نامه دبیر سابق تشکلات سیاسی دانشجویی کهگیلویه و بویراحمد به استاندار

سید جواد تقوی دبیر سابق تشکلات سیاسی دانشجویی استان کهگیلویه و بویراحمد نامه‌ای را خطاب به استاندار نوشت.
به گزارش کبنا، متن نامه به شرح زیر است.
به نام خدا
سلام، عرض ادب و احترام خدمت جناب احمدزاده استاندار کهگیلویه و بویراحمد
اینجانب بعنوان عضو کوچکی از جامعه فعال سیاسی و اجتماعی باسابقه دبیر تشکل دانشجویی دانشگاه و دبیر کل تشکیلات دانشجویی استان بر خود لازم دانستم بعنوان صدای بخشی از جامعه و در اعتراض به وضع نامطلوب موجود نکاتی را به عرض نماینده عالی دولت در استان برسانم.
 هر چند در جامعه امروزی نقد هم تاوان دارد اما در قبال همنوعان خود تعهد داریم و بر عهدی که با جوانان بسته‌ایم برای احقاق حقشان وفاداریم و آمادگی پرداخت هر هزینه‌ای را هم داریم.
 آقای استاندار جنابعالی نماینده دولتی هستید که با شعارهای متفاوت و انقلابی به مردم قول دادید که جلوی گرانی‌های افسارگسیخته را خواهید گرفت و آرامش را به جامعه بر می‌گردانید، معتقد بودید تمام مشکلات و گرانیها از ناتوانی و برنامه‌های غلط دولت گذشته هست و ربطی به برجام ندارد، مردم هم به شما و شعارهای شما اعتماد کردند و حتی مخالفین دولت امیدوار بودند با توجه به یکدستی کلیه قوا بتوانید شرایط را به نحو احسن مدیریت کرده و اوضاع اقتصادی را سامان دهید، اما متاسفانه طوری عمل کرده‌اید که چنین تورم و گرانی در تاریخ ۴۳ ساله جمهوری اسلامی سابقه ندارد، هنوز یکسال نگذشته سفره‌های مردم را چندین برابر کوچک کردید.
 جناب آقای استاندار؛ در جمع جوانان و دانشجویان که می‌نشینم و از وضعیت خود و جامعه می‌گویند،  امید و آرزوهای جوانانی که به این دولت دل بسته بودند به یاس و ناامیدی بدل گشته، افزایش بی رویه اعتیاد به دلیل ناامیدی، امید به تشکیل زندگی و ازدواج به حد صفر رسیده است، به دلیل ناامیدی درصد خودکشی بسیار بالا رفته، درصد کاهش آمار ازدواج و افزایش جدایی و طلاق بی سابقه هست. سرقت، خودفروشی، فساد، ریاکاری، خودکشی، به اوج رسیده است، از خودکشی برایتان بگویم جناب استاندار! روزانه چند جوان و دانشجو دست به خودکشی می‌زنند؟ از مادرها و پدرها بگویم که از شدت فشارهای اقتصادی چنان روح و روانشان به هم ریخته و چنان شرمنده‌ی سفره‌های خالی بچه‌هایشان هستند که دست به خودکشی می‌زنند! همین دیروز بود پدر ۵۱ ساله و ۵۶ ساله‌ای خودکشی کردند! همین دیروز بود کارمندان اداراتی در استان از شدت فقر و نداری دست به خودسوزی و خودکشی زده‌اند.
