کبنا ؛دبیر سیاسی؛ مسعود پزشکیان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی در توئیتی نوشت: «وزارت کشور از نمایندگان درخواست کرد تا چند نفر را برای استانداری معرفی کنند. نمایندگان هم عدهای را معرفی کردند. من این روش را قبول ندارم. نتیجه این میشود که نمایندگان میخواهند آدم خودشان را برای استانداری انتخاب شود. مشکل دو طرفه است وزارت کشور نباید چنین شیوه اتخاذ میکرد.»
این توییت بخوبی نشان میدهد در بر روی همان پاشنه سابقی میچرخد که نمایندگان فعلی و دولتیهای جدید تا چند وقت پیش از همین دریچه دولتهای قبل را به باد انتقاد میگرفتند و این اتفاق را به منزله دخالت قوا در کار هم تفسیر میکردند. معرفی احمد وحیدی به عنوان وزیر کشور در ابتدا این ظن را بوجود آورد که دولت با معرفی یک نیروی مقتدر و غیر جریانی قصد از بین بردن و یا حداقل کاستن از دخالتها و فشارها در انتخاب استانداران را دارد اما گفته میشود خیلی زود وزیر در نشست کمیسیون عمران قبل از جلسات رأی اعتماد مجلس به کابینه با صراحت گفته بود: من شناخت چندانی از استانها ندارم و در این مسیر باید نمایندگان در معرفی استاندار کمک و نیرو معرفی کنند.
وحیدی البته ترجیح داد در صحن علنی مجلس و در جلسه دفاع از خود کمی دیپلماتیک و سیاسی سخن بگوید و از نمایندگان به عنوان طرف مشورت در انتخاب استانداران استمداد بطلبد.
اما حالا با آغاز فرآیند معرفی استانداران بنظر میرسد هیچ تفاوتی در مشی سابق در لابیها و رفت و آمد به ساختمان بزرگ وزارت کشور صورت نگرفته است و تصمیمات در همان حلقههای محدود انجام میشود و حتی افشای یک فیش حقوقی فرا نجومی نمیتواند مانع از تصمیمات این حلقه قدرتمند برای استانداری سیستان و بلوچستان شود.
در ابتدای دولت و بسیار قبل از آن شعارهای سالهای اخیر حول جوانگرایی و متهم کردن دولت حسن روحانی به «دولت پیرمردها» این خوش خیالی را برای جوانترها و برخی نیروهای بومی فعال در سطح استانها بوجود آورده بود که آنها میتوانند بخت خود را در سطوح بالای مدیریتی بیازمند. اما ظاهراً سیاست وزیر بر معرفی نیروهای شناخته شده ملی است و انتخاب دو استاندار برای دو استان سیستان و بلوچستان و خوزستان هر چند شرایط خاصی دارند و این استانداران ویژه خواهند بود اما نشان از عزم دولت در توجه به پرستیژ و جایگاه قبلی گزینههای استانداری دارد.
در طول هفتههای گذشته موضوع انتخاب و معرفی استاندار کهگیلویه و بویراحمد در رأس اخبار و تحلیلهای رسانهای و بگو و مگوهای محافل سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است. ابتدا نام گزینههای بیشماری برای این سمت به میان آمد و حتی برخی که در استخدام دولت و هیچ دستگاهی نبودند نام خود را ابتدا در سامانه بی تأثیر معرفی مدیران دولت رئیسی ثبت کردند و بعد از آن به مدد برخی رسانهها و شبکههای بی هزینه اجتماعی خود را گزینه قطعی معرفی کردند. بعد از پیرایش و عملیاتی شدن موضوع و روشن شدن سیاست وزارت کشور حالا نیز صحبت از چند گزینه محدود هم استانی برای این جایگاه است. البته این موضوع به معنای قطعیت در انتخاب یکی از این گزینهها نیست و هر آن ممکن است یک گزینه کاملاً جدید و بویژه یک نیروی غیر بومی معرفی شود. بویژه عدم اجماع بر روی یک گزینه و تشدید گزارش نویسی و تخریب فعلیها دولت، وزارت کشور و شخص وزیر و معاون سیاسیاش را قانع و دستشان را باز خواهد گذاشت تا خود راسا تصمیم گیری نمایند.
