تاریخ انتشار
شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۱۰
کد مطلب : ۴۶۵۸۴۵
یادداشت ارسالی؛

حماسه آریوبرزن و رسالت امروز

علیرضا حبیبی
۲
۰
حماسه آریوبرزن و رسالت امروز
کبنا ؛دکتر علیرضا حبیبی: آریو برزن سردار بزرگ و فرمانده شجاع ایرانی از امیران و نام آوران بزرگ تاریخ ایران است که در برابر یورش اسکندر مقدونی، دلیرانه از سرزمین خود پاسداری کرد، در این راه شهادت گونه جان باخت، حماسه ای بی بدیل را در تاریخ به یادگار گذاشت و اسطوره رادمردی و شجاعت ایرانیان شد.
نام "آریوبرزن" به معنی ایرانی باشکوه است. اصالت و زادگاهش را "در بند پارس" واقـع درکوههای جنوبی زاگــــرس، در قسمتی از ایـالـت" انشـان"، دلاور مردی آریایی نژاد از تبار قوم لر قدیم ذکر کرده اند. همسـرش " استـاتیـرا"و  دخترش " شهـرزاد" نامشان در تاریخ آمده و در سرزمین انشان یا پارس به عنوان ساتراپ (استاندار) بود. خواهر او " یوتاب " به معنی درخشنده و بی مانند است که فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوه‌ها راه را بر اسکندر بست. بر اساس یادداشت های روزانه" کالیستنس" روزنگار و مورخ رسمی همراه اسکندر، همچنین نوشته های مورخان یونانی که وقایع اسکندر را ثبت می کردند ، از جمله کتاب آتیلا به قلم " لویزدول" نبرد آریو برزن در برابر سپاه اسکندر روز 12 اوت سال 330 پیش از میلاد برابر با 21 مرداد خورشیدی در منطقه دربند پارس رخ داد.
در دانشنامه بزرگ بریتانیکا درباره آریوبرزن نوشته است: آریوبرزنس (متوفی حدود 360 ق.م.)، ساتراپ پارسی (والی). فرزند یک نجیب زاده که دوستی آتن و اسپارت را توسعه داد و در حدود سال 366 شورش ناموفق ساتراپ های غرب را رهبری کرد.
در دانشنامه بزرگ ایرانیکا چنین آمده است: آریوبرزن در شکل یونانی یک نام خاص ایرانی باستان (Arya-bṛzāna)که شاید به معنای "تعالی آریایی ها" باشد. در شکل فارسی باستان به صورت (Ariya-bṛdāna) دیده می شود. پدرش آبازوس است. آنها هم در فرهنگ ایرانی و هم در فرهنگ یونانی آموزش دیده بودند. آنها همچنین چندین سال را در دربار فیلیپ دوم مقدونیه گذراندند، جایی که آرتابازوس پس از درگیری با اردشیر سوم در سال 352 قبل از میلاد در آنجا پناه گرفته بود. (Diodorus, loc. cit; Curtius 5.9.1, 6.5.2)، هنگامی که آرتابازوس نقشه های فیلیپ را برای حمله به ایران کشف کرد، با خانواده خود به آنجا بازگشت، مورد عفو قرار گرفت و از نزدیکترین یاران پادشاه بزرگ جای گرفت. (Berve, pp. 83f.). به پسران او «ممتازترین فرمان‌ها در نیروهای مسلح» داده شد. سپس آریوبرزانس فرماندار بخشی از پارس شد (آرین، آناباسیس 3.18.2، او را "ساتراپ" پارس می نامند). مادر و یک برادر شیرخوار او، ایلیونوس، با خانواده سلطنتی در دمشق بودند که پارمنیون درست قبل از نبرد ایسوس آنها را اسیر کرد. (کورتیوس 3.13.13؛ Berve, pp. 83f.)
آنگونه که اورل استین مستشرق و ایرانشناس می گوید، پایان نبرد به این روایت است: آریوبرزن که دید ارتش مقدونی در دشت شکست ناپذیر است، راه آن را در مسیر تخت جمشید در تنگه ای مسدود کرد تا آن را از آرایش جنگی، سلاح های متنوع و تعداد برتر محروم کند. با ورود به فلات پارس، جاده شوش - تخت جمشید از زیر شهر کنونی فهلیان (نورآباد فارس) منحرف می‌شود. شاخه اصلی از دشت به سمت جنوب و دره های مرتفع شاپور و شیراز در شرق می گذشت و سپس به سمت شمال شرقی می رفت و از رودخانه آراکس عبور می کرد و به تخت جمشید می رسید. مسیر دیگر بسیار کوتاه‌تر اما دشوارتر از فلات  می‌گذرد، از میان باریک راه های کوهستانی عبور می‌کند و وارد دشت انشان باستان و از آنجا به دشت مرودشت می‌شود، جایی که به جاده اصلی زیر رود آراکس می‌پیوندد.

