تاریخ انتشار
چهارشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۱۸
کد مطلب : ۴۷۳۲۳۱
کبنا گزارش میدهد؛
فیلم| اظهارات «رحیمی صادق» نامزد مجلس خبرگان حوزه انتخابیه کهگیلویه و بویراحمد / ما به شدت نیازمند احیای ولایتپژوهی در بین مردم، حوزهها و روحانیت هستیم / باید مسئولین را با دردها بیشتر آشنا و مشکلات را گرهگشایی کرد
۱
کبنا ؛حجتالاسلام محمد هادی رحیمی صادق نامزد انتخابات مجلس خبرگان رهبری گفت: در صورتیکه تنها یکروز تا پایان مهلت ثبتنام باقی مانده بود و قصد حضور در انتخابات خبرگان رهبری را نداشتم. جلسهای با حضور بعضی از بزرگان برگزار شد؛ بزرگی در آن نشست فرمودند که «هرکس میتواند برای مجلس خبرگان رهبری ثبتنام کند این تکلیف است؛ ثبتنامهای خبرگان جالب نیستند و برآمد بیرونی آن مناسب نیست» گرچه از استانهای کرمان و فارس، دانشگاهیان، حوزویان، بسیجیان و مردم شهرهای مختلف برای انتخابات خبرگان رهبری دعوت کردند اما مصر به ماندن در تهران را داشتم.
به گزارش کبنا نیوز، حجتالاسلام محمد هادی رحیمیصادق در همایش شکوه مشارکت که با تلاش مدیریت حوزههای علمیه استان کهگیلویه و بویراحمد برگزار شد، اظهار کرد: از مهماننوازی مردم کهگیلویه و بویراحمد قدردانی میکنم؛ دهها سال است که با روحیهی صداقت، ادب و مهماننوازی مردم عزیز این دیار و در رأس آنها اساتید، علماء و روحانیت این استان آشنا هستیم؛ که به ادب و بزرگواری شما احترام میگذارم.
احساس شرم دارم؛ در محضر نظام، انقلاب، شهدایی که شاهد لحظات عمر و تلاشهای ما هستند و در محضر روح بلند سرداری که چهل سال پوتین را از پاهایش در نیاورد. بیش از این برای این نظام و انقلاب باید کار و تلاش کرد؛ انقلابی که حاصل بیش از یک هزار سال تلاش علماء عزیز، شهید اول و ثانی و ثالث، زندانیها، محرومیتها، بر دار رفتنها و شکنجهها بوده و امروز شاهد چنین عظمت و نعمت بزرگی هستیم.
روحانیت باید همیشه پشتیبان و کنار مردم و در عینحال نقد منصفانه نسبت به مشکلات داشته باشد تا امید در جامعه باشد.
بنده روز اولی که وارد عرصه اجتماعی شدم در دوران انقلاب بود که با سن کم در تظاهرات حضور پیدا میکردم. بعد از سال ۱۳۶۲ که وارد حوزه علمیه شدم از خداوند متعال خواستم تا هیچوقت از روحیه طلبگی و شاگردی در محضر علما فاصله نگیرم.
خطابم به طلاب این است که قبل از هر چیزی یادمان نرود که ما طلبه هستیم، طلبگی برای ما میماند اما منصبها، صحبتها، تعریف و تمجیدها میآیند و میروند. اگر زیربنای درست باشد حداقل باعث بیآبرویی آن عنوانها نباشیم و امیدوارم که باعث آبروی هم باشیم.