طرفداران هر کدام از گزینهها در جهت معرفی گزینه خود استدلالهای خود را دارند و علیه سایر گزینهها نیز به هم چنین.
برای نمونه طرفداران گزینه بومی معتقدند که نیروی شایسته و توانمند در استان کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد نیروهایی که برخلاف نیروی غیر بومی از شناخت کافی نسبت به استان و مشکلات و نیازهای آن آگاه است و باید سکان مدیریت استان به یک بومی داده شود تا روحیه اعتماد بنفس جوانان و مدیران استان بالا رود.
آنها می گویند نیروی غیر بومی هیچ شناختی از استان کهگیلویه و بویراحمد ندارد و مدتها زمان نیاز است تا به یک شناخت نسبی برسد. سید نصیر حسینی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه یاسوج در رأس این گروه قرار دارد و در خطبههای هفته قبل نماز جمعه یاسوج اصرار بر معرفی نیروی غیر بومی را القا دشمنان خواند و مستقیماً خواستار معرفی گزینه بومی برای استانداری استان کهگیلویه و بویراحمد شد.
اما در نقطه مقابل طرفداران گزینه غیربومی بر این باورند که نیروهای بومی از استقلال لازم برخوردار نیستند و گرفتار مسائل قومی و بیش از هر چیز دخالتهای نمایندگان خواهند شد. همچنین آنها معتقدند نیروهای غیر بومی ملی توان چانه زنی بالا در تهران را دارند و در میان گزینههای مطرح بومی فعلی یک چهره ملی دیده نمیشود.
استدلال پایانی گروه دوم اما به شدت مورد انتقاد گروه اول است و گروه اول بر این باورند که اگر قرار بر ایجاد رزومه و بعد فعلیت استانداری باشد این رزومه باید کی و چگونه بدست بیاید وقتی حتی فرصت استانداری استان خودشان به نیروهای استان داده نمیشود.
در سوی دیگر در میان خود نیروهای بومی نیز اختلاف نظر جدی است بخشی از اختلاف نظرها کاملاً منطقهای است و هر گروه که معمولاً نمایندگان و اطرافیان آنها نیز در این گروه جای میگیرند انتخاب یک استاندار از یک شهرستان را هم خطرناک برای خود و هم غیر قابل پذیرش از سوی طرفداران خود میدانند.
در گروه طرفداران گزینه بومی، طرفداران گزینههای بومی که در حال حاضر در خارج از استان هستند کسانی را که در استان هستند دارای ظرفیت کم معرفی میکنند و معتقدند حضور در تهران نشانه ظرفیت بالای گزینه آنهاست و اتفاقاً گزینه آنها از مرکز اشراف کامل بر استان دارد. اما طرفداران گزینههای بومی درون استانی معتقدند کسانی که سالهاست از استان دور هستند شناخت و درک درستی از استان و مناسبات استانی ندارند و عملاً این نیروهای بومی تفاوت چندانی با نیروهای غیر بومی ندارد و در عین حال قدرت چانه زنی غیر بومیها را نیز ندارند.
اما جدال اصلی میان مجمع نمایندگان از یک طرف و حلقه نواصولگرایی استان به رهبری ستار هدایتخواه است. این دو گانه البته در درون هر ضلع نیز با تشتت مواجه است بویژه در سمت نمایندگان طبیعی است هر نمایندهای ابتدای به ساکن علاقه مند به معرفی نیروی وابسته به خود باشد اما تحقق چنین موضوعی با مخالفت شدید دیگر طرفین مواجه خواهد شد. در همین زمینه تاکنون از برخی اسامی به عنوان گزینههای هر کدام از نمایندگان نام برده شده است. ولی این گروه اگر به این نتیجه برسند که ضلع دیگر این دوگانه در حال تحمیل گزینه خود است قطعاً مجبور به اجماع خواهند شد. مجمع نمایندگان در چند نوبت تاکنون بر وحدت و اجماع نظر در بین خود تاکید داشتهاند و برخی اختلافات را تکذیب کردهاند ولی طبیعتاً نمیتوان به چنین بیاینه ها و تکذیبیههایی به طور کامل اعتماد داشت.
