شورا؛ گل بود به سبزه نیز آراسته شد

کبنا ؛احتمالاً گفتن و نوشتن از شورای شهر یاسوج به مانند نویسنده این مطلب برای خوانندگان نیز ملال‌آور و حتی بی‌معنا شده باشد.
شورایی که از اول قرار بود شورا باشد، گویا مجرایی برای انحراف در کار شهر و شهرداری شد و حالا بعد از گذشت ماه‌ها از استعفای نستیهن مقدم، شهرداری نتوانسته است بر روی انتخاب یک شهردار به توافق و تفاهم برسد تا مردم از خود شورای یاسوج بیشترین هزینه و آسیب را متحمل شدند.
شورا رسالت اصلی خود را فراموش کرده است و حالا دلخوش به انتخاب رئیس شورایی است که هیچ کس در مدت شش سال عضویت عجیب این عضو، در این شورا کوچکترین اظهار نظر شهری و مربوط به کار شهرداری و شهر را از وی سراغ ندارند.
کاش امکانی بود تا یک آزمون ساده شهری از بیشتر اعضای شورای شهر گرفته می‌شد تا عیار آن‌ها در وظایفی که ذاتی عضویت در شورا است مشخص شود. هر چند چنین آزمونی برگزار نخواهد شد ولی بدون آزمون نیز عیار اعضای شورا و بویژه رئیس جدید این شورا در مسائل شهری بر همگان روشن است و گواه این ادعا وضعیت شورا و شهرداری و همچنین نگاهی به عملکرد و اظهارات این عضو از شورا در طول ۶ سال گذشته است.
البته شورا‌ها به تقسیم کار در پشت در‌های بسته بین همدیگر عادت کرده‌اند و بعید نیست بعد از آن که در نهایت ریاست جدید شورا قانع شد تا از حمایت مقدم دست بکشد، حالا مزد آن دست کشیدن از حمایتش را در قالب ریاست به وی اهدا کرده باشند. اما سؤال این است در این تقسیم‌بندی سهم مردم کدام است و این سهم باید کی ادا شود.
تا کی باید شاهد نابودی امکانات و ظرفیت‌های بالقوه در شهر زیبا و رو به رشد یاسوج باشیم. آیا حق یاسوج و مردم این شهر، قایم باشک بازی اعضای شورا است.
آیا اعضای شورا به حق الناسی که بر دوش آنهاست در خلوت خود هیچ‌ اندیشیده‌اند که هر روز بی‌توجهی به این حق و وضعیت نگران‌کننده شهر و شهرداری، سبب سنگینی این کوتاهی و یاس و ناامیدی مردم می‌شود.
تداوم این روند جز افزایش بی‌اعتمادی مردم نتیجه‌ای در برندارد و اینکه حالا با انتخاب این رئیس جدید شورای شهر، نشان می‌دهد نه تنها اراده‌ای برای حل وضعیت فعلی وجود ندارد که اتفاقاً خود اصرار بر تداوم این وضعیت است.