احترام به بزرگان و شاگردی در محضر بزرگان را از خدای متعال خواستارم. هرچه داریم از این مجرا به ما طلبهها میرسد؛ لذا هر تکلیفی بر دوش ما قرار داده شد آن را بپذیریم. اولین سالی که وارد حوزه شدم با جملهای که امام فرمود «جبههها نیاز به رزمنده دارد» احساس تکلیف کردم. آن وقت ۱۵ سالم بود، مدیر مدرسه علمیه معصومیه کرمان که تحصیل میکردیم به شدت مخالف بودند و گفتند «اگر به جبهه جنگ بروید دیگر نباید در این مدرسه درس بخوانید» گفتم که فعلا تکلیفمان را امام «ره» این چنین مشخص کردهاند. در جبهه تا پایان درسها را خواندم؛ آخر سال و بعد از عملیات بدر بود که به مدرسه آمدم و گفتم که میخواهم در امتحان شرکت کنم. «مگر نگفتم اگر رفتی نباید برگردی» گفتم درسها را خواندهام. گفت: «امروز روز امتحان است حاضری امتحان بدهی» گفتم بله؛ و رتبهی اول کلاس را گرفتم. ایشان به من گفتند که «با اینکه سر کلاسها نبودی اما درسها را خوب خواندهای»
سال ۷۲ یکی از فرماندهان گردان لشکر ثارالله فرماندهی سپاه رفسنجان بود، گفتند «تکلیف است باید برای خدمت بیایید» علیرغم اینکه سال سختی بود و برنامههایی برای ادامه تحصیل داشتم اما پذیرفتم.
بعد از آن خدمت در تیپ امام صادق (ع) که در دورهی خودش خدمات شایانی به نظام و دفاع مقدس انجام دادند را پذیرفتم و هفت سال در آنجا خدمت کردم.
احساس کردم تکلیفم در تدریس، تحقیق و پژوهش است. در حوزه علمیه قم مشغول به تدریس بودم و هفتهای دو روز در دانشگاههای تهران حضور داشتم. هیچوقت در ذهنم بحث امامت جمعه نبود که شورای سیاستگذاری اصرار داشتند که «تکلیف است» در وضعیت خاص سیاسی فسا که یک شهر بسیار علمی با ۹ دانشگاه و ۵ مدرسه علمیه بود در مدرسه حضور پیدا کردم و در آن زمان دو مدرسه خواهران و برادران تاسیس شد.
امام جمعه شیراز شعارشان ساماندهی حوزه فارس بود به من گفتند که «کسی جرأت نمیکند مدیریت حوزه را بپذیرد» شرایط سختی بود فضا بهگونهای دست کسانی بود که فرهنگ انقلابی و الهی را خیلی برنمیتابیدند. حضور در این صحنه کار بسیار سختی بود. به مدیر حوزه علمیه عرض کردم که ورود به حوزهی فارس میدان مین است اما با تمام وجودم آن را میپذیرم.
سال ۹۴ برای رسم طلبگی به قم برگشتم. آیتاله اعرافی فرمودند که «در حوزهی تهران باید به ما کمک کنید که این حوزهی مهمی است» عرضم بر این بود که دعا کنید بر سر این عهد و دو خواسته بمانیم.
در صورتیکه تنها یکروز تا پایان مهلت ثبتنام باقی مانده بود و قصد حضور در انتخابات خبرگان رهبری را نداشتم. جلسهای با حضور بعضی از بزرگان برگزار شد؛ بزرگی در آن نشست فرمودند که «هرکس میتواند برای مجلس خبرگان رهبری ثبتنام کند این تکلیف است؛ ثبتنامهای خبرگان جالب نیستند و برآمد بیرونی آن مناسب نیست» گرچه از استانهای کرمان و فارس، دانشگاهیان، حوزویان، بسیجیان و مردم شهرهای مختلف برای انتخابات خبرگان رهبری دعوت کردند اما مصر به ماندن در تهران را داشتم.
بزرگان فرمودند که «تکلیف است در استان کهگیلویه و بویراحمد حضور پیدا کنید و من هم بر آن عهد «خدمت» آن را پذیرفتم و امروز افتخار میکنم. من آمدهام با «آیتالله ملکحسینی» رقابت کنم. رقابت عرصهی خدمت به مردم است، عرصهی دفاع از نظام و انقلاب اسلامی است و جز این اگر بنگریم خسارت است؛ لذا افتخار میکنیم که در محضر مردم این استان هستم.
در بازدهی رسالت مجلس خبرگان رهبری یک نکته همواره در ذهن حقیر بوده است؛ آن عزیزی که بار سنگین نمایندگی مجلس خبرگان را برعهده میگیرد.