بر خلاف پیش بینیهای اولیه ضلع دوم این دو گانه از قدرت لازم برخوردار نیست و همچنان نمایندگان دارای قدرت بیشتری هستند. همین موضوع سبب برخی تحلیلها در روزهای گذشته در رابطه با رفتار و مواضع ستار هدایتخواه شده است و حتی یکی از رسانههای استان خبر از درگیری لفظی میان هدایتخواه و سید ناصر حسینی پور در رستوران مجلس داد که البته تکذیب شد.
در ابتدا پیش بینی میرفت که ستار هدایتخواه و سید ناصر حسینی پور در یک سمت خواهند ایستاد ولی حالا و شاید هم حرف بر روی گزینههای ستار هدایتخواه سبب فاصله افتادن میان وی و سید ناصر حسینی پور شده است.
طیف هدایتخواه معتقدند نمایندگان مرجع مناسبی برای طرف تصمیم گیری و حتی مشورت در انتخاب استاندار نیستند. آنها می گویند اطرافیان نمایندگان مجموعه از افرادی هستند که در همه دورهها مسئول بودهاند و اینک نیز با تقویت و فشار بر نمایندگان در پی معرفی استاندار وابسته به خود هستند تا بدین طریق دفتر استاندار را عملاً به شعبهای از دفتر نماینده تبدیل کنند. آنها می گویند در 8 سال گذشته حلقه اصولگرایان واقعی البته به تعریف و ظن خودشان در حاشیه بودهاند و نوبتی هم باشد حالا نوبت آنهاست بویژه که این دولت خود را یک دولت ارزشی و انقلابی میخواند. آنها همچنین مدعیاند اطرافیان نمایندگان در سال 96 تماماً در ستاد روحانی بودند و در سال 1400 نیز همراه با نمایندگان به اجبار به ستاد رئیسی کوچ کردند. در نقطه مقابل اما نمایندگان و طرفدارانشان استدلالهای خود را دارند و این ادعا و کنش گری نیروهای مخالف را نوعی سهم خواهی آشکار آنهم در تضاد با رأی مردم در شهرستانها میدانند.
طیف نو اصولگرایی استان کهگیلویه و بویراحمد حتی اگر نتوانند به خواستهشان یعنی معرفی استاندار مورد نظر خود که حالا بسیار بعید مینماید، برسند، ولی پرسروصدا هستند و کار را برای استاندار سخت خواهند کرد. با این وجود اتفاقات روزهای قبل و دست پاچگی این گروه و احتمال زیاد عدم توفیق نشان میدهد رویای بازگشت هدایتخواه به رأس تصمیم گیری استان برای نزدیکانش یک رؤیا باقی خواهد ماند و اگر روزگاری او یکه تاز عرصه سیاسی استان در دهه 80 بود بیشتر به لطف کرسی نمایندگی بود که این کرسی در سه دوره گذشته نصیب او و دوستانش در بویراحمد نشده است. روشنفکر به عنوان رقیب اصلی این گروه نیز نشان داده است کارش را خوب بلد است و بی سروصدا در تهران در حال رایزنی و ارتباط گیری با تصمیم گیرندگان اصلی است. دیدار امروز جمعی از نمایندگان با وحیدی و حضور روشنفکر در کنار وحیدی تأییدیهای دیگری است که روشنفکر هم نمیخواهد بازی را از دست دهد و هم دنبال منافذ و کانالهای اثرگذار است.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد و همچنین سایر استانها در روزها و شاید هفتههای نزدیک آینده معرفی خواهند شد اما هر اندازه این معارفه به درازا بیانجامد فعالیت و چانه زنی برای معرفی آن بیشتر میشود و نمایندگان در اوج فشار و کم خوابی مراقبند که شانس ادامه حیات سیاسیشان از دست و کنترلشان خارج نشود و در نقطه مقابل نیز سایر گروهها و شخصیتها نیز نمیخواهند این نقطه عطف حیات و ممات سیاسیشان کاملاً بر باد رود.
