تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۸ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۸
کد مطلب : ۴۴۳۶۴۵
بررسی وضعیت انتخاب مدیریتها در استان کهگیلویه و بویراحمد؛
ارزیابی مدیران دولتی از خادمی تا احمدزاده
۵
کبنا ؛نکته اول: این عنوان یعنی دوره افول مدیریتی با نشانهها و مصادیقی که در ادامه خواهد آمد نه قطعی که بلکه متأثر از اتفاقاتی است که در چند وقت اخیر در سطح مدیریتی استان شاهد آن بودهایم و البته زمان و فرصت جبران آن نیز وجود خواهد داشت.
نکته دوم: این حکم نه بر اساس پارامترهای مدیریت علمی در سطح جهان و یا بحثهای تئوریک که در مقایسه با نزدیکترین دوره زمانی یعنی مدیران دولت حسن روحانی در استان کهگیلویه و بویراحمد است.
در این مطلب با مرور و نگاهی به اتفاقات و کیفیت تغییرات و حضور مدیران در دو دولت مطلب بر این نظر است که تا اینجای کار دولت سیزدهم، تغییراتی که در استان انجام شده تغییراتی کم کیفیتتر و ضعیفتر نسبت به گذشته بوده است.
اینکه چرا استان به چنین وضعی مبتلاست میتواند دلایل و علل بسیاری داشته باشد که بخش اصلی آن متأثر از شرایط عمومی کشور است که ضعف و بی کیفیتی تغییرات در سطح کلان صدای خود حامیان دولت را نیز بلند کرده است و روز بروز شاهد اتفاقاتی همچون انتصابهای نزدیکان از جمله دامادها و یا انتصابهای نامربوط و نامرتبط هستیم که اوج آنرا در حکم ریاست هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس برای علی عسگری شاهد بودیم.
در کهگیلویه و بویراحمد نیز تاکنون هیچ اتفاقی که رضایت و همراهی عمومی و یا حتی محدود در یک دستگاه را در پی داشته باشد رخ نداده است. اگر بخواهیم از شخص استاندار شروع کنیم واقعیت آن است که در ابتدای کار و با توجه به بومی بودن وی امیدواریهای زیادی در سطح استان شکل گرفت اما بروز برخی مشکلات شخصی و در ادامه برخی ناهماهنگیها در معرفی مدیران بدون اطلاع استاندار و مقاومت در برابر آنها و همچنین نحوه دخالت نمایندگان که همچنان ادامه دارد آن امیدواریها را به تردید تبدیل کرده است.
در دولت حسن روحانی سه استاندار برای استانداری کهگیلویه و بویراحمد معرفی شدند. قضاوت در مورد عملکرد آنها سخت خواهد بود ولی در اینکه آن سه استاندار مدیرانی در تراز مدیریت استراتژیک بودند شکی وجود ندارد و بویژه اولین استاندار دولت تدبیر و امید که از قضا همچون احمدزاده یک نیروی بومی بود توانست یک کارنامه قابل قبول از خود به جا بگذارد و امروز قضاوتها در استان در رابطه با وی مثبت و خوب است.
استاندار بعد از موسی خادمی مدت کوتاهی در استان کهگیلویه و بویراحمد حضور داشت وی البته دچار یک اتفاق شخصی تلخ شد اما در طول دوره مدیریت خود از یک اقتدار و کنترل بالایی بویژه در سطح نظارتها و جلسات برخوردار بود که هیچ مدیری بدون برنامه و آمادگی قبلی نمیتوانست در جلسات حاضر شود. در این دوره البته در چینش معاونین اشتباهاتی رخ داد که بیشتر ناشی از فشار نماینده قوی وقت گچساران که فردی بسیار ذی نفوذ و قدرتمند بود پیش آمد ولی خلاء و ضعف معاونین استاندار بخوبی توسط رئیس دفتر جوان استاندار و خود استاندار کهگیلویه و بویراحمد پوشش داده میشد.
چه در دوره خادمی و چه در دوره علی محمد احمدی کمتر پیش میآمد که تغییری بدون هماهنگی استانداری کهگیلویه و بویراحمد انجام شود. در این دو دوره با وجود قدرت بالای تاجگردون اما سطحی از موازنه و تعادل حفظ میشد و دو نماینده دیگر استان که معمولاً اصولگرا بودند از این تعادل و موازنه نیز راضی و همراه بودند.