موقعیت دفاعی انتخاب شده توسط آریوبرزن در مسیر کوهستانی کوتاهتر قرار داشت و دروازه ایرانی نامیده می شد. آریوبرزن 700 نفر را به عنوان نشان دهنده قدرت کل ایرانی ها آماده کرد. اسکندر در مقابل آنها ارتشی متشکل از بیش از 10000 مرد را رهبری کرد. در روز پنجم در فضایی باز سه مایل دورتر از دروازه ایرانی اردو زد، که استین آن را با ملا سوسان شناسایی کرد. فلاتی که به آرامی پایین می‌رفت که توسط دامنه‌های جنگلی پوشیده شده بود و توسط شیب‌های درختی به هم متصل شده بود. یک مسیر شیب نسبتاً آسان به یک سخت راه باریک که در ارتفاع 7600 فوتی در حدود 3 مایل جلوتر به تنگه می رسد.
اسکندر با اعتماد به نفس همیشگی خود به دروازه حمله کرد. آریوبرزن به او اجازه داد تا 3 مایل به جلو حرکت کند و تنها زمانی حمله کرد که به ایستگاه های خروجی رسید. مدافعانی که شیب های تند جناحی را در دست داشتند، نیزه ها و سنگ ها را به سوی مقدونی ها پرتاب کردند و تعدادی از آنها را بدون از دست دادن حتی یک نفر کشته و زخمی کردند. اسکندر که قادر به درگیر شدن با ایرانیان یا محافظت از مردانش نبود، به اردوگاه خود عقب نشینی کرد (آرین، آناباسیس 3.18.3؛ کورتیوس 5.3.17-23؛ دیودوروس 17.68.1-2). اما با پیشنهاد پاداش‌های فراوان، زندانیانش او را شبانه از طریق دوربرگردان‌های غیرقابل مشاهده به سمت عقب موقعیت ایرانی هدایت کردند، در حالی که کراتروس با نیرویی در اردوگاه باقی ماند. برخی نام این فرد را چوپانی به نام لی بانی ذکر کرده اند.
در سپیده دم اسکندر بر پاسگاه های ایرانی افتاد، آنها را نابود کرد و به آریوبرزن حمله کرد در حالی که کراتروس از جلو به دروازه حمله کرد. ایرانیان در محاصره "نبردی به یاد ماندنی" انجام دادند. آنها بدون سلاح، مردان مسلح اسکندر را در آغوش گرفتند و روی زمین کشیدند. بیشتر آنها را با سلاح های خود خنجر زدند. (کورتیوس 5.3.31-2؛ همچنین رجوع کنید به آریان 3.18.3-8؛ دیودوروس 17.68-9؛ پلوتارک، اسکندر 35.1). طبق یک روایت آریوبرزن با چند مرد به تپه ها گریخت، اما طبق روایت دیگری ((Curtius 5.4.33-4 پذیرفته شده توسط لایپزیگ، 1887، ص 141 و بوسورث، ص 325)، او به امید رسیدن به تخت جمشید و نگه داشتن آن، از صف مقدونی ها عبور کرد، اما پادگان و آرایش جنگی آن مانع شد. بنابراین بازگشت و تا آخر جنگید.
کالیستنس، مورخ دربار اسکندر نوشته‌است که اگر چنین مقاومتی در نبرد گوگمل در (کردستان کنونی عراق) در برابر ما صورت گرفته بود، شکست مان قطعی بود. در گوگمل با خروج غیر منتظره داریوش سوم از صحنه، واحدهای ارتش ایران نیز که در حال پیروز شدن بر ما بودند؛ در پی او دست به عقب نشینی زدند و ما پیروز شدیم. داریوش سوم در جهت شمال شرقی ایران فرار کرده بود و آریو برزن در ارتفاعات جنوب ایران و در مسیر پرسپولیس به ایستادگی ادامه می‌داد.
آریوبرزن با شمار اندکی سوار و پیاده خود را به سپاه عظیم دشمن زد. گروهی بسیار از آنان را کشت و با اینکه بسیاری از سربازان خود را از دست داد، توانست حلقه سپاه دشمن را بشکافد. او می‌خواست زودتر از یونانیان خود را به تخت جمشید برساند تا بتواند از آن دفاع کند. در این هنگام آن قسمت از سپاه اسکندر که در جلگه مانده بود، راه را بر او گرفت. لازم به یادآوری است که یوتاب (به معنی درخشنده و بی مانند) خواهر آریوبرزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوه‌ها راه را بر اسکندر بست. یوتاب همراه برادر به مقابله با سپاه اسکندر رفتند و به خاطر نبود نیروی کافی همگی به دست سپاه اسکندر کشته شدند.
در کتاب اتیلا نوشته لویزدول امده که در آخرین نبرد او اسکندر که از شجاعت او خوشش آمده بود به او پیشنهاد داده بودکه تسلیم شود تا مجبور به کشتن او نشود ولی آریوبرزن گفته بود: «شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از این مکان دفاع خواهم کرد.» اسکندر نیز در جواب او گفته بود: «شاه تو فرار کرده. تو نیز تسلیم شو تا به پاس شجاعتت تو را فرمانروای ایران کنم.» ولی آریو برزن جواب داده بود: «پس حالا که شاهنشاه رفته من نیز در این مکان می‌مانم و آنقدر مبارزه می‌کنم تا بمیرم».
