رفعت کاظمی در یادداشتی نوشت
باب گفتگو برای آگاهی عمومی پیرامون سد تنگ سرخ یاسوج باز شود / چراها و آیاها در باره آینده زیست محیطی کهگیلویه و بویراحمد
20 آبان 1400 ساعت 0:13
مسئلهی اصلی این است که باب گفتگو برای پرداختن به مباحث غیرشفاف و زیرپوستی این طرحِ انتقال آب باز شود و اجازه دهند که سوالات اساسی و جدی از سوی کارشناسان مطرح شود تا آگاهی عمومی پیرامون مسئلهای که با آینده زیستی استان کهگیلویه و بویراحمد ارتباط مستقیم دارد بالا رفته و بهترین تصمیم گرفته شود، و دقیقا به همین خاطر است که نمیتوان به توییتزنی و حرکات خنثی و رفعتکلیفی از سوی کسانی که تکلیفشان بسی سنگینتر از اینهاست در مواجهه با این مسئلهی مهم و اساسی دل بست و آن را یک کنش بحساب آورد.
رفعت کاظمی - یک وقتی در جمهوری اسلامیمان یک طرف نورالدین کیانوری از حزب توده مینشست، طرف دیگر شهید بهشتی، و بر روی مبانی فکری و گفتمانی خود مناظره و بحث میکردند، آن هم بحثهای جدی که از صداوسیمای دههی شصت پخش میشد. منظور اینکه انقلاب اسلامی چنان ظرفیتی دارد که میتواند حتی به مخالفانش هم تریبون دهد و با آنها مناظره کند و خللی هم به حفظ امنیت ملیاش وارد نیاید، حال، گفتگو با بچههای انقلاب که جای خود را دارد.
با این مقدمه، گریزی به مسئلهی سد تنگسرخ یاسوج زده و به زاویهای که کمتر به آن دقت شده، میپردازم.
سد تنگسرخ یاسوج مسئلهای است که امروز میتوان آن را به عنوان یک الگو و مدل برای باز شدن بابِ گفتگو بر روی مسائل مهم با مردم مطرح کرد، اما به شرطی که حرف زدن از این الگو را برخلاف امنیت ملی تلقی نکرده و مخالفان احداث این سد را مغرض و معاند ندانیم و صدای آن ۱۱ هزار انسان و هموطنی را که پای نامهی مخالفت با احداث این سد را امضا کردهاند، سانسور و بایکوت نکنیم.
امروز رسانههای رسمی استان کهگیلویه و بویراحمد که از بودجهی بیتالمال ارتزاق میکنند، تشکلهای دانشجویی و مردمی و سمنها، جامعهی دانشگاهی و نخبگانی استان، حوزههای علمیه، صداوسیمای استان کهگیلویه و بویراحمد و هر آنکس که تریبون و ظرفیتی برای مطالبهی جدی درخصوص لزوم شفافیت پیرامون مباحث مختلف این سد را دارد، دقیقا در کجای این مطالبهی به حق و قانونی قرار گرفتهاند؟
من، بعنوان یک شهروندی که دلش برای آینده و حفظ زیستبوم سرزمینش میتپد، نمیتوانم نسبت به فقدان بستر گفتگوی شفاف، صریح و تخصصی در استان، پیرامون مسئلهی به این مهمی بیتفاوت مانده و تنها نظارهگر تکوپاتکهای موافقان و مخالفان این سد باشم، و دقیقا به همین خاطر است که از سکوت رسانهها و تشکلها و نخبگان در عجبم.
آقایان، برادران، خواهران؛ اصلا مسئله این نیست که شما بیایید و در یک طرف این دوگانهی موافق- مخالف قرار گرفته و جانبداری کورکورانه کنید، بلکه مسئله این است که شما بیایید و به این واسطه، مطالبهی مناظره و باز شدن باب گفتگوی تخصصی را در این موضوع مطرح کنید. مسئله این است که مطالبه کنید چرا صداوسیما و رسانههای استان کهگیلویه و بویراحمد از انتشار کوچکترین مسائلی که گاه بسیار سطحی و ابتدایی است هم نمیگذرند، اما نسبت به انعکاس صدای ۱۱ هزار انسان، اینگونه خود را به کورهراهِ ندیدن و نشنیدن میزنند!
امروز دیگر پُرواضح است که تفکر سازهای و بتونی که توجیهگر احداث سد در دنیاست یک تفکر شکست خوردهایست که امتحانش را پس داده، اما گاهی هم بنا به ضرورت و بجهت تامین منبع پایدار آب و یا جلوگیری از مصائب ناشی از سیل چارهای جز احداث سد نیست. اما پروژهی "انتقال آب" فراتر از "احداث سد" بوده و همین است که بیشترین حجم دغدغهی حامیان محیطزست را در این خصوص تشکیل داده و ۱۱ هزار انسان را حول یک مسئله گرد هم آورده است.
