تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۱۴
کد مطلب : ۴۵۸۴۹۴
یادداشت ارسالی؛
چرا غلامنژاد به این زودی شکست خورد؟
۷
کبنا ؛
پس از برکناری غلامنژاد و انتصاب جاودان سیرت به ریاست دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، یکی از اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی با ار سال متنی به این پایگاه خبری، به بررسی دلایل شکست زودهنگام غلام نژاد در دانشگاه پرداخت.
در متن ارسالی این عضو هیئت علمی آمده است: دانشگاه علوم پزشکی نسبت به سایر ادارات استان با توجه به وسعت و تنوع خدماتی که ارائه می دهد از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و تقریبا سه سالی میشود که جایگاه رئیس این دستگاه حتی از جایگاه استاندار و معاونینش هم مهمتر شده است. بهگونهای که نمایندگان استان در مجلس، برای انتصاب مدیر و معاونین این دستگاه خود را به آب و آتش میزنند برای انتصاب استاندار و معاونینش تلاش نمیکنند که این امر دلایل خود را دارد و پرداختن به این موضوع از دایره بحث ما خارج است و در جای دیگری به این موضوع پرداخته خواهد شد.
با توجه به ناموفق بودن غلامنژاد در دو دوره مدیریت قبلی( 9 ماه رئیس حوزه ریاست و 7 ماه معاون توسعه مدیریت دانشگاه در سالهای گذشته) که زمان هر دو مدیریتش زیر یک سال بود، انتظار میرفت آنقدر تجربه کسب نموده باشد که این بار بتواند حداقل تا پایان دولت رئیسی بر کرسی ریاست بماند، اما زمزمههای سومین شکستش در دانشگاه علوم پزشکی این روزها طیف وسیعی از اعضای هیات علمی، سایر پرسنل دانشگاه و زیرمجموعهاش را نگران کرده است.
نیک مستحضرید به دلیل شرایط بد دانشگاه در گذشته با آمدن دکتر غلام نژاد در رأس این دستگاه، موجی از خوشحالی در دانشگاه به راه افتاد و همه منتظر انتصابات شایسته و فنی جهت بازسازی دانشگاه بودند.
برخی انتصابات وی تا قبل از فروردین ۱۴۰۱ خوب بود، ولی با انتصابات بعدی و ابقای برخی مدیران، نگرانی در بین همکاران و پرسنل تشدید شد.
ابلاغهای عجولانه و کارشناسینشده نشان داد که رئیس دانشگاه تیم فنی جهت بررسی گزینهها و انتصابات ندارد و انتصابات فقط به صورت جناحی و بیشتر از یک طیف و خط فکری نزدیک به استاد معروف بویراحمد، صورت میگیرد و بدتر از آن گماردن دوست و لیدر یکی از نمایندگان سابق در اتاق مشاور رئیس کاملاً هویدا بود که انتصاب نیروهای منتسب به نماینده کنونی در دانشگاه به نوعی غیرممکن خواهد شد که همینطور هم شد.
انتظار میرفت مدیری مثل دکتر غلامنژاد قبل از شروع مدیریتش، آسیبشناسی کرده و با بررسی علل شکست مدیران قبلی کارکشته و پختهتر عمل نماید.
نداشتن برنامه و نقشه راه مشخص، استفاده از روشهای منسوخ ( بلاتکلیف نگه داشتن برخی از دوستانی که به آنها قول پست داده بود و موکول کردن آنها به آینده و یا طرد نمودن کسانی که در رسیدن به مدیریتش هر کدام آجری از آن دیوار بودند)، نداشتن اتحاد تیم و اتاق فکر قوی.
موارد ذکر شده بالا منجر به تصمیمگیری اشتباه در انتصابات و چینش برخی مدیران و معاونین دانشگاه شدکه این اشتباه، خود آفت انتصابات بعدی حتی در سطوح پایینتر شد زیرا این افراد پس از انتصاب، خود را در انتخاب مدیران بعدی صاحب نظر و صاحب رای میدانستند و کاملاً مبرهن است که هر چه این افراد ضعیفتر، تنگنظرتر و به حلقههای سیاسی نزدیکتر باشند انتخابهایشان ضعیفتر و با برچسبهایی چون در ستاد فلان کاندید کار می کرد، از فلان جناح است، حاشیه دارد، در حد این پست نیست و ... نیروهای فنی و توانمند را رد صلاحیت و نیروهای ضعیف و نزدیک به حلقه گماشته میشود و یا مدیران ضعیف و ناکارآمد قبلی را ابقا مینمایند که نتیجه این اقدامات چیزی جزحذف نیروهای فنی، توانمند و کاریزماتیک نیست .