برخی از گزینهها اقدام به تشکیل ستاد لابی و رایزنی نمودهاند و از هر فرصت و امکانی برای اول تخریب رقبا و بعد معرفی خود و یا نزدیکان خود استفاده میکنند.
این روزها شباهتهای نزدیکی با روزهای مشابه در 8 سال پیش دارد. در آن ایام نیز مدام از گزینههای زیادی به عنوان اولین استاندار دولت تدبیر و امید در استان نام برده میشد تا اینکه در یک در یک صبح کاری نام گزینه قطعی وقتی به میان آمد برای همگان تعجب آور و غیر قابل پیش بینی بود. سید موسی خادمی اگر چه فرد بی رزومهای نبود اما تنها برای جمع خاصی شناخته شده بود. او اما در چهار سال دوران مدیریت خود با وجود فشارها و مشکلات پیش آمدهی زیاد نشان داد که نیروهای بومی آن گونه که از آنها بدگویی میشود بد نیستند. یک کارنامه قبال قبول برای خادمی در همان چهار سال سبب شد روزی که وی از استان رفت رسانهها از او با لقب «تکنوکرات آرام» یاد کنند. عملکرد خادمی در استانداری کهگیلویه و بویراحمد در نهایت سکوی پرتاب وی به یک استان بزرگتر شد تا کارنامه او حالا محل استناد طرفداران گزینه بومی برای استانداری باشد. در ابتدا این تصور وجود داشت که دولت جدید چندان بر فن سالاری مدیران خود حساس نباشد و بیشتر در پی نیروهای ارزشی و ایدئولوژیک باشد اما حالا انتخاب دو استاندار در دو استان جنوب غرب و جنوب شرق کشور نشان میدهد دولت و و کمیته تصمیم گیری استانداران بر روی تخصص و توانمندی استاندارانش حساس و جدی است.
این توییت بخوبی نشان میدهد در بر روی همان پاشنه سابقی میچرخد که نمایندگان فعلی و دولتیهای جدید تا چند وقت پیش از همین دریچه دولتهای قبل را به باد انتقاد میگرفتند و این اتفاق را به منزله دخالت قوا در کار هم تفسیر میکردند. معرفی احمد وحیدی به عنوان وزیر کشور در ابتدا این ظن را بوجود آورد که دولت با معرفی یک نیروی مقتدر و غیر جریانی قصد از بین بردن و یا حداقل کاستن از دخالتها و فشارها در انتخاب استانداران را دارد اما گفته میشود خیلی زود وزیر در نشست کمیسیون عمران قبل از جلسات رأی اعتماد مجلس به کابینه با صراحت گفته بود: من شناخت چندانی از استانها ندارم و در این مسیر باید نمایندگان در معرفی استاندار کمک و نیرو معرفی کنند.
وحیدی البته ترجیح داد در صحن علنی مجلس و در جلسه دفاع از خود کمی دیپلماتیک و سیاسی سخن بگوید و از نمایندگان به عنوان طرف مشورت در انتخاب استانداران استمداد بطلبد.
اما حالا با آغاز فرآیند معرفی استانداران بنظر میرسد هیچ تفاوتی در مشی سابق در لابیها و رفت و آمد به ساختمان بزرگ وزارت کشور صورت نگرفته است و تصمیمات در همان حلقههای محدود انجام میشود و حتی افشای یک فیش حقوقی فرا نجومی نمیتواند مانع از تصمیمات این حلقه قدرتمند برای استانداری سیستان و بلوچستان شود.
