تاریخ انتشار
شنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۴
کد مطلب : ۴۳۸۵۹۷
سیری اجمالی در کارنامۀ فرهنگی آقا میر احمد تقوی مقدم؛

قسمت دوم ) حدیث بندگی و آزادگی / پاسخ جالب آمیر احمد تقوی به خاتمی رئیس جمهور / قادر به فیصلۀ چنین معضلاتی

۱
قسمت دوم ) حدیث بندگی و آزادگی / پاسخ جالب آمیر احمد تقوی به خاتمی رئیس جمهور / قادر به فیصلۀ چنین معضلاتی
کبنا ؛ دکتر سید مصطفی تقوی پژوهشگر تاریخ در مقاله‌ای کارنامه فرهنگی آقا میراحمد تقوی‌مقدم را مورد بررسی قرار داد که این مقاله در چند قسمت تقدیم خوانندگان می‌شود.
به گزارش کبنا، در قسمت اول این مقاله پیرامون تحصیلات، سفر به نجف، اخلاص در بندگی  آقامیراحمد تقوی‌مقدم مطالبی آمد و در قسمت دوم مطلب به ویژگی‌های علمی، معنوی و سیر و سلوک این عالم ربانی پرداخته شده است که در آمده آن را می‌خوانید.

بیشتر بخوانید:

قسمت اول؛ عدم ارتزاق از وجوهات شرعی

3. علم و عمل
یکی دیگر از ویژگی‌های آمیر احمد و از رموز موفقیت ایشان این است که آنچه را به مردم می‌گفتند خود بدان عمل می‌کردند. در شهرها و محیط‌های بزرگ امکان دارد که حرف و عمل یک شخص با یکدیگر متفاوت و حتی متعارض باشند و آن فرد بتواند برای مدتی شخصیت واقعی خود را از چشم دیگران پنهان بدارد؛ اما در محیط‌های کوچک روستایی و به‌ویژه در زندگی عشایری که همۀ امور زندگی افراد در برابر چشم همدیگر قرار دارد، شخصیت واقعی افراد شفاف است و هر شخصی حتی اگر هم نخواهد، همان‌گونه که واقعاً هست مشاهده می‌شود. آمیر احمد بیش از نود سال است که در چنین محیطی زندگی می‌کنند، او همواره نه تنها در عرصۀ ترویج احکام و شعائر اسلامی، بلکه در دیگر امور اجتماعی از قبیل حل و فصل خصومات و منازعات و دستگیری مستمندان و مهم‌تر از آن، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در صحنۀ پر تنش سیاست نیز حضور فعال و تعیین‌کننده‌ای داشتند؛ اما هیچ‌گاه مردم، بین علم و عمل وی فاصله‌ای ندیدند. همانند همۀ شخصیت‌های تأثیرگذار (انبیا و ائمه و علما و مصلحان) ایشان نیز به‌طور طبیعی، مخالفانی داشته‌اند و شاید مورد بدخواهی کسانی که سیرۀ زندگی و فعالیت‌های وی منافع و موقعیتشان را تهدید می‌کرد (اعم از متنفذین سیاسی قبل و بعد از انقلاب و یا هم‌صنفان ناهم‌سیرت) واقع می‌شدند و آنان شاید بی‌میل نبودند نقطۀ ضعفی از او پیدا کنند و نشان دهند که او آنچنان که می‌نماید نیست؛ اما آنان هیچ‌وقت در این مورد توفیقی پیدا نکردند. همین امر بر اعتماد و اعتقاد مردم به ایشان افزوده و موجب افزایش نفوذ کلام و انفاذ تذکرات و رهنمودهای او شده است. وحدت علم و عمل در ایشان نیز افزون بر اقدامات تبلیغی او، خود به‌طور مستقل و به‌عنوان یک موعظۀ عملی آثار فرهنگی عمیقی در باورمند شدن و الگو گیری جامعه داشته است.
 