یک دلیل دیگر که دکتر غلامنژاد از آن غافل شد و یا شاید هم آن را دست کم گرفت و از نقشی که میتواند در تخریب رئیس دانشگاه داشته باشد اطلاع کافی نداشت شبکه بهداشت شهید دامیده بود، چرا که این شبکه در مرکز استان است و حدود نیمی از جمعیت استان را پوشش میدهد و نیروهای توانمندی در آن مشغولند که در دو سه سال گذشته به حاشیه رانده و نیروهای ضعیف، بدون تخصص و فلهای در آن ارتقا یافتند و مردم شهرستان انتظار داشتند که دکتر غلام نژاد در آن شبکه تحولی بزرگ ایجاد نماید ولی متاسفانه طبق شنیدهها با انتصابی ضعیف در آن شبکه، بهبود که حاصل نشد هیچ، مشکلات و انشقاق بین پرسنل نیز بیشتر شد.
دلایل بالا و برخی دلایل دیگر که نمیشود در اینجا بیان نمود و ممکن است برای هر مدیری پیش بیاید، باعث نارضایتی سازمانی شد و نارضایتی سازمانی منجر به عدم تحقق خدمترسانی شایسته در سطح شهرستانها و استان، که این امر نیز منجر به نارضایتی اجتماعی از دستگاه علوم پزشکی گردید و نتیجه آن شد حال فعلی دانشگاه.
اما توصیهای برادرانه به دکتر غلام نژاد عزیز: اشتباه کردن جزئی از زندگی همه انسانهاست و در بین مدیران نیز رایج است. ولی مدیر توانمند و با شجاعت مدیری است که اشتباه در برخی انتصاباتش را بپذیرد، توجیه، پافشاری و اصرار بر اشتباه هنر نیست. به امید آینده.
در متن ارسالی این عضو هیئت علمی آمده است: دانشگاه علوم پزشکی نسبت به سایر ادارات استان با توجه به وسعت و تنوع خدماتی که ارائه می دهد از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و تقریبا سه سالی میشود که جایگاه رئیس این دستگاه حتی از جایگاه استاندار و معاونینش هم مهمتر شده است. بهگونهای که نمایندگان استان در مجلس، برای انتصاب مدیر و معاونین این دستگاه خود را به آب و آتش میزنند برای انتصاب استاندار و معاونینش تلاش نمیکنند که این امر دلایل خود را دارد و پرداختن به این موضوع از دایره بحث ما خارج است و در جای دیگری به این موضوع پرداخته خواهد شد.
با توجه به ناموفق بودن غلامنژاد در دو دوره مدیریت قبلی( 9 ماه رئیس حوزه ریاست و 7 ماه معاون توسعه مدیریت دانشگاه در سالهای گذشته) که زمان هر دو مدیریتش زیر یک سال بود، انتظار میرفت آنقدر تجربه کسب نموده باشد که این بار بتواند حداقل تا پایان دولت رئیسی بر کرسی ریاست بماند، اما زمزمههای سومین شکستش در دانشگاه علوم پزشکی این روزها طیف وسیعی از اعضای هیات علمی، سایر پرسنل دانشگاه و زیرمجموعهاش را نگران کرده است.
نیک مستحضرید به دلیل شرایط بد دانشگاه در گذشته با آمدن دکتر غلام نژاد در رأس این دستگاه، موجی از خوشحالی در دانشگاه به راه افتاد و همه منتظر انتصابات شایسته و فنی جهت بازسازی دانشگاه بودند.
برخی انتصابات وی تا قبل از فروردین ۱۴۰۱ خوب بود، ولی با انتصابات بعدی و ابقای برخی مدیران، نگرانی در بین همکاران و پرسنل تشدید شد.
