تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ساعت ۰۳:۲۷
کد مطلب : ۴۳۶۷۳۹
کبنانیوز گزارش می دهد
اقدامات غیرقابل باور در دانشگاه یاسوج / اعضای هیئت علمی دانشگاه یاسوج در معالی آباد شیراز به دنبال چه هستند؟
۸
کبنا ؛بهکارگیری اعضای هیات علمی شایسته در دانشگاه یاسوج به عنوان دانشگاه مادر استان کهگیلویه و بویراحمد، میتواند رمز پیشرفت علمی و توسعه آن باشد. شایستهسالاری، مرز بومی و غیربومی را درمینوردد؛ در واقع افراد مختلف، چه بومی باشند و چه غیربومی، به شرط اینکه شایسته و توانمند باشند، میتوانند باعث پیشرفت دانشگاه و متعاقب آن استان شوند. اما دانشگاه یاسوج مدتی است که گرفتار پارهای مشکلات شده است؛ حذف افراد بومی شایسته و عدم بهکارگیری آنها و در مقابل، جذب غیرمعقول افراد غیربومی و بهویژه اهالی استان فارس در دانشگاه یاسوج، تبدیل به معضلی برای دانشگاه شده است.
مسألهای که دانشگاه یاسوج، در خلال سنوات اخیر با آن روبهرو است، کوچ بخش عظیمی از اعضای هیئت علمی است که اکثراً نیز غیربومی هستند.
برخی از اعضای هیئت علمی پس از بهرهگیری از امتیازات مختص دانشگاههای مناطق کمتر توسعه یافته از قبیل حقوق و پایه مناطق محروم، تشویقی مقالات، ملاحظات ارفاقی در حداقل امتیازات لازم برای تبدیل وضعیت استخدامی و ملاحظات خاص کمیتههای منتخب و هیاتهای ممیزه در ارتقاء علمی، همکنون که به مدارج بالای علمی دست یافتهاند و جایگاه استخدامی مستحکمی پیدا کردهاند به عوض خدمترسانی در راستای توسعه و پیشرفت دانشگاه و استان، به راحتی، درخواست انتقال به دانشگاههای مناطق توسعهیافتهتر میدهند.
طبق گفتهی برخی از اعضای هیئت علمی، در یک ماه اخیر چندین استاد که با استفاده از مزایای پیشتر گفتهشده به مراتب دانشیاری و استاد تمامی رسیدهاند، درخواست انتقالی دادهاند و منتظر موافقت با درخواستشان هستند. ریاست دانشگاه نیز چون در شرف بازنشستگی است، ممکن است با این درخواستها برای انتقالی به راحتی موافقت کند.
اساتیدی که در دانشگاه یاسوج رشد و ارتقاء پیدا کردهاند، چنانچه دانشگاه یاسوج را به قصد دانشگاهی دیگر ترک کنند، دانشگاه از مسیر پیشرفت بازمانده و هرم مراتب علمی دانشگاهی با ضربه غیرقابل جبران مواجه خواهد شد.
اهمیت این موضوع از این جهت است که از معیارهای رشد کیفی در هر دانشگاه، تعدد و تنوع رشتهها و جایگاه علمی اساتیدی است که در آن دانشگاه تدریس میکنند. موافقت با احداث رشتههای جدید بخصوص مقاطع تحصیلات تکمیلی و بهویژه مقطع دکتری به شرطی صورت میپذیرد که دانشگاه در آن رشته اساتیدی با حداقل مرتبهی دانشیاری داشته باشند. به همین دلیل است که در سال تحصیلی جاری، وزارت علوم، مقطع دکترای بعضی از رشتههای دانشگاه یاسوج را حذف کرده است؛ چون آن سطح کیفی خاص را ندارند و اکثر استادان آن رشته نیز در مرتبهی استادیاری هستند.
انتقالی به دانشگاههای معتبر شروطی دارد که معمولاً دانشیاری و وضعیت استخدامی رسمیقطعی از حداقلهای آن است و در غیر اینصورت در اکثر قریب به اتفاق موارد آن دانشگاهها با درخواست انتقال استادیاران موافقت نمیکنند. از این رو است که برخی از اساتید غیربومی که قصد کوچ دارند و در وهله اول پس از فارغالتحصیلی خویش اقبالی برای استخدام در دانشگاههای بزرگ نمیبینند، نخست در دانشگاه یاسوج، به مرتبهی دانشیاری ارتقا پیدا میکنند و از بهرهگیری از مزایای این دانشگاه در این خصوص و تبدیل وضعیت به رسمیآزمایشی یا رسمیقطعی به دیگر دانشگاههای کشور کوچ میکنند.