نبردگاه آریوبرزن و اسکندر را چند جای مختلف در ایران گمان زده اند. نبردگاه پایانی، پس از تصرف ساتراپ های بابل و شوش آن گونه که مستشرقانی مانند هانیس گاوبه در کتاب ارجان و کهگیلویه ، همچنین والتــر هیس باستان شناس در کتاب گمشده عیلام و لسترنج در جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی می نویسند، یا احمد اقتداری در کتاب کهگیلویه و ممسنی بیان کرده و یا در فارس نامه ناصری روایت شده ، جایی در استان کهگیلویه و بویراحمد کنونی و یا غرب استان فارس در سینه کش کوه عنا ، شهر تاریخی باشت و روستای مراسخون ممسنی است. در یک منطقه کوهستانی سخت‌گذر (دربند پارس، در تنگ گجستان در نورآباد ممسنی -استان فارس). در ریشه شناسی نام این محل بعد ها  این نام یعنی میراث خون(جایی که خون فراوان ریخته شده ) در دوره اسلامی آمده است. در روستای عنا از توابع باشت که خود در مسیر جاده شاهی از تخت جمشید تا تیسفون و از بیشاپور تا شوش بوده، هنوز یک تپه ای به نام" تل رومی" است که مشهور به گورستان رومیان  است و می گویند که کشتگان لشکر اسکندر آنجا دفن شده اند.
آرامگاه آریو برزن یا دخمه سنگی"دی و دور" به معنی مادر و دختر در دامنه کوه عنادر شهر باشت، حد فاصل استان کهگیلویه و بویراحمد و استان فارس قرار گرفته است. این آرامگاه در ارتفاع تقریبی ۳۰۰ متری از دو طبقه عالی ساخته و پرداخته شده ومعماری آن مربوط به دوره  هخامنشی است. مورخان و باستان شناسان به اتفاق این این دخمه باستانی و دارای معماری هخامنشی را آرامگاه آریو برزن مى‏ دانند و در تاریخ ۲۹/۹/۱۳۱۶ با شماره ۲۹۹با عنوان محلی آن در فهرست آثار ملى به رسیده است. تندیس این سردار ایرانی برای اولین بار در ورودی شهر باشت و چند سال بعد در شهر یاسوج مرکز استان کهکیلویه و بویراحمد، نصب شده است.
بدون توجه به گزاره ها ونشانه های تاریخی که دلاورمردی ها و فداکاری های آریوبرزن را در دفاع از کیان وطن به اثبات می رساند، بی تردید تاریخ سراسر رشادت و سلحشوری دیار زاگرس و قوم اصیل لُـر در تمامی ادوار تاریخ برای ملت نـجیب ایـران بزرگ فرهنگی روشن وبدیهی است . از طرفی در تـمامی مـناطق و کشورهای گوناگون و از جمله ایرانیان درطول تاریخ همیشه، نام و یاد بزرگان و جانباختگان راه ملت همچون اسطوره های ملی، مذهبی ،هنری، علمی ،تاریخی، اجتماعی، فرهنگی ،حماسی  و همچنین شهیدان راه دیـن و وطن از دیرباز تا کنون همواره مورد احترام قرار می گرفته است.
 باید اذعان داشت که صد البته یاد و نام آن بزرگ مرد تا پایان تاریخ ماندگار خواهد ماند و تاریخ ثابت کرده است، در هر دوره ای نسل های موفق و افراد سر آمدی بوده، که همچنان میراث فرهنگی و شناسنامه  تاریخ را برای آیندگان خود بجای بگذارند. چرا که بررسی و مطالعه جوامع ، اقوام و ملل، سند هویت ملی هر کشوری و سرزمینی محسوب می شود.
حال پرسش اساسی این است که چرا از «آریو برزن» این سند هویت ملی و سرزمینی جز چند سطر ترجمه از منابع دیگران و بازنویسی یا روایت ناقص از مستشرقان اثری در دست نیست؟ برای خود ، اکنونیان و آیندگان چه پاسخی خواهیم داشت؟ آیا ضرورت عزم جدی در سند پژوهی عالمانه و بررسی تاریخی این اسطوره بین المللی که نامش لرزه بر اندام رومیان انداخته، فرا نرسیده است؟ آیا ابر شخصیتی که در ساحت های گوناگون فرهنگ، جغرافیا، تاریخ، سیاست، اقتدارنظامی، هنر وادبیات می تواند الگوی پیشتاز و جریان ساز باشد، زیبنده نام یک همایش یا جشنواره دائمی و نشان جهانی نیست ؟ آیا تاسیس یک اندیشکده و پژوهشگاهی با نام آریوبرزن باعث غرور ملی و سربلندی و روشنگری تاریخی در مجامع بین المللی نخواهد بود ؟
 با این وصف،  ضرورت واکاویی و بررسی علمی در سطح ملی و بین المللی را که بتواند به تولید محتوای جدید بینجامد، پیشنهاد می کنم.
1-شناخت و بررسی نقش آریو برزن در تاریخ ایران
2-بزرگداشت آریو برزن به عنوان چهره ماندگار و فداکار ایران
3-هم افزایی و هم گرایی با نخبگان ، فرهنگ دوستان و مورخان با موضوع آریو برزن
4-فرهنگ سازی و آشنایی هنرمندان و پژوهشگران با آثار و موضوعات منطبق با آریوبرزن
5-ایجاد بستری برای رشد فضای همه جانبه در معرفی زاد بوم و نبردگاه و آرامگاه این فرمانده دلاور ایرانی
6-کشف ایده های نو و خلاقانه در جهت ارتقای ارزشهای فرهنگی ، اجتماعی ، تاریخی و معرفی مفاخر ملی
به راستی در پای این درخت تناورکه ایران نام دارد خون های پاکان فراوانی ریخته شده است تا اینگونه در بوستان جهان جاودانه بماند و آریو برزن این سردار دلاور آریایی یکی از این جاودانگان آزادیخواه بود که شهید راه وطن شد .یادش گرامی و راهش همچون دیارش پاینده باد.
کتابشناسی در متن آمده است.