ابلاغهای عجولانه و کارشناسینشده نشان داد که رئیس دانشگاه تیم فنی جهت بررسی گزینهها و انتصابات ندارد و انتصابات فقط به صورت جناحی و بیشتر از یک طیف و خط فکری نزدیک به استاد معروف بویراحمد، صورت میگیرد و بدتر از آن گماردن دوست و لیدر یکی از نمایندگان سابق در اتاق مشاور رئیس کاملاً هویدا بود که انتصاب نیروهای منتسب به نماینده کنونی در دانشگاه به نوعی غیرممکن خواهد شد که همینطور هم شد.
انتظار میرفت مدیری مثل دکتر غلامنژاد قبل از شروع مدیریتش، آسیبشناسی کرده و با بررسی علل شکست مدیران قبلی کارکشته و پختهتر عمل نماید.
نداشتن برنامه و نقشه راه مشخص، استفاده از روشهای منسوخ ( بلاتکلیف نگه داشتن برخی از دوستانی که به آنها قول پست داده بود و موکول کردن آنها به آینده و یا طرد نمودن کسانی که در رسیدن به مدیریتش هر کدام آجری از آن دیوار بودند)، نداشتن اتحاد تیم و اتاق فکر قوی.
موارد ذکر شده بالا منجر به تصمیمگیری اشتباه در انتصابات و چینش برخی مدیران و معاونین دانشگاه شدکه این اشتباه، خود آفت انتصابات بعدی حتی در سطوح پایینتر شد زیرا این افراد پس از انتصاب، خود را در انتخاب مدیران بعدی صاحب نظر و صاحب رای میدانستند و کاملاً مبرهن است که هر چه این افراد ضعیفتر، تنگنظرتر و به حلقههای سیاسی نزدیکتر باشند انتخابهایشان ضعیفتر و با برچسبهایی چون در ستاد فلان کاندید کار می کرد، از فلان جناح است، حاشیه دارد، در حد این پست نیست و ... نیروهای فنی و توانمند را رد صلاحیت و نیروهای ضعیف و نزدیک به حلقه گماشته میشود و یا مدیران ضعیف و ناکارآمد قبلی را ابقا مینمایند که نتیجه این اقدامات چیزی جزحذف نیروهای فنی، توانمند و کاریزماتیک نیست .
یک دلیل دیگر که دکتر غلامنژاد از آن غافل شد و یا شاید هم آن را دست کم گرفت و از نقشی که میتواند در تخریب رئیس دانشگاه داشته باشد اطلاع کافی نداشت شبکه بهداشت شهید دامیده بود، چرا که این شبکه در مرکز استان است و حدود نیمی از جمعیت استان را پوشش میدهد و نیروهای توانمندی در آن مشغولند که در دو سه سال گذشته به حاشیه رانده و نیروهای ضعیف، بدون تخصص و فلهای در آن ارتقا یافتند و مردم شهرستان انتظار داشتند که دکتر غلام نژاد در آن شبکه تحولی بزرگ ایجاد نماید ولی متاسفانه طبق شنیدهها با انتصابی ضعیف در آن شبکه، بهبود که حاصل نشد هیچ، مشکلات و انشقاق بین پرسنل نیز بیشتر شد.
دلایل بالا و برخی دلایل دیگر که نمیشود در اینجا بیان نمود و ممکن است برای هر مدیری پیش بیاید، باعث نارضایتی سازمانی شد و نارضایتی سازمانی منجر به عدم تحقق خدمترسانی شایسته در سطح شهرستانها و استان، که این امر نیز منجر به نارضایتی اجتماعی از دستگاه علوم پزشکی گردید و نتیجه آن شد حال فعلی دانشگاه.
اما توصیهای برادرانه به دکتر غلام نژاد عزیز: اشتباه کردن جزئی از زندگی همه انسانهاست و در بین مدیران نیز رایج است. ولی مدیر توانمند و با شجاعت مدیری است که اشتباه در برخی انتصاباتش را بپذیرد، توجیه، پافشاری و اصرار بر اشتباه هنر نیست. به امید آینده.