با این کار ردیف (سهمیه) استخدامی عضو هیات علمی از بین رفته و دانشگاه یاسوج محکوم به صرف وقت و اهتمام تلاش برای کسب چنین سهمیههای استخدامی میشود. اما این در حالی است که میتوان در ابتدای استخدام عضو هیات علمی با اخذ تعهدنامهها و موثقات قانونی راه بروز اینگونه مخاطرات در مسیر علمی مسدود گردد. از دیگر سوی اگر این دسته از غیربومیها که قصدشان فقط حضوری گذرا و منفعتگرایانه در دانشگاه یاسوج است، در این دانشگاه استخدام نمیشدند، فارغالتحصیلان توانمند و شایستهی مقطع دکتری در استان کهگیلویه و بویراحمد نیز قادر بودند در دانشگاه یاسوج عضو هیئت علمی شوند و بیش از این آرزوهای توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد را در جستجوی مأمن و مرری مطمئن به دست فراموشی نسپرند. بدتر از همه این است که این معضل متأسفانه در شرایط فعلی تشدید یافته و بنا به اخبار موثق در یک ماه تعداد غیرقابل باوری از مجموعه اعضای هیات علمی دانشگاه یاسوج یا درخواست انتقالی دادهاند و یا مقدمات چنین درخواستی را فراهم میکنند؛ شوربختانه همه این متقاضیان دانشیار و بالاتر هستند.
این سیاستی است که برخی از مدیران غیربومی دانشگاه در پیش گرفتهاند. نباید اجازه داد سرمایههای دانشگاه به این راحتی از دست بروند. درست است که این استادان اغلب، شیرازی یا اصفهانی هستند، اما این دانشگاه به آنها خدمت کرده است و آنها در مقابل دانشگاه مسئول هستند. به خاطر چنین مسائلی است که دانشگاه یاسوج پیشرفت چندانی نمیکند.
با یک تحقیق ساده میتوان دریافت که اغلب دانشجوهای دکتری که در دانشگاه یاسوج پذیرفته شدهاند، از خارج از استان و غیر بومی بودهاند. در بعضی از رشتهها در چند سال اخیر فقط دانشجویان شیرازی و غیربومی پذیرفته شدهاند. بنابراین هم اعضای هیئت علمی شیرازی هستند و هم دانشجویان دکتری.
دانشگاه یاسوج اخیراً با بانک سامان شیراز شعبه معالی آباد قرارداد بسته است که مبلغ 700 میلیون تومان وام خرید مسکن به اعضای هیئت علمی دانشگاه یاسوج بدهد. سؤال اینجاست مگر شهر یاسوج بانک سامان ندارد؟ اگر ندارد؟ آیا نمیتوانست با یکی بانکهای استان کهگیلویه و بویراحمد این قرارداد را منعقد میکرد؟ و یا در اقدامی دیگر با بانک ملت شعبه فضیلت شیراز قرارداد تسهیلات بسته است! از اقدامات عجیب دیگر در دانشگاه یاسوج عقد قرارداد با مجتمع رفاهی دانشگاه شیراز و اعطای برخی تسهیلات به ایشان جهت استفاده از رستوران این مجتمع است. این درحالی است که مشغله کارکنان و اعضای هیات علمی بومی دانشگاه عملاً استفاده از این تسهیلات را برای ایشان فراهم نمیکند و اعضای غیر بومی هیات علمی و خانواده ایشان حداکثر بهره را از چنین مزایایی میبرند!
شنیدهها حاکی از آن است که بخش زیادی از اساتید غیربومی در دوران شیوع کرونا بیش از یک سال است که در دانشگاه حاضر نشدهاند و دانشجویان تحصیلات تکمیلی مجبور به صرف هزینههای سفر و مکالمات تلفنی جهت دریافت راهنمایی و مشاوره از ایشان میشوند. این در حالی است که به استناد مقررات وزارت علوم صرفاً دانشجویان از حضور فیزیکی در دانشگاه معاف شدهاند و نه اساتید. اما در دانشگاه یاسوج اساتید غیربومی اغلب اوقات در دانشگاه نیستند.
