینه در کابینه رئیسی وجود ندارد. انتظار نخبگان و افکار عمومی از کابینه رئیسی بسیار بیشتر از این بود. رئیسی برای شعارها و وعدههایی که در زمان انتخابات مطرح کردند باید برنامه و تیم داشته باشد. ایشان باید یک مدل سیستمی و علمی را در نظر میگرفت که همه جنبههای آن با هم هماهنگ باشد. این در حالی است که هنوز کابینه به صورت جدی کار خود را آغاز نکرده شائبههای اختلاف نظر به خصوص در تیم اقتصادی دولت به وجود آمده است. رئیسی پس از انتخاب مخبر به عنوان معاون اول عنوان کردند که ایشان مسئول هماهنگی تیم اقتصادی دولت خواهند بود. این در حالی است که محسن رضایی به عنوان معاون اقتصادی رئیس جمهور انتخاب شده است. به نظر میرسد که دیدگاههای اقتصادی این افراد با هم هماهنگ نیست و بلکه اختلاف نظرهایی وجود دارد. از سوی دیگر خاندوزی به عنوان وزیر اقتصاد معرفی شدهاند که هیچ سابقه اجرایی ندارند و صفر کیلومتر هستند. دیدگاههای وی که در مرکز پژوهشهای مجلس حضور داشته نیز با دیدگاه دیگر اعضای تیم اقتصادی دولت متفاوت است. در شرایط کنونی نام آقای صالح آبادی برای ریاست بانک مرکزی مطرح است که ایشان نیز دیدگاه متفاوتی نسبت به دیگران دارد. به هرحال ایشان در گذشته در بورس فعالیت موفقی داشته و حاضر نیست از سیاستهای خود عدول کند و تابع سیاستهای افراد دیگر باشد. اعضای تیم اقتصادی دولت به دنبال سیاست هایی هستند که در گذشته تجربه نشده است. این در حالی است که صالح آبادی این سیاست ها را تجربه کرده و اتفاقا عملکرد موفقی نیز داشته است. هنگامیکه این مسائل را در کنار یکدیگر قرار میدهیم متوجه میشویم که با ادعاهای محسن رضایی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری دارد، مخبر به عنوان معاون اول دارد و خاندوزی و صالح آبادی دارند در نهایت به یک هماهنگی نخواهند رسید و نمیتوانند به یک نتیجه واحد در تصمیم گیری ها دست پیدا کنند.
این عــدم هماهنگی چه پیامدهایی برای کلیت دولت سیزدهم خواهد داشت؟
دولت روحانی برای تک رقمیکردن نرخ تورم از سیاستهای انقباضی استفاده کرد و به همین دلیل در دور نخست ریاست جمهوری فشار زیادی را به دستگاههای تولیدی کشور وارد کرد که این مسأله باعث شد تولید آسیب ببیند. به همین دلیل نیز درآمد مردم کاهش پیدا کرد و قدرت خرید مردم کم شد. این سیاست متناسب به سیاست رکود تورمی کشور نبود. این تجربهای بوده که در دولت روحانی رخ داده است. به همین دلیل اگر تیم اقتصادی دولت جدید نیز قصد داشته باشد تنها روی موضوع تورم تمرکز کند چارهای ندارند که با سیاستهای انقباضی این کار را انجام بدهند. اگر قصد چنین رویکردی را نداشته باشند باید سیاستهای ترجیحی اتخاذ کنند و در برخی موارد از سیاست انقباضی دست بردارند و تسهیلات لازم را به برخی بنگاههای اقتصادی با نرخ پایین بدهند.اینها تضادهایی است که در دولت رئیسی و به خصوص در تیم اتصادی دولت وجود دارد و دولت نمیتواند به راحتی از این تضادها رهایی پیدا کند.این وضعیت درباره بقیه کابینه نیز تا حدودی وجود دارد. واقعیت این است که در بین اصولگرایان بر سر سهم خواهی از دولت رئیسی دعوا بوده و این دعوا به خوبی خود را در ترکیب کابینه نشان داده است.