رحیمی صادق با بیان اینکه «انشاءلله لحظات و سالهای عمر ما فدای ثانیههای عمر رهبری رهبر عزیزمان باد و با حکومت جهانی حضرت ولیعصر متصل کند»، گفت: دو رکن اساسی نظام ما امامت و امت است. زمانی هر دو به نتیجه میرسند که رابطهی بین این دو حکم برقرار باشد احساسم بر این است که مجلس خبرگان جایگاه و نقطهی اتصال این دو نقطهی عظیم است؛ و اصلیترین رسالت نمایندگان خبرگان انتخاب است.
آن هم در راستا و ادامهی همین وظیفهی اصلی است البته وظایف دیگری هم میتواند در کنار این دو وظیفهی اصلی تعریف شود که این برعهدهی نمایندهی مجلس خبرگان رهبری است.
باید جایگاه ولایت و رهبری برای مردم تبیین شود اما همچنان این مهم نشده است و ما خطاها و لغزشهایی در چهل سال نظام انقلاب از فتنه ۸۸ و اغتشاشات قبل و بعد از آن را میبینیم که عدهای را که انتظار نداریم بلغزند اما لغزیدند و از این نقطه سرچشمه میگیرند. ما به شدت نیازمند احیای ولایتپژوهی در بین مردم، حوزهها و روحانیت هستیم؛ اما من احساس میکنم که بار اصلی بر دوش مجلس خبرگان و نمایندگان است.
آیات ۵۸ تا ۶۹ سورهی نساء بسیار عجیب است که من اشاره به بعضی از این آیات میکنم «پیامبر ما به خدای تو قسم، مردم مومن نیستند مگر آنکه در مشاجرات، مناظرات و اختلافاتشان تو را بعنوان ولیخدا و بعنوان کسیکه مجرای جاری ساختن حکومت خدا بر زمین است. در این اختلافات تو را در مقابل حکم ولیامر حکم قرار دادند.»
آیا کاندیدای مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری باید التزام عملی به ولایت فقیه داشته باشد یا التزام قولی کافی است؟ این آیه میگوید که هیچکدام کافی نیست التزام قولی و عملی لازم هست و التزام قلبی هم لازم دارد. وقتی در دلش از حرف ولیامر اطاعت میکند احساس نگرانی نکند و از آن لذت ببرد. من وقتی این حرف را میزنم یاد خاطرهای از صیاد دلها میافتم.
وی افزود: صیاد شیرازی با همسرش مسابقهی معنویت گذاشته بودند که اگر دیگری در رسیدن به دنیا خوشحال شد دیگری مچش را بگیرد. وقتی قرار شد صیاد دلها محضر آقا برسند و درجهی سرلشکری بگیرند؛ خانم گفت «در ذهنم آمد که فرصت خوبی است الان میرود و درجه را میگیرد و خوشحال میشود و من مُچش را میگیرم. از محضر آقا برگشت و بسیار شاد بودند گفتم چی شد درجه گرفتی و خوشحال شدی؟ دیدی کم آوردی!» گفت «خانم از درجه خوشحال نشدم امروز مطمئن شدم که هنوز ولیامر از من راضی است از رضایت ولیامر کیف میکنم.» این التزام قلبی است معنویات هر ولی را باید فهمید و تا پای جان پای او ایستاد.
رحیمی صادق در ادامه گفت: «از شما میپرسم، در استان شما که صد در صد پیروی اهل بیت (ع) هستند؛ ولایت ولیامر، ولایت پیغمبر و اهل بیت (ع) در بین مردم جا افتاده است!؟ بنظرم خیلی باید در این زمینه تلاش کرد. چه کسی! احساس من این است که نماینده مجلس خبرگان درواقع نماینده رهبری در بین مردم است.»
از روزی که امامجمعه شدم بنده شیوهی گفتوگو با مردم را راه انداختم؛ سالیان در شورای سیاستگذاری هستم و نماز جمعه ما بالاترین حضور جوانان را داشت و این شیوه شیوهی پرسمان بود؛ در بین مردم نشستن، شنیدن حرف آنها، پاسخ و استدلال منطقی برای برطرف کردن گرههای ذهنی بود.
اعتقادم این است که اکثریت قریب به اتفاق مردم و جوانان اگر دردهایشان شنیده شود و پاسخ منطقی بگیرند قانع میشوند.