دکتر علیرضا حبیبی، استاد دانشگاه و هم تبار آریوبرزن
 
نام شما

آدرس ايميل شما

Iran, Islamic Republic of
زنده باد آیین ایرانی، زرتشتی.
ناصر
Iran, Islamic Republic of
برا زنده ها الان هیچ ارزشی کسی قایل نیست شما چیزی بیت افسانه و تاریخ رو میخوای دانشکده بزنی
والا اینهمه توهم!!
اعزام ملی‌پوشان هندبال کهگیلویه و بویراحمدی به مسابقات جهانی

اعزام ملی‌پوشان هندبال کهگیلویه و بویراحمدی به مسابقات جهانی

استاندار کهگیلویه و بویراحمد و مدیرکل ورزش و جوانان استان برای بدرقه ملی‌پوشان نوجوانان ...
ناگفته‌هایی از زنان درون باند‌های مواد مخدر

ناگفته‌هایی از زنان درون باند‌های مواد مخدر

نویسنده این کتاب در کولیاچان در مکزیک در مورد زنان مختلفی نوشت که در صفوف کارتل ال چاپو ...
هندبالی‌های کهگیلویه و بویراحمد روی دور افتخار؛ هیئت هندبال استان در جایگاه دوم کشوری قرار گرفت (+ سند)

هندبالی‌های کهگیلویه و بویراحمد روی دور افتخار؛ هیئت هندبال استان در جایگاه دوم کشوری قرار گرفت (+ سند)

فدراسیون هندبال کشور، ارزیابی عملکردهیات‌‌های استانی در سال 1401 را در حالی اعلام کرد ...
به نظر شما کدام دانشگاه سال 1402 در استان کهگیلویه و بویراحمد عملکردی بهتری داشته است؟
دانشگاه یاسوج
دانشگاه علوم پزشکی
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشگاه پیام‌نور
دانشگاه علمی کاربردی
دانشگاه فنی و حرفه‌ای
هیچ کدام
1