سهم خواهــیها بیشتر از ســوی کدام طیفهای اصولگرایی وجود داشته است؟ سوالی که در این زمینه مطرح میشود این است که نقش رئیس مجلس در انتخاب اعضای کابینه چه بوده است؟ آیا افرادی که منتسب به قالیباف هستند قرار است با رئیسی کار کنند؟
به صورت طبیعی وزرا هم به رئیسی نیاز دارند و هم به قالیباف. این احتمال وجود دارد که این وزرا در برخی مقاطع قالیباف را ترجیح بدهند. این در حالی است که رئیس مجلس از اهرم فشار سنگینی بهره میبرد. ممکن است اگر برخی از وزرا از رویکرد قالیباف پیروی نکنند با مشکلاتی مواجه شوند و استیضاحها آغاز شود. رئیسی در زمان رقابتهای انتخاباتی به مردم وعده تشکیل دولت فراجناحی داد. این کابینه حتی فرا سلیقهای هم نبود و ایشان در بین سلایق اصولگرایی گیر کرد. مهمترین پیامد عدم شایسته سالاری ناکارآمدی است که در آینده با آن مواجه خواهد بود. باید این نکته را نیز در نظر گرفت که رئیسی در گذشته سابقه اجرایی نداشته و تنها در قوه قضائیه فعالیت کرده است. افرادی که وی در کابینه به کار گرفته نیز دارای هماهنگی نیستند و یک صدا از دولت بیرون نخواهد آمد.
آیا قالیباف در انتخاب اعضای کابینه نقش مستقیم داشته و یا به صورت غیر مستقیم و در مجلس در انتخاب اعضای کابینه تأثیرگذار بوده است؟
ایشان در کابینه نیروهایی دارد و افرادی هستند که منتسب به ایشان هستند. نمونه بارز این افراد رستم قاسمیوزیر مسکن و شهرسازی است. قالیباف کسی نیست که بدون قید و شرط از کابینه رئیسی حمایت کرده باشد. در این زمینه یک رابطه دو طرفه نیز وجود دارد. هم نیروهای وی در کابینه انتظار دارند و هم قالیباف به واسطه خدمتی که به رئیسی و این وزرا کرده انتظارهایی دارد. نقش قالیباف در شکل گیری کابینه نیز در دو حالت صورت گرفته است. از یک طرف وی در رأی اعتماد نمایندگان مجلس به اعضای کابینه نقش داشته و از سوی دیگر بخشی از اعضای کابینه وابسته به ایشان هستند. به همین دلیل باید نقش او را در شکل گیری کابینه سیزدهم پررنگ قلمداد کرد.
مسألهای که درباره کابینـه رئـیسی مطرح است این است که هدف گذاری دولت رئیسی با توجه به انتخابهایی که صــورت گــرفته چیست؟ چرا دولت رئیسی هنوز استراتژی مشخصی برای حرکت دولت ارائه نکرده است؟رئیسی به دنبال این است که نیت خود را از وزرا مطالبه کند. دولت رئیسی فاقد یک مکانسیم علمی برای حل مشکلات است. از سوی دیگر این دولت فاقد یک نگاه صرفا علمی برای انتخاب اعضای خود بوده است. به هر حال یک رئیس جمهور که قرار است در سطح کلان یک جامعه را اداره کند باید از یک سیستم علمیتری برای تحقق اهداف خود استفاده کند. رئیسی باید اهداف خود را تببین نماید و در راستای اهداف خود برنامه ریزی کند. بدون تردید تا زمانی که برنامه بدون علم وجود داشته باشد یک دولت نمیتواند به اهدف خود دست پیدا کند. حتی برنامه نیز به تنهایی کافی نیست و بلکه برای دستگاههای اجرایی باید خط مشی تعیین کرد. دستگاههایی اجرای باید بدانند که چه باید انجام بدهند و چه نباید انجام بدهند. در کنار این باید سازمان برنامه و بودجه قوی وجود داشته باشد که نسبت به این برنامه و اهدافی که دنبال میشود نظارت داشته باشد. این اتفاقات نیز باید در سالهای گذشته یعنی قبل از ریاست جمهوری رئیسی باید رخ میداد. در سال گذشته تا حدی مشخص بود که رئیسی رئیس جمهور بعدی کشور خواهد بود. به همین دلیل باید از مدتها قبل تیم خود را بر مبنای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده مشخص میکرد. پس از این باید ساختارهای دولت را نیز اصلاح میکرد. شرایط به شکلی نیست که هر ساختاری برای رسیدن به هر هدفی مناسب باشد. هنگامیکه برنامه تغییر میکند و چشم انداز نوشته میشود یکی از الزمات اجرا برنامه اصلاح ساختارهاست. حتی ممکن است وزارتخانههای جدیدی به وجود بیاید و برخی از وزارتخانهها حذف شوند و یا در هم ادغام شوند. برنامه و اهداف جدید نیازمند ساختارهای جدید است. این درحالی است که این تفکر در دولت سیزدهم غایب است و مشاهده نمیشود.