بگذارید اینبار بگویم از فساد و فحشا! از دختران و مادران سرزمینم که برای تکه‌ای نان برای فقر و نداری دست به تن فروشی می‌زنند هم خبر دارید؟ از سرگرمی‌های ایجاد شده برای جوانان چه؟ خبر دارید از آمار درگیری‌ها و دعاوی روزانه جوانان؟ خبر از آمار قتل دارید؟ روزی نیست که از خواب بیدار شوم و در رسانه‌ها از درگیری‌ها نخوانم! جوانی که باید استعداد و ایده‌هایش بر محور فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و...با هدف توسعه بچرخد باید روزانه به فکر دزدی و درگیری باشد؟ باید روزانه خانواده‌ها شاهد سوختن استعدادهای فرزندانشان باشند و با چشمانی اشک‌آلود شاهد غرق شدن فرزندانشان در دریای فساد و فحشا و اعتیاد باشند؟؟
 مهاجرت نخبگان به خارج از کشور بی سابقه هست، جوانانی که باهزار امید وارزو دانشگاه رفتند و مدرک گرفتند وحالا مدارکشان خاک می‌خورد و میگویند کاش از ابتدا می‌دانستیم و به شغلی آزاد روی می‌آوردیم،
 جناب احمدزاده دردها یکی ودوتا نیست، هرچند همه مشکلات هم مربوط به این دولت نیست. اما شعارهای دولت یادتان هست؟ شماها که ادعای مسلمانی دارید به کدام وعده‌تان عمل کردید؟  با چه روش و تدبیری می‌خواهید عدالت را برقرار کنید و بر عهدتان وفادار بمانید؟ اوضاع ادارات استان را بررسی کرده‌اید؟ آیا مدیران کل را برحسب تعهد و تخصص انتخاب کرده‌اید؟ آنچه که در رسانه‌ها عنوان می‌شود تقسیم ادارات کل بین شما و نمایندگان هست و هر کدام بدون توجه به توانمندی افراد مدیریت‌ها را بین فامیل و اقوام خود تقسیم کرده‌اید. حتی به مسائل فکری هم خیلی بها نداده‌اید و مبنای انتخابتان فقط قومگرایی بوده است.
با این همه مدیر ضعیف که انتخاب کرده‌اید و نخبگانی که در پستوها نشسته‌اند آیا ذره‌ای امید به بهبود وضعیت فعلی وجود دارد؟
جناب احمدزاده شما نماینده دولتید. مردم به شعارهایتان دل بستند ولی همه را ناامید کردید. به گفته مولایم حضرت علی (ع) فقر از درب خانه‌ای وارد شد، دین از درب دیگر آن خارج خواهدشد.
جناب احمدزاده ما کشوری ثروتمند از نظر منابع خدادادی هستیم. استان ما هم ثروتمند است، اما مردم از نظر امید به زندگی در وضعیت بسیار اسفباری قرار دارند.
شرم‌آور است که در کشوری با این همه منابع، پدران و مادران و جوانان و کودکانی را می‌بینم شب و روز در کیسه‌های زباله جویای تکه‌ای نان هستند. همه این‌ها که گفتم درد بود، دردهایی که کلام‌ و قلم‌ قاصرند از وصف آنها. ولی در حد توان در وصف آن‌ها قلم زده‌ام. همه این‌ها که گفتم انتقاد بود ولی توصیه‌ای دارم به شما جامع، خلاصه و کوتاه؛ بیایید از خدا بترسید و انسانیت را فدای سیاست و پست و مقام‌های زودگذر نکنید. به سهم خود تلاش کنید در استان عدالت را برقرار کنید. همیشه چنین فرصتی دراختیارتان نیست. بعنوان نماینده دولت در بخشی از مشکلات، خصوصاً تقسیم عادلانه فرصتها اثرگذار وسهیم هستید، و هرجایی کوتاهی کنید در برابر خداوند باید پاسخگو باشید.
جناب آقای استاندار به عنوان یک‌جوان تا زنده‌ام مطالبه گر و نقاد خواهم بود و در پی گرفتن حق مردم سرزمینم و به ویژه جوانان کوتاهی نخواهم کرد. امروز قلم زده‌ام تا در برابر وجدان عدالتخواهی و آزادی خواهی‌ام شرمنده نباشم. حرف حق را خواهم گفت اگرچه به ضرر من باشد (قل الحق و لو علی نفسک).
 
سید جوادتقوی
(دبیر سابق تشکلات سیاسی دانشجویی استان)