سالیان سال رهبری کرسیهای آزاداندیشی برگزار کردهاند. یکی از ارکانی که باید پیشتاز در صحنه باشد نمایندگان مجلس خبرگان رهبری هستند. اگر این دو نقطه به هم متصل شود مشکلات را از مردم شنید و به مسئولین منتقل کرد؛ در عین بالا نبردن سطح توقعات مردم که بسیاری از آن در تبلیغات انتخاباتی است و متاسفانه یکی از اثراث مخرب هم این است. باید مسئولین را با دردها بیشتر آشنا کرد و مشکلات را گرهگشایی کرد تا مردم را همچنان عاشق اهل بیت و نظام باقی نگهداشت.
به گزارش کبنا نیوز، حجتالاسلام محمد هادی رحیمیصادق در همایش شکوه مشارکت که با تلاش مدیریت حوزههای علمیه استان کهگیلویه و بویراحمد برگزار شد، اظهار کرد: از مهماننوازی مردم کهگیلویه و بویراحمد قدردانی میکنم؛ دهها سال است که با روحیهی صداقت، ادب و مهماننوازی مردم عزیز این دیار و در رأس آنها اساتید، علماء و روحانیت این استان آشنا هستیم؛ که به ادب و بزرگواری شما احترام میگذارم.
احساس شرم دارم؛ در محضر نظام، انقلاب، شهدایی که شاهد لحظات عمر و تلاشهای ما هستند و در محضر روح بلند سرداری که چهل سال پوتین را از پاهایش در نیاورد. بیش از این برای این نظام و انقلاب باید کار و تلاش کرد؛ انقلابی که حاصل بیش از یک هزار سال تلاش علماء عزیز، شهید اول و ثانی و ثالث، زندانیها، محرومیتها، بر دار رفتنها و شکنجهها بوده و امروز شاهد چنین عظمت و نعمت بزرگی هستیم.
روحانیت باید همیشه پشتیبان و کنار مردم و در عینحال نقد منصفانه نسبت به مشکلات داشته باشد تا امید در جامعه باشد.
بنده روز اولی که وارد عرصه اجتماعی شدم در دوران انقلاب بود که با سن کم در تظاهرات حضور پیدا میکردم. بعد از سال ۱۳۶۲ که وارد حوزه علمیه شدم از خداوند متعال خواستم تا هیچوقت از روحیه طلبگی و شاگردی در محضر علما فاصله نگیرم.
خطابم به طلاب این است که قبل از هر چیزی یادمان نرود که ما طلبه هستیم، طلبگی برای ما میماند اما منصبها، صحبتها، تعریف و تمجیدها میآیند و میروند. اگر زیربنای درست باشد حداقل باعث بیآبرویی آن عنوانها نباشیم و امیدوارم که باعث آبروی هم باشیم.
احترام به بزرگان و شاگردی در محضر بزرگان را از خدای متعال خواستارم. هرچه داریم از این مجرا به ما طلبهها میرسد؛ لذا هر تکلیفی بر دوش ما قرار داده شد آن را بپذیریم. اولین سالی که وارد حوزه شدم با جملهای که امام فرمود «جبههها نیاز به رزمنده دارد» احساس تکلیف کردم. آن وقت ۱۵ سالم بود، مدیر مدرسه علمیه معصومیه کرمان که تحصیل میکردیم به شدت مخالف بودند و گفتند «اگر به جبهه جنگ بروید دیگر نباید در این مدرسه درس بخوانید» گفتم که فعلا تکلیفمان را امام «ره» این چنین مشخص کردهاند. در جبهه تا پایان درسها را خواندم؛ آخر سال و بعد از عملیات بدر بود که به مدرسه آمدم و گفتم که میخواهم در امتحان شرکت کنم. «مگر نگفتم اگر رفتی نباید برگردی» گفتم درسها را خواندهام. گفت: «امروز روز امتحان است حاضری امتحان بدهی» گفتم بله؛ و رتبهی اول کلاس را گرفتم. ایشان به من گفتند که «با اینکه سر کلاسها نبودی اما درسها را خوب خواندهای»
سال ۷۲ یکی از فرماندهان گردان لشکر ثارالله فرماندهی سپاه رفسنجان بود، گفتند «تکلیف است باید برای خدمت بیایید» علیرغم اینکه سال سختی بود و برنامههایی برای ادامه تحصیل داشتم اما پذیرفتم.