4. زیّ طلبگی
همان‌گونه که اشاره شد، آمیر احمد زندگی خود را با دسترنج خویش تأمین می‌کرد و در بیشتر ایام از وضع معیشتی متوسطی هم برخوردار بود، اما چه در ایامی که کشت و دام او خوب بهره می‌داد و چه در ایامی که این امور با مشکل مواجه می‌شدند، کیفیت زندگی او تغییر چندانی نمی‌کرد. او به علم و گفته‌های خود عمل می‌کرد و همواره در بین مردم به صداقت و ساده‌زیستی شهره بود. مردم هیچ‌گاه ندیده‌اند که مسکن و خوراک و پوشاک آقا و زن و فرزندان او با همسایگان تفاوت چشمگیری داشته باشد. ذکر همۀ موارد در این مقال نمی‌گنجد اما برای نمونه، اتاق اختصاصی او در حوزۀ علمیه که هم مَدْرَس ایشان و هم محل مراجعات مردمی و ملاقات مقامات کشوری و استانی و شهرستانی با ایشان است، همچنان با همان موکت ساده‌ای مفروش است که در آغاز تأسیس حوزه، یعنی بیش از 30 سال پیش تهیه شده است. گفتنی است که از همان سال‌های آغاز، در کف همین اتاق که عملاً ستاد فعالیت‌هایش بود، قبری نیز برای خود آماده کردند. البته فعالیت‌های ایشان به ساعات حضور در حوزه محدود نبوده، اتاقی که در جنب منزل برای ادامۀ مراجعات و ملاقات‌های یاد شده اختصاص داده است، نیز همین وضعیت را دارد. از زرق و برق و تشریفات میز و صندلی و منشی خبری نیست، بر روی موکت فقط دو قطعه نمد کهنۀ کوچک به چشم می‌خورد.
ایشان غذاهای ساده میل می‌کنند و در مصرف همین غذای ساده نیز از هرگونه اسراف پرهیز می‌کنند. بارها دیده شد که در هنگام صرف غذا با لحنی خوش به افراد متذکر می‌شد که چرا خرده نان‌ها را نمی‌خورند، یا چرا هندوانه را درست مصرف نمی‌کنند و بخشی از آن همراه با پوست هندوانه دور ریخته می‌شود؟ البته اگر شخص آقا عامل به این حرف خود نبود، نمی‌توانست چنین تذکراتی بدهد و اگر می‌داد هم تأثیری نداشت.
 این سیره در تمام شئون و ابعاد زندگی ایشان ساری و جاری است. در یکی از مواردی که برای تشویق رزمندگان در جبهه‌های جنگ تحمیلی عراق بر ایران حضور یافته بودند، مشاهده کردند که در میان نان خشک‌هایی که دور ریخته شده بودند، نان‌های سالم و قابل مصرفی وجود دارد. یک روز هنگام ناهار وقتی هر گروه از رزمندگان از وی خواهش می‌کردند که برای صرف ناهار به چادر آنان برود، آقا بدون اینکه در این‌باره مطلبی اظهار کنند، به رزمندگان فرمودند: ناهار من آماده است! هر گروه گمان می‌کردند آقا دعوت یکی از گروهان‌ها را پذیرفته و منتظر بودند ببینند به کدام چادر می‌رود. پس از ادای نماز ظهر و عصر، هنگام صرف ناهار، رزمندگان دیدند آقا رفتند و کنار جایی که نان خشک‌ها ریخته شده بود عبای خود را پهن کردند و روی آن نشستند و از میان همان نان خشک‌های دور ریخته شده نان‌های سالم را جدا کرده و گفتند: این ناهار من است! این اقدام ایشان ضمن اینکه یک تذکر تأثیرگذار برای پرهیز از اسراف در جبهه و حتی زندگی شخصی افراد بود، تأثیر معنوی و فرهنگی نیز داشت و مدت‌ها نقل محافل رزمندگان شده بود.[1] آن تأثیر به این علت بود که در میان آن جمع رزمنده و یا کسانی که این اقدام ایشان را از زبان رزمندگان می‌شنیدند، کسی نمی‌توانست ادعا کند که آقا در زندگی شخصی‌اش غیر از این است که اینجا می‌نماید.
در فراز و فرود زندگی، گاهی حتی برای تأمین لباس فرزندان خود هم با مشکل مواجه می‌شد. این سخن یکی از فرزندان خردسالش مدت‌ها در زبان آشنایان می‌چرخید که هنگامی که مادرش گفت شلوارت را بیاور تا بشویم، فرزند با بغض گفت نگو شلوارت را بیاور، بگو وصله‌هایت را بیاور تا بشویم! شخص ایشان نیز در روزگاری که امکان تهیۀ لباس مناسب هم داشتند، با همۀ تشخص و اشتهاری که داشتند، از عبا و قبای با قیمت بسیار نازل استفاده می‌کردند. بالاتر از این، در مواردی ضمن صحبت با اعضای خانواده، به قبای خود اشاره کرده و می‌گفتند: این قبا که من سال‌ها با آن آقایی می‌کنم، لباس دست دوم یکی از علمای بهبهان است که به سید فقیری بخشیده بود و من آن را از او خریدم. هم اکنون هم به‌رغم اینکه از تمکّن نسبی برخوردارند، سادگی لباس‌هایش چشم‌ها را خیره می‌کند. در دوران ریاست جمهوری جناب آقای سید محمد خاتمی، برای طرح مسائل و مشکلات استان، ملاقاتی با وی داشتند. پس از طرح مسائل، آقای خاتمی تحت تأثیر شخصیت و ساده‌پوشی ایشان قرار گرفت و گفتند آقا من چند عبای خوب و نفیس دارم و میل دارم یکی از آنها را به جنابعالی تقدیم کنم. آقا ضمن تشکر از ایشان، فرمودند خودم امکان تهیۀ لباس بهتر را دارم، ولی می‌خواهم به همین قناعت کنم، چون وضع پوشاک بیشتر مردم جامعۀ ما در همین حد است و البته برای نفس خودم هم مفید است. در مجموع، نوع زندگی ایشان یک مصداق بارز موعظۀ عملی بود.
 