در ابتدای دولت و بسیار قبل از آن شعارهای سالهای اخیر حول جوانگرایی و متهم کردن دولت حسن روحانی به «دولت پیرمردها» این خوش خیالی را برای جوانترها و برخی نیروهای بومی فعال در سطح استانها بوجود آورده بود که آنها میتوانند بخت خود را در سطوح بالای مدیریتی بیازمند. اما ظاهراً سیاست وزیر بر معرفی نیروهای شناخته شده ملی است و انتخاب دو استاندار برای دو استان سیستان و بلوچستان و خوزستان هر چند شرایط خاصی دارند و این استانداران ویژه خواهند بود اما نشان از عزم دولت در توجه به پرستیژ و جایگاه قبلی گزینههای استانداری دارد.
در طول هفتههای گذشته موضوع انتخاب و معرفی استاندار کهگیلویه و بویراحمد در رأس اخبار و تحلیلهای رسانهای و بگو و مگوهای محافل سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است. ابتدا نام گزینههای بیشماری برای این سمت به میان آمد و حتی برخی که در استخدام دولت و هیچ دستگاهی نبودند نام خود را ابتدا در سامانه بی تأثیر معرفی مدیران دولت رئیسی ثبت کردند و بعد از آن به مدد برخی رسانهها و شبکههای بی هزینه اجتماعی خود را گزینه قطعی معرفی کردند. بعد از پیرایش و عملیاتی شدن موضوع و روشن شدن سیاست وزارت کشور حالا نیز صحبت از چند گزینه محدود هم استانی برای این جایگاه است. البته این موضوع به معنای قطعیت در انتخاب یکی از این گزینهها نیست و هر آن ممکن است یک گزینه کاملاً جدید و بویژه یک نیروی غیر بومی معرفی شود. بویژه عدم اجماع بر روی یک گزینه و تشدید گزارش نویسی و تخریب فعلیها دولت، وزارت کشور و شخص وزیر و معاون سیاسیاش را قانع و دستشان را باز خواهد گذاشت تا خود راسا تصمیم گیری نمایند.
طرفداران هر کدام از گزینهها در جهت معرفی گزینه خود استدلالهای خود را دارند و علیه سایر گزینهها نیز به هم چنین.
برای نمونه طرفداران گزینه بومی معتقدند که نیروی شایسته و توانمند در استان کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد نیروهایی که برخلاف نیروی غیر بومی از شناخت کافی نسبت به استان و مشکلات و نیازهای آن آگاه است و باید سکان مدیریت استان به یک بومی داده شود تا روحیه اعتماد بنفس جوانان و مدیران استان بالا رود.
آنها می گویند نیروی غیر بومی هیچ شناختی از استان کهگیلویه و بویراحمد ندارد و مدتها زمان نیاز است تا به یک شناخت نسبی برسد. سید نصیر حسینی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه یاسوج در رأس این گروه قرار دارد و در خطبههای هفته قبل نماز جمعه یاسوج اصرار بر معرفی نیروی غیر بومی را القا دشمنان خواند و مستقیماً خواستار معرفی گزینه بومی برای استانداری استان کهگیلویه و بویراحمد شد.
اما در نقطه مقابل طرفداران گزینه غیربومی بر این باورند که نیروهای بومی از استقلال لازم برخوردار نیستند و گرفتار مسائل قومی و بیش از هر چیز دخالتهای نمایندگان خواهند شد. همچنین آنها معتقدند نیروهای غیر بومی ملی توان چانه زنی بالا در تهران را دارند و در میان گزینههای مطرح بومی فعلی یک چهره ملی دیده نمیشود.
استدلال پایانی گروه دوم اما به شدت مورد انتقاد گروه اول است و گروه اول بر این باورند که اگر قرار بر ایجاد رزومه و بعد فعلیت استانداری باشد این رزومه باید کی و چگونه بدست بیاید وقتی حتی فرصت استانداری استان خودشان به نیروهای استان داده نمیشود.