سؤال ما این است که این اساتید به چه علت باید در دانشگاه یاسوج استخدام شوند و از مزایای منطقهی محرومی در دانشگاه یاسوج استفاده کنند و بعد از چند سال که رشد کردند، دانشگاه یاسوج را رها کرده و به دانشگاه دیگری بروند؟ مثل این که شما درختی را بکاری ولی میوهی آن را یک نفر دیگر بچیند. اگر شرایط به همین صورت پیش برود، کمکم همه چیز به سمت شیراز سوق مییابد. این یک معضل خطرناک هم برای دانشگاه یاسوج و هم استان کهگیلویه و بویراحمد است.
مسألهای که دانشگاه یاسوج، در خلال سنوات اخیر با آن روبهرو است، کوچ بخش عظیمی از اعضای هیئت علمی است که اکثراً نیز غیربومی هستند.
برخی از اعضای هیئت علمی پس از بهرهگیری از امتیازات مختص دانشگاههای مناطق کمتر توسعه یافته از قبیل حقوق و پایه مناطق محروم، تشویقی مقالات، ملاحظات ارفاقی در حداقل امتیازات لازم برای تبدیل وضعیت استخدامی و ملاحظات خاص کمیتههای منتخب و هیاتهای ممیزه در ارتقاء علمی، همکنون که به مدارج بالای علمی دست یافتهاند و جایگاه استخدامی مستحکمی پیدا کردهاند به عوض خدمترسانی در راستای توسعه و پیشرفت دانشگاه و استان، به راحتی، درخواست انتقال به دانشگاههای مناطق توسعهیافتهتر میدهند.
طبق گفتهی برخی از اعضای هیئت علمی، در یک ماه اخیر چندین استاد که با استفاده از مزایای پیشتر گفتهشده به مراتب دانشیاری و استاد تمامی رسیدهاند، درخواست انتقالی دادهاند و منتظر موافقت با درخواستشان هستند. ریاست دانشگاه نیز چون در شرف بازنشستگی است، ممکن است با این درخواستها برای انتقالی به راحتی موافقت کند.
اساتیدی که در دانشگاه یاسوج رشد و ارتقاء پیدا کردهاند، چنانچه دانشگاه یاسوج را به قصد دانشگاهی دیگر ترک کنند، دانشگاه از مسیر پیشرفت بازمانده و هرم مراتب علمی دانشگاهی با ضربه غیرقابل جبران مواجه خواهد شد.
اهمیت این موضوع از این جهت است که از معیارهای رشد کیفی در هر دانشگاه، تعدد و تنوع رشتهها و جایگاه علمی اساتیدی است که در آن دانشگاه تدریس میکنند. موافقت با احداث رشتههای جدید بخصوص مقاطع تحصیلات تکمیلی و بهویژه مقطع دکتری به شرطی صورت میپذیرد که دانشگاه در آن رشته اساتیدی با حداقل مرتبهی دانشیاری داشته باشند. به همین دلیل است که در سال تحصیلی جاری، وزارت علوم، مقطع دکترای بعضی از رشتههای دانشگاه یاسوج را حذف کرده است؛ چون آن سطح کیفی خاص را ندارند و اکثر استادان آن رشته نیز در مرتبهی استادیاری هستند.
انتقالی به دانشگاههای معتبر شروطی دارد که معمولاً دانشیاری و وضعیت استخدامی رسمیقطعی از حداقلهای آن است و در غیر اینصورت در اکثر قریب به اتفاق موارد آن دانشگاهها با درخواست انتقال استادیاران موافقت نمیکنند. از این رو است که برخی از اساتید غیربومی که قصد کوچ دارند و در وهله اول پس از فارغالتحصیلی خویش اقبالی برای استخدام در دانشگاههای بزرگ نمیبینند، نخست در دانشگاه یاسوج، به مرتبهی دانشیاری ارتقا پیدا میکنند و از بهرهگیری از مزایای این دانشگاه در این خصوص و تبدیل وضعیت به رسمیآزمایشی یا رسمیقطعی به دیگر دانشگاههای کشور کوچ میکنند.