5. وارستگی
استان کهگیلویه و بویر احمد ساختاری عشیره‌ای دارد و فرهنگ عشیره‌ای همچنان بر رفتار فردی و اجتماعی افراد غلبه دارد. هر کس به مقام و موقعیتی دست می‌‌یابد، بستگان وی انتظار دارند که از موقعیت او بهره‌مند بشوند. اگر آن شخص تن به خواسته‌های خویشاوندان ندهد، عملاً اعتبار و موقعیت خود را از دست می‌دهد. در این فضا، رعایت تقوا و رهایی از چنین تقاضاهایی بسیار دشوار و پر هزینه است، ولی آمیر احمد در مدت عمر طولانی خود (و تا کنون که در آستانۀ نود و دومین سال حیات قرار دارند) در چنین جامعه‌ای در حالی که مرجعیت امور دینی و اجتماعی مردم را به عهده داشت و به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی از موقعیت سیاسی برجسته‌ای نیز برخوردار شد و بدین سبب، همواره در معرض چنین توقعاتی قرار داشت، از آزمون‌های فراوانی سربلند بیرون آمد. در این جامعه تقریباً نمی‌توان کسی را یافت که بتواند موردی را نشان بدهد که ایشان در قضاوت‌هایش در بارۀ افراد یا در حل منازعات طرفین دعوا و یا در توزیع بیت‌المال، تحت تأثیر علایق بستگان و آشنایان قرارگرفته و از جادۀ انصاف و عدالت خارج شده باشد. پیش ایشان امکان واسطه‌گری و رابطه‌بازی برای خواسته‌ای ناموجه وجود ندارد و آشنایان و بستگان وی کمتر از دیگران چنین جرئت و امکانی را داشتند. بدین گونه بود که ایشان افزون بر زبان، در عمل، مروّج حق و عدالت بودند. این وارستگی نه تنها بر نفوذ کلام ایشان می‌افزود، بلکه از نظر فرهنگی تأثیر فراوانی داشت و باعث استحکام عقیده و ایمان افراد زیادی که شاهد این عملکرد وی بودند نیز می‌گردید. با چنین ویژگی‌ها و عملکردهایی بود که در موارد متعددی که منازعات و خصومت‌هایی میان قبایل منطقه رخ می‌داد و منجر به قتل و بحران اجتماعی می‌گردید و دادگاه‌ها و دیگر مراجع رسمی یا محلی از عهدۀ حل و فصل دعوا بر نمی‌آمدند، فقط ایشان قادر به فیصلۀ چنین معضلاتی بودند.
  6. خدمت بی چشم‌داشت
ایشان در گذران زندگی شخصی خود نه تنها هیچ توقع و چشمداشتی از مردم نداشت، بلکه حتی از پذیرفتن هدایا و سوغات که امری متعارف است نیز به‌شدت اجتناب می‌ورزید. رسم است که وقتی شخصی به منزل شخص معنون و محترمی وارد می‌شود برحسب توان و امکان چیزی را به‌عنوان هدیه و سوغات برای صاحب منزل بیاورد. افرادی که نیازمند بودند و برای رفع نیاز به منزل ایشان مراجعه می‌کردند نیز طبق همین رسم اگر سوغاتی همراه خود نداشتند احساس شرمندگی می‌کردند؛ از این رو سعی می‌کردند دستشان خالی نباشد و جوجه‌ای، مرغی و یا حتی مقداری هیزم برای منزل آقا ببرند. ایشان در چنین مواردی ضمن اینکه در صورت امکان و تشخیص استحقاق، نیاز مراجعین را برآورده می‌ساخت، با قاطعیت تمام، از پذیرفتن سوغاتی آنان عذر می‌خواست و وادارشان می‌کرد تا آن را پس ببرند. در موارد عدیده‌ای برخی از این افراد با چشم گریان سوگند یاد می‌کردند که ما صرف‌نظر از این‌که نیازمان برآورده بشود یا نشود، صرفاً رسوم جاری جامعه را انجام می‌دهیم و به منزل هر محترم دیگری هم وارد بشویم چنین می‌کنیم و اکنون رویمان نمی‌شود این چند چوب هیزم را پس ببریم و نمی‌دانیم در مراجعت به خانواده خود چه جوابی بدهیم؟ اما همۀ این استدلال‌ها که در بسیاری موارد بیان واقعیت هم بودند، در تصمیم آقا تغییری ایجاد نمی‌کرد و آنان با تأسف و در مواردی با چشمانی اشکبار ناگزیر به پس بردن سوغاتی خود می‌شدند.
 