در سوی دیگر در میان خود نیروهای بومی نیز اختلاف نظر جدی است بخشی از اختلاف نظرها کاملاً منطقهای است و هر گروه که معمولاً نمایندگان و اطرافیان آنها نیز در این گروه جای میگیرند انتخاب یک استاندار از یک شهرستان را هم خطرناک برای خود و هم غیر قابل پذیرش از سوی طرفداران خود میدانند.
در گروه طرفداران گزینه بومی، طرفداران گزینههای بومی که در حال حاضر در خارج از استان هستند کسانی را که در استان هستند دارای ظرفیت کم معرفی میکنند و معتقدند حضور در تهران نشانه ظرفیت بالای گزینه آنهاست و اتفاقاً گزینه آنها از مرکز اشراف کامل بر استان دارد. اما طرفداران گزینههای بومی درون استانی معتقدند کسانی که سالهاست از استان دور هستند شناخت و درک درستی از استان و مناسبات استانی ندارند و عملاً این نیروهای بومی تفاوت چندانی با نیروهای غیر بومی ندارد و در عین حال قدرت چانه زنی غیر بومیها را نیز ندارند.
اما جدال اصلی میان مجمع نمایندگان از یک طرف و حلقه نواصولگرایی استان به رهبری ستار هدایتخواه است. این دو گانه البته در درون هر ضلع نیز با تشتت مواجه است بویژه در سمت نمایندگان طبیعی است هر نمایندهای ابتدای به ساکن علاقه مند به معرفی نیروی وابسته به خود باشد اما تحقق چنین موضوعی با مخالفت شدید دیگر طرفین مواجه خواهد شد. در همین زمینه تاکنون از برخی اسامی به عنوان گزینههای هر کدام از نمایندگان نام برده شده است. ولی این گروه اگر به این نتیجه برسند که ضلع دیگر این دوگانه در حال تحمیل گزینه خود است قطعاً مجبور به اجماع خواهند شد. مجمع نمایندگان در چند نوبت تاکنون بر وحدت و اجماع نظر در بین خود تاکید داشتهاند و برخی اختلافات را تکذیب کردهاند ولی طبیعتاً نمیتوان به چنین بیاینه ها و تکذیبیههایی به طور کامل اعتماد داشت.
بر خلاف پیش بینیهای اولیه ضلع دوم این دو گانه از قدرت لازم برخوردار نیست و همچنان نمایندگان دارای قدرت بیشتری هستند. همین موضوع سبب برخی تحلیلها در روزهای گذشته در رابطه با رفتار و مواضع ستار هدایتخواه شده است و حتی یکی از رسانههای استان خبر از درگیری لفظی میان هدایتخواه و سید ناصر حسینی پور در رستوران مجلس داد که البته تکذیب شد.
در ابتدا پیش بینی میرفت که ستار هدایتخواه و سید ناصر حسینی پور در یک سمت خواهند ایستاد ولی حالا و شاید هم حرف بر روی گزینههای ستار هدایتخواه سبب فاصله افتادن میان وی و سید ناصر حسینی پور شده است.
طیف هدایتخواه معتقدند نمایندگان مرجع مناسبی برای طرف تصمیم گیری و حتی مشورت در انتخاب استاندار نیستند. آنها می گویند اطرافیان نمایندگان مجموعه از افرادی هستند که در همه دورهها مسئول بودهاند و اینک نیز با تقویت و فشار بر نمایندگان در پی معرفی استاندار وابسته به خود هستند تا بدین طریق دفتر استاندار را عملاً به شعبهای از دفتر نماینده تبدیل کنند. آنها می گویند در 8 سال گذشته حلقه اصولگرایان واقعی البته به تعریف و ظن خودشان در حاشیه بودهاند و نوبتی هم باشد حالا نوبت آنهاست بویژه که این دولت خود را یک دولت ارزشی و انقلابی میخواند. آنها همچنین مدعیاند اطرافیان نمایندگان در سال 96 تماماً در ستاد روحانی بودند و در سال 1400 نیز همراه با نمایندگان به اجبار به ستاد رئیسی کوچ کردند. در نقطه مقابل اما نمایندگان و طرفدارانشان استدلالهای خود را دارند و این ادعا و کنش گری نیروهای مخالف را نوعی سهم خواهی آشکار آنهم در تضاد با رأی مردم در شهرستانها میدانند.