چرا ضرورت اصلاح یا تغییر ساختارها توسط دولت جدید درک نشده است؟
واقعیت این است که نباید رفتاری از خود نشان دهند که بیشتر پوپولیستی باشد. اینکه به یکباره تصمیم میگیرند به خوزستان سفر کنند، صرف سفر نمیتواند در بلند مدت پاسخگوی نیازهای کشور باشد. رئیس جمهور باید در ابتدا بهتر است در ابتدا به فکر اصلاح و تشکیل ساختارهای جدید و کارآمد باشند. ممکن است براساس برنامه ایشان در جایی حضور داشته باشند اما چنین اقداماتی دردی از مردم دوا نخواهد کرد. در شرایط کنونی چالشهای کشور به ابرچالش تبدیل شده و ما با برحانهای جدی در آینده کشور مواجه هستیم. یکی از بحرانهای در زمینه سیاست خارجی است. هنوز مشخص نیست ما قرار است به چه صورت با آمریکا مواجه شویم یا در مذاکرات برجام چه رویکردی داشته باشیم. بدون تردید تا زمانی که دیپلماسی فعالی نداشته باشیم نمیتوانیم تحریم ها را برداریم و مشکلات داخلی را حل کنیم. این مسائل به هم گره خورده و از هم جدا نیست. این در حالی است که برای مدیریت این مسائل نیاز به سیستم داریم. این در حالی است که این سیستم و مدل علمیدر دولت رئیسی دیده نمیشود.
با توجه به حضور برخی وزرای دولت احمدینژاد در کابینه رئیسی چه شباهت و تفاوت هایی بین دولت رئیسی و احمدینژاد مشاهده میکنید؟
اینکه چند وزیردولت احمدینژاد در دولت کنونی حضور دارند دلیلی بر این نیست که قرار است دولت احمدینژاد توسط رئیسی ادامه پیدا کند. به هر حال وزرایی که در دولت احمدینژاد حضور داشتند صفرکیلومتر بودند و از تجربه کافی برخوردار نبودند. این در حالی است که همان وزرا در شرایط کنونی تجربه کسب کردهاند و وضعیت مدیریت آنها مانند گذشته نیست. شاید برای آقای رئیسی این موضوع مطرح شده که این افراد در حوزه کاری خود موفق بودند و به همین دلیل دوباره از این افراد در کابینه استفاده کرده است. این اتفاق به این معنا نیست که احمدینژاد روی رئیسی نفوذ داشته و با توصیه وی این افراد انتخاب شدهاند. امروز احمدینژاد با دیدگاهی که دارد از حاکمیت فاصله گرفته است. وجه مشترک دولت احمدینژاد و رئیسی این است که دولت احمدینژاد دارای رویکرد علمینبود و این وضعیت نیز در مورد دولت جدید وجود دارد. دولت احمدینژاد شامل حلقههایی بودند که به صورت فرقه ای به دنبال اهدافی بودند که متناسب با منافع ملی نبود. به عنوان مثال دولت احمدینژاد مدیریت جهانی را قبول نداشت و بیشتر به دنبال این بودند که زمینه ظهور امام زمان(عج) را فراهم کنند تا مدیریت جهانی از این طریق به وجود بیاید. این در حالی است که آنها دارای چنین شرایطی نیستند و چنین دیدگاههایی ندارند. با این وجود کمبود بنیه بینش علمی، این موضوع به شدت به کشور آسیب خواهد زد. مدیریت علمی باید به صورت دقیق انجام شود. به همین دلیل اگر دولت از ابتدای آغاز به کار خود قصد نداشته باشد جزئیات برنامههای خود را به صورت علمیدنبال کند در آینده با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد.اگر دولت قصد داشته باشد زمان را به روزمرگی بگذارد و تابع شعار باشد و یا به رویکردهای پوپولیستی برای ارضای مقطعی جامعه دست بزند و با دنبال حل مشکلات از راههای کمیته امدادی باشد نمیتواند مشکلات کشور و مردم را حل کند.