عالیجنابان جعفری و بیعت اصل؛ ماذا فازا!

کبنا ؛متن ارسالی: در این سیاهه واپسین شب‌های پاییز، ترسی مرا بر آن داشت که مبادا غبار روسیاهی این فَضای مشوش دلهایمان بر دامان نام من و امثال این حقیر نیز ثبت و به یادگار بماند، پس قلم را به احترام نام و عقیده تمامی بزرگان و مردان راستین فکر و اندیشه‌ام می‌فشارم و تاب نوشتنش را از ایزدمنان می ستانم.
نیک همگان می دانیم داستان اختلافات کهنه جریان اصولگرایی در گچساران و باشت نیاز به تفسیر چرایی پیرامون تحقق آن ندارد و سالهاست که بدنه اجتماعی این جریان در کنار بزرگان راستینش سرخورده از تداوم غیرمعقولانه آن هستند و در حالی که همه امیدوار به رفع آن.
حال که در شرایط فعلی این مطالبه برحق، تبدیل به یک ضرورت انکارناپذیر شده است شاهد برخی اظهارنظرهای شتاب زده از سوی آقایان جعفری و بیعت اصل بودیم. حال که تب آن نامه‌ها کمی فروکش کرده و از مدار احساسات آنی در آن زمان هم خارج شده‌ایم، دو واکنش پیرامون آن بسیار به دید آمد که هر دو نیز طبیعیست چرا که ازسویی با استقبال و خوشحالی زائدالوصف رسانه‌های حامی آقای تاجگردون نیز همراه شد و در گروههای فضای مجازی نیز از سوی حامیان منتسب به این طیف دست به دست می‌شد و از سوی دیگر شاهد تعجب و سردرگمی و یاسی هرچند مقطعی و گذرا در درون جریان اصولگرایی بودیم.
در مطالب منتشره از سوی این دو انسان شریف و بزرگوار به تشکیل جلسه‌ای مخفیانه در باشت که با حضور ۱۰ نفر برگزار شده بود اشاره شده است و در رسانه‌های طیف مخالف و حتی خودی نیز از آن به عنوان عامل نفاق و اختلاف یاد شد!!
این امر در حالیست که خبرهای منتشرشده از محتویات این جلسه حکایت از این دارد که در این جلسه هیچ حرفی از انتخابات و تعیین مصداق و کاندیدای نهایی!!! به میان نیامده است، حال مشخص نیست چرا این مواضع از سوی این دو بزرگوار اتخاذ شده است!! اما نکته‌ای که سبب تعجب می‌باشد ترکیب افراد حاضر در جلسه می‌باشد چرا که اکثریت آنها از لیدرهای آقای جعفری در باشت بوده‌اند که می‌توان به حضور آقایان (مرزبان، حاج نادر گرامی، و) اشاره نمود و لیدر آقای بیعت اصل که در برخی مراسمات نیز همراه ایشان می‌باشد یعنی آقای (سیدخلف موسوی) نیز در جلسه مورد اشاره حضور داشت.
حال فی الواقع مشخص نیست چرا شاهد این نامه ها و مطالب منتشرشده از سوی این عزیزان هستیم.
 جناب آقای جعفری و بیعت اصل افراد حاضر در این جلسه که اصلاً ربطی به انتخابات آتی نداشته و دستور کار آن اصلاً مساله دیگری بوده است، همگی از بزرگان و زحمت کشان و زخم خوردگان سالها استقامت بر روی اندیشه خویش می‌باشند و بی شک نادیده انگاشتن زحمات امثال مرزبان‌ها، گرامی‌ها، موسوی‌ها، و ... امکان پذیر نیست و به نظر می‌رسد انتشار این چنین مطالبی بیشتر بی حرمتی به این عزیزان باشد و مشخص نیست واقعاً چرا می‌بایستی در این مقطع حساس شاهد این چنین اظهارنظرهای نسنجیده باشیم؟
چرا می‌بایست خبر از برگزاری جلسه محرمانه دهید در حالی که اینگونه نبوده و خود بهتر از هر کس می دانید ربطی به مساله انتخابات نداشته است ولی این بستر را فراهم آوردید که از آن به عنوان جلسه نفاق و مرموزانه!!! تفسیر گردد.
مگر لیدرهای منتسب به شما عزیزان در آن جلسه حضور نداشتند پس چرا آن را مخفی نام نهادید و این ظلم را هم بر افراد حاضر در آن جمع و هم در حق بدنه اجتماعی جریان اصولگرا روا داشتید؟
گناه ما جوانان چیست که سال‌ها می‌بایست چوب این اختلافات کهنه و واهی را بخوریم؟ آیا فکر نمی‌کنید با آبروی آن افراد حاضر در جلسه که همگی تاج سر ما هستند بازی شده است؟
پرسش‌های از این دست بسیار می‌باشد و از حوصله من و این متن خارج، ولی همانطور که در پاسخ سوال دوست عزیزی که خسته و گلایه مند از فَضای تمسخر طیف مخالفین ما بود و عامیانه پرسید (ماذا فازا؟! یعنی فاز این دو بزرگوار الان چیست؟) چیزی برای پاسخ نداشتم، چرا که از خیلی‌ها هم پرسیدم برای رسیدن به پاسخی در این خصوص و در واقع نمی‌دانم و نمی‌دانیم که چه باید گفت وقتی عمر این اختلافات بیهوده بیش از یک دهه شده است و هیچ تغییری در نگرش و رفتار بزرگان نمی‌بینم.
پس نمی‌دانم در این روزها فاز جدید چیست! ماذا فازا؟!
------------------------------
حسین اکبری