با این کار ردیف (سهمیه) استخدامی عضو هیات علمی از بین رفته و دانشگاه یاسوج محکوم به صرف وقت و اهتمام تلاش برای کسب چنین سهمیههای استخدامی میشود. اما این در حالی است که میتوان در ابتدای استخدام عضو هیات علمی با اخذ تعهدنامهها و موثقات قانونی راه بروز اینگونه مخاطرات در مسیر علمی مسدود گردد. از دیگر سوی اگر این دسته از غیربومیها که قصدشان فقط حضوری گذرا و منفعتگرایانه در دانشگاه یاسوج است، در این دانشگاه استخدام نمیشدند، فارغالتحصیلان توانمند و شایستهی مقطع دکتری در استان کهگیلویه و بویراحمد نیز قادر بودند در دانشگاه یاسوج عضو هیئت علمی شوند و بیش از این آرزوهای توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد را در جستجوی مأمن و مرری مطمئن به دست فراموشی نسپرند. بدتر از همه این است که این معضل متأسفانه در شرایط فعلی تشدید یافته و بنا به اخبار موثق در یک ماه تعداد غیرقابل باوری از مجموعه اعضای هیات علمی دانشگاه یاسوج یا درخواست انتقالی دادهاند و یا مقدمات چنین درخواستی را فراهم میکنند؛ شوربختانه همه این متقاضیان دانشیار و بالاتر هستند.
این سیاستی است که برخی از مدیران غیربومی دانشگاه در پیش گرفتهاند. نباید اجازه داد سرمایههای دانشگاه به این راحتی از دست بروند. درست است که این استادان اغلب، شیرازی یا اصفهانی هستند، اما این دانشگاه به آنها خدمت کرده است و آنها در مقابل دانشگاه مسئول هستند. به خاطر چنین مسائلی است که دانشگاه یاسوج پیشرفت چندانی نمیکند.
با یک تحقیق ساده میتوان دریافت که اغلب دانشجوهای دکتری که در دانشگاه یاسوج پذیرفته شدهاند، از خارج از استان و غیر بومی بودهاند. در بعضی از رشتهها در چند سال اخیر فقط دانشجویان شیرازی و غیربومی پذیرفته شدهاند. بنابراین هم اعضای هیئت علمی شیرازی هستند و هم دانشجویان دکتری.
دانشگاه یاسوج اخیراً با بانک سامان شیراز شعبه معالی آباد قرارداد بسته است که مبلغ 700 میلیون تومان وام خرید مسکن به اعضای هیئت علمی دانشگاه یاسوج بدهد. سؤال اینجاست مگر شهر یاسوج بانک سامان ندارد؟ اگر ندارد؟ آیا نمیتوانست با یکی بانکهای استان کهگیلویه و بویراحمد این قرارداد را منعقد میکرد؟ و یا در اقدامی دیگر با بانک ملت شعبه فضیلت شیراز قرارداد تسهیلات بسته است! از اقدامات عجیب دیگر در دانشگاه یاسوج عقد قرارداد با مجتمع رفاهی دانشگاه شیراز و اعطای برخی تسهیلات به ایشان جهت استفاده از رستوران این مجتمع است. این درحالی است که مشغله کارکنان و اعضای هیات علمی بومی دانشگاه عملاً استفاده از این تسهیلات را برای ایشان فراهم نمیکند و اعضای غیر بومی هیات علمی و خانواده ایشان حداکثر بهره را از چنین مزایایی میبرند!
شنیدهها حاکی از آن است که بخش زیادی از اساتید غیربومی در دوران شیوع کرونا بیش از یک سال است که در دانشگاه حاضر نشدهاند و دانشجویان تحصیلات تکمیلی مجبور به صرف هزینههای سفر و مکالمات تلفنی جهت دریافت راهنمایی و مشاوره از ایشان میشوند. این در حالی است که به استناد مقررات وزارت علوم صرفاً دانشجویان از حضور فیزیکی در دانشگاه معاف شدهاند و نه اساتید. اما در دانشگاه یاسوج اساتید غیربومی اغلب اوقات در دانشگاه نیستند.
سؤال ما این است که این اساتید به چه علت باید در دانشگاه یاسوج استخدام شوند و از مزایای منطقهی محرومی در دانشگاه یاسوج استفاده کنند و بعد از چند سال که رشد کردند، دانشگاه یاسوج را رها کرده و به دانشگاه دیگری بروند؟ مثل این که شما درختی را بکاری ولی میوهی آن را یک نفر دیگر بچیند. اگر شرایط به همین صورت پیش برود، کمکم همه چیز به سمت شیراز سوق مییابد. این یک معضل خطرناک هم برای دانشگاه یاسوج و هم استان کهگیلویه و بویراحمد است.