جانشین احمدی اما یک زوج پر قدرت بودند که هر چند دلخوری اصلاح طلبان را سبب شدند اما باز هم توانستند استان را بدور از حاشیه مدیریت نمایند. انتقادات تندی به احد جمالی وجود داشت ولی جمالی یک ویژگی قابل قبول داشت و آن هم حفظ استقلال و اقتدار استانداری بود.
بنابراین اینک موضوع اصلی در استانداری استقلال و اقتدار آن است که در دو دوره خادمی و بویژه کلانتری بخش زیادی از مدیریت این موضوع بر دوش معاونت سیاسی یا برخی بخشهای دیگر و در دوره احمدی بر عهده رئیس دفتر وی بود اما در این دوره بدون تعارف باید گفت نگاهی به عملکرد و اظهارات سید جواد هاشمی نشان میدهد که معرفی وی یک تصمیم و اعتماد رضایت بخشی نبوده است و اگر قرا است مدیریت وی به همین گونه پیش رود باید منتظر انتقادات بیشتر به عملکرد وی بود. از سید جواد هاشمی تاکنون یک اظهار نظر به بیرون آمده است و جالب آن که همان هم توجیه دخالت نمایندگان در انتصابات بوده است.
در حوزه معاونت اقتصادی نیز صمیمی دوست یک گزینه مدیر و علمی نبود و همان زمان که معرفی شد نیز برای همگان جای سؤال و تردید داشت ولی حداقل با پیگیری و دوندگی بخشی از ضعفها و عدم خلاقیت خود را پوشش میداد. در مورد جانشین صمیمی دوست باید گفت فعلاً نمیتوان از این بابت راضی و چندان امیدوار بود.
موضوع دخالتها و عدم اقتدار در تصمیم گیریها و برخورد فعلاً سبب کندی تغییرات شده است و بسیاری از نهادها و دستگاههای در یک تعلیق به سر میبرند و تصمیم گیری نهایی برای معرفی نیروها دیده نمیشود. برخی مدیران ها باید و حتماً تغییر میکردند اما عدم هماهنگی و اراده برای پیگیری نیروی جانشین و وجود گزینههای متعدد از سوی نهادها و افراد مسئول و نامسئول سبب گره خوردن کار و عدم پیشرفت تغییر شده است که حوزه معاونت عمرانی و معاونت توسعه منابع استانداری، آموزش و پرورش و علوم پزشکی را میتوان نام برد.
البته در مواردی که تغییرات بوده است نیز کیفیت اگر نسبت به گذشته پایینتر نبوده است که هیچ بهبودی نسبت به قبل در آنها دیده نمیشود و تغییرات برای افکار عمومی چندان چنگی به دل نمیزند. در تغییرات اخیر تنها شاهد هیاهوی رسانهای جزیی برای چند تن از فرمانداران بودیم که این هیاهو هیچ امیدی در سطح جامعه برنینگیخت و بعید است که در عمل نیز اتفاق خاصی رخ دهد. تغییرات در همان دفتر استاندار و یا روابط عمومی استانداری کهگیلویه و بویراحمد نیز تغییرات بدون اثرگذاری و غیر ملموس در ابتداییترین وظایف تعریف شده بوده است و حتی به نظر نمیرسد استانداری روابط عمومی فعال داشته باشد.
سطح انتظار این مطلب سطح بالایی نیست بلکه مدیرانی از همین استان کهگیلویه و بویراحمد اما واجد حداقلی از شرایط یک مدیریت مد نظر ما میباشد. مدیرانی همچون هادی زارع پور، اردشیر یاری پور، رضا چمن، احمد عریان، فتاح محمدی، احد جمالی، فیلی، دارا کریمی نژاد، رضا دهبانی پور و ....
این لیست البته به این معنا نیست که در دوره گذشته مدیر ضعیف نبود که البته مدیران ضعیفی نیز به کار گرفته شد، ولی در مجموع رویه انتخاب آنها و کلیت شورای اداری قابل قبول بود.