طیف نو اصولگرایی استان کهگیلویه و بویراحمد حتی اگر نتوانند به خواستهشان یعنی معرفی استاندار مورد نظر خود که حالا بسیار بعید مینماید، برسند، ولی پرسروصدا هستند و کار را برای استاندار سخت خواهند کرد. با این وجود اتفاقات روزهای قبل و دست پاچگی این گروه و احتمال زیاد عدم توفیق نشان میدهد رویای بازگشت هدایتخواه به رأس تصمیم گیری استان برای نزدیکانش یک رؤیا باقی خواهد ماند و اگر روزگاری او یکه تاز عرصه سیاسی استان در دهه 80 بود بیشتر به لطف کرسی نمایندگی بود که این کرسی در سه دوره گذشته نصیب او و دوستانش در بویراحمد نشده است. روشنفکر به عنوان رقیب اصلی این گروه نیز نشان داده است کارش را خوب بلد است و بی سروصدا در تهران در حال رایزنی و ارتباط گیری با تصمیم گیرندگان اصلی است. دیدار امروز جمعی از نمایندگان با وحیدی و حضور روشنفکر در کنار وحیدی تأییدیهای دیگری است که روشنفکر هم نمیخواهد بازی را از دست دهد و هم دنبال منافذ و کانالهای اثرگذار است.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد و همچنین سایر استانها در روزها و شاید هفتههای نزدیک آینده معرفی خواهند شد اما هر اندازه این معارفه به درازا بیانجامد فعالیت و چانه زنی برای معرفی آن بیشتر میشود و نمایندگان در اوج فشار و کم خوابی مراقبند که شانس ادامه حیات سیاسیشان از دست و کنترلشان خارج نشود و در نقطه مقابل نیز سایر گروهها و شخصیتها نیز نمیخواهند این نقطه عطف حیات و ممات سیاسیشان کاملاً بر باد رود.
برخی از گزینهها اقدام به تشکیل ستاد لابی و رایزنی نمودهاند و از هر فرصت و امکانی برای اول تخریب رقبا و بعد معرفی خود و یا نزدیکان خود استفاده میکنند.
این روزها شباهتهای نزدیکی با روزهای مشابه در 8 سال پیش دارد. در آن ایام نیز مدام از گزینههای زیادی به عنوان اولین استاندار دولت تدبیر و امید در استان نام برده میشد تا اینکه در یک در یک صبح کاری نام گزینه قطعی وقتی به میان آمد برای همگان تعجب آور و غیر قابل پیش بینی بود. سید موسی خادمی اگر چه فرد بی رزومهای نبود اما تنها برای جمع خاصی شناخته شده بود. او اما در چهار سال دوران مدیریت خود با وجود فشارها و مشکلات پیش آمدهی زیاد نشان داد که نیروهای بومی آن گونه که از آنها بدگویی میشود بد نیستند. یک کارنامه قبال قبول برای خادمی در همان چهار سال سبب شد روزی که وی از استان رفت رسانهها از او با لقب «تکنوکرات آرام» یاد کنند. عملکرد خادمی در استانداری کهگیلویه و بویراحمد در نهایت سکوی پرتاب وی به یک استان بزرگتر شد تا کارنامه او حالا محل استناد طرفداران گزینه بومی برای استانداری باشد. در ابتدا این تصور وجود داشت که دولت جدید چندان بر فن سالاری مدیران خود حساس نباشد و بیشتر در پی نیروهای ارزشی و ایدئولوژیک باشد اما حالا انتخاب دو استاندار در دو استان جنوب غرب و جنوب شرق کشور نشان میدهد دولت و و کمیته تصمیم گیری استانداران بر روی تخصص و توانمندی استاندارانش حساس و جدی است.