بعد از آن خدمت در تیپ امام صادق (ع) که در دورهی خودش خدمات شایانی به نظام و دفاع مقدس انجام دادند را پذیرفتم و هفت سال در آنجا خدمت کردم.
احساس کردم تکلیفم در تدریس، تحقیق و پژوهش است. در حوزه علمیه قم مشغول به تدریس بودم و هفتهای دو روز در دانشگاههای تهران حضور داشتم. هیچوقت در ذهنم بحث امامت جمعه نبود که شورای سیاستگذاری اصرار داشتند که «تکلیف است» در وضعیت خاص سیاسی فسا که یک شهر بسیار علمی با ۹ دانشگاه و ۵ مدرسه علمیه بود در مدرسه حضور پیدا کردم و در آن زمان دو مدرسه خواهران و برادران تاسیس شد.
امام جمعه شیراز شعارشان ساماندهی حوزه فارس بود به من گفتند که «کسی جرأت نمیکند مدیریت حوزه را بپذیرد» شرایط سختی بود فضا بهگونهای دست کسانی بود که فرهنگ انقلابی و الهی را خیلی برنمیتابیدند. حضور در این صحنه کار بسیار سختی بود. به مدیر حوزه علمیه عرض کردم که ورود به حوزهی فارس میدان مین است اما با تمام وجودم آن را میپذیرم.
سال ۹۴ برای رسم طلبگی به قم برگشتم. آیتاله اعرافی فرمودند که «در حوزهی تهران باید به ما کمک کنید که این حوزهی مهمی است» عرضم بر این بود که دعا کنید بر سر این عهد و دو خواسته بمانیم.
در صورتیکه تنها یکروز تا پایان مهلت ثبتنام باقی مانده بود و قصد حضور در انتخابات خبرگان رهبری را نداشتم. جلسهای با حضور بعضی از بزرگان برگزار شد؛ بزرگی در آن نشست فرمودند که «هرکس میتواند برای مجلس خبرگان رهبری ثبتنام کند این تکلیف است؛ ثبتنامهای خبرگان جالب نیستند و برآمد بیرونی آن مناسب نیست» گرچه از استانهای کرمان و فارس، دانشگاهیان، حوزویان، بسیجیان و مردم شهرهای مختلف برای انتخابات خبرگان رهبری دعوت کردند اما مصر به ماندن در تهران را داشتم.
بزرگان فرمودند که «تکلیف است در استان کهگیلویه و بویراحمد حضور پیدا کنید و من هم بر آن عهد «خدمت» آن را پذیرفتم و امروز افتخار میکنم. من آمدهام با «آیتالله ملکحسینی» رقابت کنم. رقابت عرصهی خدمت به مردم است، عرصهی دفاع از نظام و انقلاب اسلامی است و جز این اگر بنگریم خسارت است؛ لذا افتخار میکنیم که در محضر مردم این استان هستم.
در بازدهی رسالت مجلس خبرگان رهبری یک نکته همواره در ذهن حقیر بوده است؛ آن عزیزی که بار سنگین نمایندگی مجلس خبرگان را برعهده میگیرد.
رحیمی صادق با بیان اینکه «انشاءلله لحظات و سالهای عمر ما فدای ثانیههای عمر رهبری رهبر عزیزمان باد و با حکومت جهانی حضرت ولیعصر متصل کند»، گفت: دو رکن اساسی نظام ما امامت و امت است. زمانی هر دو به نتیجه میرسند که رابطهی بین این دو حکم برقرار باشد احساسم بر این است که مجلس خبرگان جایگاه و نقطهی اتصال این دو نقطهی عظیم است؛ و اصلیترین رسالت نمایندگان خبرگان انتخاب است.
آن هم در راستا و ادامهی همین وظیفهی اصلی است البته وظایف دیگری هم میتواند در کنار این دو وظیفهی اصلی تعریف شود که این برعهدهی نمایندهی مجلس خبرگان رهبری است.