امید که تغییرات پیش رو ضمن عبور از کانال نظارت و اقتدار استانداری و با لحاظ هماهنگی با نمایندگان تغییرات امید آور و رضایت بخشی باشد.
نکته دوم: این حکم نه بر اساس پارامترهای مدیریت علمی در سطح جهان و یا بحثهای تئوریک که در مقایسه با نزدیکترین دوره زمانی یعنی مدیران دولت حسن روحانی در استان کهگیلویه و بویراحمد است.
در این مطلب با مرور و نگاهی به اتفاقات و کیفیت تغییرات و حضور مدیران در دو دولت مطلب بر این نظر است که تا اینجای کار دولت سیزدهم، تغییراتی که در استان انجام شده تغییراتی کم کیفیتتر و ضعیفتر نسبت به گذشته بوده است.
اینکه چرا استان به چنین وضعی مبتلاست میتواند دلایل و علل بسیاری داشته باشد که بخش اصلی آن متأثر از شرایط عمومی کشور است که ضعف و بی کیفیتی تغییرات در سطح کلان صدای خود حامیان دولت را نیز بلند کرده است و روز بروز شاهد اتفاقاتی همچون انتصابهای نزدیکان از جمله دامادها و یا انتصابهای نامربوط و نامرتبط هستیم که اوج آنرا در حکم ریاست هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس برای علی عسگری شاهد بودیم.
در کهگیلویه و بویراحمد نیز تاکنون هیچ اتفاقی که رضایت و همراهی عمومی و یا حتی محدود در یک دستگاه را در پی داشته باشد رخ نداده است. اگر بخواهیم از شخص استاندار شروع کنیم واقعیت آن است که در ابتدای کار و با توجه به بومی بودن وی امیدواریهای زیادی در سطح استان شکل گرفت اما بروز برخی مشکلات شخصی و در ادامه برخی ناهماهنگیها در معرفی مدیران بدون اطلاع استاندار و مقاومت در برابر آنها و همچنین نحوه دخالت نمایندگان که همچنان ادامه دارد آن امیدواریها را به تردید تبدیل کرده است.
در دولت حسن روحانی سه استاندار برای استانداری کهگیلویه و بویراحمد معرفی شدند. قضاوت در مورد عملکرد آنها سخت خواهد بود ولی در اینکه آن سه استاندار مدیرانی در تراز مدیریت استراتژیک بودند شکی وجود ندارد و بویژه اولین استاندار دولت تدبیر و امید که از قضا همچون احمدزاده یک نیروی بومی بود توانست یک کارنامه قابل قبول از خود به جا بگذارد و امروز قضاوتها در استان در رابطه با وی مثبت و خوب است.
استاندار بعد از موسی خادمی مدت کوتاهی در استان کهگیلویه و بویراحمد حضور داشت وی البته دچار یک اتفاق شخصی تلخ شد اما در طول دوره مدیریت خود از یک اقتدار و کنترل بالایی بویژه در سطح نظارتها و جلسات برخوردار بود که هیچ مدیری بدون برنامه و آمادگی قبلی نمیتوانست در جلسات حاضر شود. در این دوره البته در چینش معاونین اشتباهاتی رخ داد که بیشتر ناشی از فشار نماینده قوی وقت گچساران که فردی بسیار ذی نفوذ و قدرتمند بود پیش آمد ولی خلاء و ضعف معاونین استاندار بخوبی توسط رئیس دفتر جوان استاندار و خود استاندار کهگیلویه و بویراحمد پوشش داده میشد.
چه در دوره خادمی و چه در دوره علی محمد احمدی کمتر پیش میآمد که تغییری بدون هماهنگی استانداری کهگیلویه و بویراحمد انجام شود. در این دو دوره با وجود قدرت بالای تاجگردون اما سطحی از موازنه و تعادل حفظ میشد و دو نماینده دیگر استان که معمولاً اصولگرا بودند از این تعادل و موازنه نیز راضی و همراه بودند.
جانشین احمدی اما یک زوج پر قدرت بودند که هر چند دلخوری اصلاح طلبان را سبب شدند اما باز هم توانستند استان را بدور از حاشیه مدیریت نمایند. انتقادات تندی به احد جمالی وجود داشت ولی جمالی یک ویژگی قابل قبول داشت و آن هم حفظ استقلال و اقتدار استانداری بود.