7. ترفیع مستضعفان
اگرچه همۀ انسان‌ها مخلوق خداوندند و در میان همۀ اقشار و اصناف مردم، هم بندگان نیکوکار و هم بندگان نابکار وجود دارند، اما به‌طور طبیعی، در طول تاریخ، تعداد افراد دارا و مرفه کمتر بوده و بیشتر جامعه را افراد کم‌دار و نادار تشکیل می‌دهند. یکی از اهداف انبیاء الهی حمایت از این اکثریت کم‌دار و نادار و ایجاد قسط و عدل میان بندگان خداوند بود. یک عالم دینی نیز جز احیا و ترویج رسالت انبیا وظیفۀ دیگری احساس نمی‌کند. آمیر احمد در طول زندگی خود، همزمان با بی‌توجهی به ارباب قدرت و ثروت‌های ناسالم و مبارزۀ با آنها، به تقویت و تکریم عملی افراد و اقشار صالح و مستضعف می‌پرداخت. دوستان صمیمی او در میان قبایل و مناطق مختلف، از همین اقشار بودند. ورود وی به هر منزلی در هر منطقه‌ای، در افکار عموم مطرح می‌شد و برای صاحب منزل، شأن و اعتباری ایجاد می‌کرد. وقتی ایشان بر قبیله‌ای یا روستایی وارد می‌شد، به منزل افرادی ورود می‌کرد که حسن شهرت داشتند و با این رفتار خود عملاً اعلام می‌کرد که «انّ اکرمکم عندالله اتقیکم».[2] نفس ورود ایشان به هر منطقه‌ای، اذهان آن دیار را متوجه خود می‌ساخت و خود نوعی تبلیغ بود؛ اما حشر و نشر و مؤانست بیشتر او با افراد خاص، جهت‌گیری فرهنگی ـ اجتماعی او را آشکار می‌ساخت. بسیاری از متمولین و متنفذین مشتاق بودند و افرادی را واسطه قرار می‌دادند تا  آمیر احمد به منزل آنان وارد شود، اما توفیق نمی‌یافتند و به ناگزیر برای دیدار ایشان به منزلی می‌رفتند که وی به آن وارد شده بود. البته میزبانان نیز آگاه بودند که می‌بایست از تهیۀ غذاهای متنوع و تدارک سفرۀ رنگین پرهیز کنند وگرنه مورد سرزنش میهمان قرار گرفته و در مواردی ممکن بود باعث عدم استفادۀ وی از آن غذا گردد. در بسیاری از موارد، ایشان خود پیشنهاد یک غذای ساده را به میزبان می‌دادند و میزبان که علاقه‌مند بود برای میهمان محترم خود تدارک درخوری ببیند، به‌رغم میل باطنی ناگزیر بود پیشنهاد میهمان را اجرا کند. این سیرۀ جاری و عملی ایشان از صدها موعظه و منبری که حتی اگر از زبان شخصیتی چون خود وی انجام می‌گرفت، تأثیر معنوی و فرهنگی بیشتری بر مردم می‌گذاشت.
 