باید جایگاه ولایت و رهبری برای مردم تبیین شود اما همچنان این مهم نشده است و ما خطاها و لغزشهایی در چهل سال نظام انقلاب از فتنه ۸۸ و اغتشاشات قبل و بعد از آن را میبینیم که عدهای را که انتظار نداریم بلغزند اما لغزیدند و از این نقطه سرچشمه میگیرند. ما به شدت نیازمند احیای ولایتپژوهی در بین مردم، حوزهها و روحانیت هستیم؛ اما من احساس میکنم که بار اصلی بر دوش مجلس خبرگان و نمایندگان است.
آیات ۵۸ تا ۶۹ سورهی نساء بسیار عجیب است که من اشاره به بعضی از این آیات میکنم «پیامبر ما به خدای تو قسم، مردم مومن نیستند مگر آنکه در مشاجرات، مناظرات و اختلافاتشان تو را بعنوان ولیخدا و بعنوان کسیکه مجرای جاری ساختن حکومت خدا بر زمین است. در این اختلافات تو را در مقابل حکم ولیامر حکم قرار دادند.»
آیا کاندیدای مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری باید التزام عملی به ولایت فقیه داشته باشد یا التزام قولی کافی است؟ این آیه میگوید که هیچکدام کافی نیست التزام قولی و عملی لازم هست و التزام قلبی هم لازم دارد. وقتی در دلش از حرف ولیامر اطاعت میکند احساس نگرانی نکند و از آن لذت ببرد. من وقتی این حرف را میزنم یاد خاطرهای از صیاد دلها میافتم.
وی افزود: صیاد شیرازی با همسرش مسابقهی معنویت گذاشته بودند که اگر دیگری در رسیدن به دنیا خوشحال شد دیگری مچش را بگیرد. وقتی قرار شد صیاد دلها محضر آقا برسند و درجهی سرلشکری بگیرند؛ خانم گفت «در ذهنم آمد که فرصت خوبی است الان میرود و درجه را میگیرد و خوشحال میشود و من مُچش را میگیرم. از محضر آقا برگشت و بسیار شاد بودند گفتم چی شد درجه گرفتی و خوشحال شدی؟ دیدی کم آوردی!» گفت «خانم از درجه خوشحال نشدم امروز مطمئن شدم که هنوز ولیامر از من راضی است از رضایت ولیامر کیف میکنم.» این التزام قلبی است معنویات هر ولی را باید فهمید و تا پای جان پای او ایستاد.
رحیمی صادق در ادامه گفت: «از شما میپرسم، در استان شما که صد در صد پیروی اهل بیت (ع) هستند؛ ولایت ولیامر، ولایت پیغمبر و اهل بیت (ع) در بین مردم جا افتاده است!؟ بنظرم خیلی باید در این زمینه تلاش کرد. چه کسی! احساس من این است که نماینده مجلس خبرگان درواقع نماینده رهبری در بین مردم است.»
از روزی که امامجمعه شدم بنده شیوهی گفتوگو با مردم را راه انداختم؛ سالیان در شورای سیاستگذاری هستم و نماز جمعه ما بالاترین حضور جوانان را داشت و این شیوه شیوهی پرسمان بود؛ در بین مردم نشستن، شنیدن حرف آنها، پاسخ و استدلال منطقی برای برطرف کردن گرههای ذهنی بود.
اعتقادم این است که اکثریت قریب به اتفاق مردم و جوانان اگر دردهایشان شنیده شود و پاسخ منطقی بگیرند قانع میشوند.
سالیان سال رهبری کرسیهای آزاداندیشی برگزار کردهاند. یکی از ارکانی که باید پیشتاز در صحنه باشد نمایندگان مجلس خبرگان رهبری هستند. اگر این دو نقطه به هم متصل شود مشکلات را از مردم شنید و به مسئولین منتقل کرد؛ در عین بالا نبردن سطح توقعات مردم که بسیاری از آن در تبلیغات انتخاباتی است و متاسفانه یکی از اثراث مخرب هم این است. باید مسئولین را با دردها بیشتر آشنا کرد و مشکلات را گرهگشایی کرد تا مردم را همچنان عاشق اهل بیت و نظام باقی نگهداشت.