بنابراین اینک موضوع اصلی در استانداری استقلال و اقتدار آن است که در دو دوره خادمی و بویژه کلانتری بخش زیادی از مدیریت این موضوع بر دوش معاونت سیاسی یا برخی بخشهای دیگر و در دوره احمدی بر عهده رئیس دفتر وی بود اما در این دوره بدون تعارف باید گفت نگاهی به عملکرد و اظهارات سید جواد هاشمی نشان میدهد که معرفی وی یک تصمیم و اعتماد رضایت بخشی نبوده است و اگر قرا است مدیریت وی به همین گونه پیش رود باید منتظر انتقادات بیشتر به عملکرد وی بود. از سید جواد هاشمی تاکنون یک اظهار نظر به بیرون آمده است و جالب آن که همان هم توجیه دخالت نمایندگان در انتصابات بوده است.
در حوزه معاونت اقتصادی نیز صمیمی دوست یک گزینه مدیر و علمی نبود و همان زمان که معرفی شد نیز برای همگان جای سؤال و تردید داشت ولی حداقل با پیگیری و دوندگی بخشی از ضعفها و عدم خلاقیت خود را پوشش میداد. در مورد جانشین صمیمی دوست باید گفت فعلاً نمیتوان از این بابت راضی و چندان امیدوار بود.
موضوع دخالتها و عدم اقتدار در تصمیم گیریها و برخورد فعلاً سبب کندی تغییرات شده است و بسیاری از نهادها و دستگاههای در یک تعلیق به سر میبرند و تصمیم گیری نهایی برای معرفی نیروها دیده نمیشود. برخی مدیران ها باید و حتماً تغییر میکردند اما عدم هماهنگی و اراده برای پیگیری نیروی جانشین و وجود گزینههای متعدد از سوی نهادها و افراد مسئول و نامسئول سبب گره خوردن کار و عدم پیشرفت تغییر شده است که حوزه معاونت عمرانی و معاونت توسعه منابع استانداری، آموزش و پرورش و علوم پزشکی را میتوان نام برد.
البته در مواردی که تغییرات بوده است نیز کیفیت اگر نسبت به گذشته پایینتر نبوده است که هیچ بهبودی نسبت به قبل در آنها دیده نمیشود و تغییرات برای افکار عمومی چندان چنگی به دل نمیزند. در تغییرات اخیر تنها شاهد هیاهوی رسانهای جزیی برای چند تن از فرمانداران بودیم که این هیاهو هیچ امیدی در سطح جامعه برنینگیخت و بعید است که در عمل نیز اتفاق خاصی رخ دهد. تغییرات در همان دفتر استاندار و یا روابط عمومی استانداری کهگیلویه و بویراحمد نیز تغییرات بدون اثرگذاری و غیر ملموس در ابتداییترین وظایف تعریف شده بوده است و حتی به نظر نمیرسد استانداری روابط عمومی فعال داشته باشد.
سطح انتظار این مطلب سطح بالایی نیست بلکه مدیرانی از همین استان کهگیلویه و بویراحمد اما واجد حداقلی از شرایط یک مدیریت مد نظر ما میباشد. مدیرانی همچون هادی زارع پور، اردشیر یاری پور، رضا چمن، احمد عریان، فتاح محمدی، احد جمالی، فیلی، دارا کریمی نژاد، رضا دهبانی پور و ....
این لیست البته به این معنا نیست که در دوره گذشته مدیر ضعیف نبود که البته مدیران ضعیفی نیز به کار گرفته شد، ولی در مجموع رویه انتخاب آنها و کلیت شورای اداری قابل قبول بود.
امید که تغییرات پیش رو ضمن عبور از کانال نظارت و اقتدار استانداری و با لحاظ هماهنگی با نمایندگان تغییرات امید آور و رضایت بخشی باشد.
ببینید اقبال عمومی چه میگوید مثلا کریمی نژاد ضعیف ترین فرماندار تاریخ کهگیلویه بوده حرف مردم هست هر چند کسی که جایگزین شده هم سابقه مدیریتی ندارد.