8. بدون حاجب و تشریفات
یکی از ویژگی‌های ایشان که به‌گونه‌ای می‌توان آن را تجلی عملی دیگر ویژگی‌های او دانست، نوع پیوند و رابطۀ متقابل میان مردم با ایشان بود. به‌ویژه در وضعیت انقلابی دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی میزان مراجعات به وی به نحو فوق‌العاده‌ای افزایش یافته بود. به مراجعۀ معمول علاقه‌مندان و مستمندان که تعداد آنان بسیار افزایش یافته بود، مراجعۀ اقشار و گروه‌ها و اشخاص مختلف که ناشی از وضعیت انقلابی و بروز مسائل مختلف مربوط به استقرار نظام جدید بود نیز افزوده شد، به علاوه مراجعه و دیدار مسئولان دولتی و رؤسای ادارات مختلف که جزو ضرورت‌های وضعیت جدید بود. شدت نیازها و ضرورت‌ها به‌گونه‌ای بود که بسیاری از مراجعان نمی‌توانستند به اوقات شبانه روز توجه کنند، اینکه الآن ظهر است و وقت نماز یا ناهار است، یا نیمه شب است و وقت استراحت است، برای تعدادی از آنان معنا و مفهومی نداشت. چراکه هنگامی که نزاعی در می‌گرفت و یا حادثۀ دیگری در یکی از ولایات رخ می‌داد و بحرانی بروز می‌کرد، در شرایطی که ژاندارمری به‌جا مانده از رژیم پیشین کارآمدی نداشت و نهادهای نظامی و انتظامی جدید هم هنوز به‌درستی سازمان و استقرار نیافته بودند، مراجعه به ایشان به‌عنوان تنها مرجعی که امکان فیصلۀ امور را داشت، عملاً نمی‌توانست ملاحظۀ اوقات شبانه روز را داشته باشد. نکتۀ مهم این است که حتی در همۀ این اوضاع و احوال وانفسا، برای آمیر احمد نیز منزل و دفتر کار فرقی نداشتند و داشتن دفتر و رئیس دفتر و منشی و نوبت گرفتن برای ملاقات و این قبیل امور نیز معنا و مفهوم نداشت. هیچ‌گونه گیرودار و حاجبی در درگاه او نبود، هرکه می‌خواست می‌آمد و هر وقت که می‌خواست می‌آمد و هرچه می‌خواست می‌گفت.
در سال‌های اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از آنجا که ایشان جزو لیست ترور سازمان منافقین بودند و حتی برای ترور وی اقدام هم شد، بنا به ضرورت و با اصرار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، محافظان مسلّحی او را همراهی می‌کردند، اما آن محافظان هم فقط مأمور حفاظت از جان او بودند و ایشان اجازه نمی‌دادند که این امر مانع ارتباطات مردمی بشود. با وجود این، ایشان از اینکه شاید وجود محافظان به‌طور ناخواسته باعث شود تا برخی از مراجعان به هر علت احساس محدودیت کنند؛ به نوعی معذب بودند و پس از چند سال در حالی که ترور شخصیت‌های مؤثر انقلاب همچنان ادامه داشت و هنوز احتمال تهدید جانی از ناحیۀ ضد انقلاب وجود داشت، در اولین فرصت با اصرار از سپاه پاسداران خواستند که محافظان را مرخص کنند.
 شایستۀ ذکر است که ممکن است مواردی پیش بیاید که اگر افرادی با علما و رجالی که سیمای مثبتی از شخصیت و زندگی‌ آنها در اذهان مردم نقش بسته است، برای مدتی طولانی همسایه و یا از نزدیک هم‌نشین بشوند، به این نتیجه برسند که زندگی خصوصی و خانوادگی و شخصیت واقعی و حقیقی آنها با آن سیمای مثبتی که اذهان عمومی از آنها در تصور دارند، متفاوت است؛ از این رو اعتماد و ارادت آنها آسیب دیده و نگاهشان نسبت به آن شخصیت تغییر کند. ولی یکی از ویژگی‌های بارز شخصیت آمیر احمد این است که افرادی که به مدت بیشتری با ایشان محشور و مأنوس می‌شدند و با خلوت زندگی ایشان بیشتر آشنا می‌شدند، حتی اگر در ابتدا در بارۀ شخصیت او تردید و ابهامی هم داشتند، تردید و ابهام آنان بر طرف شده و بر ایمان و ارادتشان نسبت به وی افزوده می‌شد. مصادیق چنین مواردی در بین اقشار مختلف مردم، علما، شاگردان، همکاران و غیره بسیارند. افرادی که مدت‌ها به‌عنوان محافظ در خدمت ایشان بودند نیز عموماً از این قبیل‌اند و علاقه و ارادت خاصی به او پیدا کردند. شرح مصادیق این موارد در این مقال نمی‌گنجد و اگر خداوند توفیق دهد در زندگینامۀ مفصل ایشان در حد امکان خواهند آمد.
به هر حال در روزگار ما، یعنی دوران غلبۀ بوروکراسی، شاید پیدا کردن چنین نمونه‌ای برای این‌گونه ارتباطات مردمی با این حجم از مراجعات، دشوار باشد. البته ناگفته نماند که این ارتباطات، متقابل بوده است. ایشان به ضرورت، در طول سال به مناطق مختلف سرکشی می‌کردند و در هر منطقه چند روز توقف کرده و به منازل افرادی وارد می‌شدند. به‌طور طبیعی، در هر ولایت و در هر منزلی که وارد می‌شدند تقریباً همه یا بیشتر آن اهالی با ایشان دیدار می‌کردند و مسائل شرعی و مشکلات خود را با وی در میان می‌گذاشتند. ایشان نوعاً در مجالس عروسی شرکت نمی‌‌کردند، اما نسبت به عیادت بیماران و شرکت در مجالس ترحیم و تسلای مصیبت دیدگان اهتمام ویژه داشتند.