در این راستا، مگر چقدر زمان لازم بود تا مشخص شود که انتقال آب از یک حوضه به حوضهی دیگر راهکار مناسبی برای برطرف کردن محدودیت منابع آب در حوضهی مقصد نیست، چراکه پس از مدتی به واسطهی تعریف مصارفِ بیشتر شاهد خواهیم بود که آن حوضه بیش از گذشته با کمبود آب مواجه خواهد شد، و مگر مصداق عینی و ملموسِ آن، پروژهی سد و احداث تونل کوهرنگ برای انتقال آبِ کوهرنگ به زایندهرود نبود که پس از چند سال به دلیل عدم رفع محدودیت منابع آبی در حوضهی مقصد، منجر به ساخت تونلهای دیگر گشت که در بهترین حالت بقول محمد درویش (متخصص محیطزیست) همانتد تزریق خون به انسان مجروحی است که خونریزی او برطرف نشده است.
دراینباره سئوالات جدیای را میتوان مطرح کرد که تاکنون بر اثر فقدان بستر گفتوگو و مناظرهی تخصصی در این مسئله، نه تنها به هیچ کدام از آنها پاسخی داده نشده که اصلا هیچ کدام از آنها قابلیت مطرح شدن را هم پیدا نکردهاند. سوالاتی از قبیل اینکه؛
➖ چرا حاکمیت (بمعنای وزارت نیرو و سازمان حفاظت از محیطزیست) بجای اِعمال مدلهایی مبنی بر کنترل و بهینهسازی مصرف آب و زیستن در چارچوب محدودیتهای محیطزیست، بعکس عمل کرده و بر طبل غلبه بر محدودیتهای محیطزیست با استفاده از تکنولوژی و تامین هرچه بیشتر منابع آبی به روشهای گوناگون از قبیل بهرهبرداری بیشتر از منابع آب زیرزمینی و یا پروژههای انتقال آب مبادرت میورزد؟ آیا با توهمِ فراوانی آب، مسئلهی کمآبی در آینده بحرانیتر نخواهد شد؟
➖ چرا مسئلهی مهمی چون تجارب طرحهای انتقال آب که باعث بر هم خوردن پایداری زیستی و توازن آبشناختی حوضههای آبخیز میشود، در محاسبات و گفتار موافقین اجرای این پروژه جایی ندارد و چرا از آن با مردم سخن نمیگویند؟ و مگر وضعیت فعلی استان خوزستان آینهی تمامنمای ما نیست؟
➖ چرا در تضاد بین نظرات کارشناسان و متخصصان محیطزیست با دیدگاههای سیاسیون، مدیران و روسای بالادست، باید نظرات کارشناسان و متخصصان در پای دستور مدیران ذبح شود و فجایع محیطزیستی موجود در کشور را باعث شود؟ و چرا شمار طرحها، سازهها و اقدامات طبیعتستیزانه و فاجعهبار روزبهروز درحال افزایش است و آیا دلیل آن عزمِ مقامات بالادست بر اجرای تصمیمات توسعهمحور ناپایدار نیست؟ و چرا سیاستهای کلی ابلاغی رهبر انقلاب درخصوص محیطزیست، نه تنها مورد توجه مدیران قرار نگرفته بلکه با اعمالِ سیاستهای توسعهی ناپایدار دقیقا درمقابل تاکیدات و دغدغههای ایشان ایستادهاند؟
و همچنان میتوان این چراها و آیاها را ادامه داد.
آقایان؛ امروز مسئلهی اصلی دوگانهی موافق- مخالفِ سد نیست، بلکه مسئلهی اصلی این است که باب گفتگو برای پرداختن به مباحث غیرشفاف و زیرپوستی این طرحِ انتقال آب باز شود و اجازه دهند که سوالات اساسی و جدی از سوی کارشناسان مطرح شود تا آگاهی عمومی پیرامون مسئلهای که با آینده زیستی استان کهگیلویه و بویراحمد ارتباط مستقیم دارد بالا رفته و بهترین تصمیم گرفته شود، و دقیقا به همین خاطر است که نمیتوان به توییتزنی و حرکات خنثی و رفعتکلیفی از سوی کسانی که تکلیفشان بسی سنگینتر از اینهاست در مواجهه با این مسئلهی مهم و اساسی دل بست و آن را یک کنش بحساب آورد.
امروز مسئلهی اصلی این است که به آنهایی که تکلیف دارند و دستشان میرسد یادآوری کنیم؛ ای که دستت میرسد کاری بکن چرا که ظرفیت انقلاب اسلامی بالاست.
همین و تمام..
کد مطلب: 441125