پی‌نوشت:
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
[1]. نقل از: آقای منصور نجفی، دبیر آموزش و پرورش و برادر همسر شهید حجت‌الاسلام محمدتقی بشارت. شهید بشارت نمایندۀ مردم استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی و نمایندۀ مردم سمیرم در دورۀ اول مجلس شورای اسلامی بودند.
[2]. سوره حجرات، آیه 13، گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
نام شما

آدرس ايميل شما

بهبودیافته‌گانِ کرونایی به چند دوز واکسن نیاز دارند؟

بهبودیافته‌گانِ کرونایی به چند دوز واکسن نیاز دارند؟

محققان در مطالعات اخیر خود تاکید کردند آنتی بادی حاصل از ابتلا به ویروس کرونا نمی‌تواند ...
صحنه‌های منتشر‌شده از زندان اوین قابل توجیه نیست

صحنه‌های منتشر‌شده از زندان اوین قابل توجیه نیست

ذبیح‌الله خداییان در اولین نشست خبری خود به‌عنوان سخنگوی قوه قضائیه، در پاسخ به سؤالات ...
اعطای کارت 30 میلیون تومانی به مردم

اعطای کارت 30 میلیون تومانی به مردم

دبیر انجمن لوازم خانگی ایران از اجرایی شدن طرح خرید لوازم خانگی با کارت اعتباری تا سقف ...
به نظر شما کدام دانشگاه سال 1402 در استان کهگیلویه و بویراحمد عملکردی بهتری داشته است؟
دانشگاه یاسوج
دانشگاه علوم پزشکی
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشگاه پیام‌نور
دانشگاه علمی کاربردی
دانشگاه فنی و حرفه‌ای
هیچ کدام
1