حرف دل مردم یاسوج پیرامون گرانی‌ها و تفاوت قیمت‌ها / سوء مدیریت و عدم نظارت ( + فیلم )

به گزارش کبنا از یاسوج، قبل از اینکه به حرف‌های مردم در این گزارش پرداخته شود، ذکر دو نکته مهم است؛ اولاً؛ رسانه پل ارتباطی بین مردم و مسئولان است و همانطوری که حرف‌های مسئولان را به گوش مردم می‌رساند، حرف‌های مردم را باید به گوش مسئولان برساند. دوماً وقتی در سطح بازار شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد صحبت می‌کردم، بدون استثنا مردم از خدمات نظام اسلامی در حوزه‌های مختلف رضایت داشتند. یکی از شهروندان یاسوجی گفت: نظام اسلامی خدمات زیادی در حوزه پزشکی، جاده، خدمات رفاهی، مخابرات و آموزشی به مردم به ویژه مردم مناطق محروم ارائه داده‌اند و کسی منکر این خدمات نمی‌شود و این خدمات به هیچ وجه قابل مقایسه با دوره گذشته نیست.
فرد دیگری گفت: ملت ایران به رهبر انقلاب و به نظام اسلامی عشق می‌ورزند، اما متأسفانه همانگونه که رهبر عزیز انقلاب فرمودند، کالاها به وفور در بازار وجود دارد، اما گرانی هست که به نظر می‌رسد، این به سوء مدیریت‌ها بر می‌گردد.
او با بیان اینکه امنیت در کشور ایران بی‌نظیر است، گفت: ایران اسلامی صاحب‌ دانش‌های برتر در حوزه ساخت موشک، شرکت‌های دانش بنیان، دارو، پزشکی و... است.  کمک‌های مؤمنانه، رزمایش بزرگ نوع دوستی و انسان دوستی بود که به فرمان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی فقط در ایران اسلامی برگزار شد.
در ادامه صحبت‌های مردم را در خصوص وضعیت بازار می‌خوانید:
صدای بازار را باید از مردمی شنید که بیش از بقیه کمرشان زیر بار گرانی، تبعیض در قیمت‌ها و احساس ناامنی روانی خم شده است.
از پشت میز و جلوی دوربین و میکروفن بازار با آنچه درونش هست تفاوت‌هایی دارد؛ بعضی مدیران هرگز نمی‌خواهند با بیان واقعیت‌ها خودشان را زیر سئوال ببرند.
اگر در بسیاری از نقاط کشور ایران اسلامی و دنیا کمترین ضعف و اشتباه مدیریتی منجر به استعفا می‌شود، متأسفانه برخی مدیران کهگیلویه و بویراحمد، تا آخرین نفس هم برای ماندن در صندلی مدیریت تلاش می‌کند و به هر ریسمانی چنگ می‌زند تا یک روز بیشتر بماند.
نمی‌دانم چه در مدیریت‌ها هست که اینقدر بعضی مدیران تشنه خدمت هستند اما یکی از میدان‌های خدمتی که این روزها صدای مردم را درآورده است، مدیریت بر تجارت یکی از میدان‌های سه‌گانه سازمان صمت است که حالش ناخوش است.

  

مردم ما در کنار همه عقب‌ماندگی‌های تاریخی و محرومیت‌ها، در سالیان اخیر شدت تحریم‌ها و کمبودها را تحمل کردند و اکنون دیگر نای بی‌کفایتی‌ها و ناکارآمدی‌های مدیریتی را ندارند.
صدایی که از درون جامعه شنیده می‌شود صدای خسته‌ای است که دیگر نای فریاد هم ندارد و آنچه این تحمل را سخت کرده، این است که مردم احساس کنند که مدیران متولی در کنارشان نیستند و نظارت و تلاش برای بهبودی اوضاع را رها کردند و یا هم توانشان کم است و زورشان به غول سرکش بازار و قدرت دلالان نمی‌رسد.
امروزه مدیران کمترین نقش مثبت را در سفره مردم دارند و بسیاری از این مدیران اگر نباشند، اوضاع بهتر است.
سازمان‌های مربوطه در حوزه بازار که مورد نقد این گزارش است، نه تنها راهکاری برای عبور از این وضعیت ندارند بلکه صرفاً به توزیع اقلام یارانه‌ای که خودش حرف و حدیث‌هایی دارد، بسنده می‌کنند.
حلقه‌های تولید و تأمین کاملاً از دست مدیران مربوطه رها شده و کالاهای مورد نیاز مردم بدون نطارت مؤثر و شفافیت در حلقه توزیع، فشارها را بر مردم و مدیران زیاد و زیادتر کرده است.
وقتی در دو حلقه اول کاری نکنیم در حلقه سوم صرفاً جریمه و برخورد قهری راهکار مدیران ما است که این روزها بار اصلی بازار بر دوش سازمان تعزیرات حکومتی است.
در فقدان حلقه‌های ابتدایی، تعزیرات از آخر این حلقه به عقب آمده تا بلکه بتواند خلأ نظارت‌ها را پر کند اما واقعیت آن است که بدون تعامل و با یک دست هیچ صدایی از بهبود بازار به گوش نخواهد رسید.
سؤال اساسی مردم از متولی ارشد بازار این است که نمی‌خواهد یا نمی‌تواند اما جواب هر چه باشد نشان از لنگیدن دستگاه مربوطه در انجام ابتدایی‌ترین وظایفش است و او باید پاسخگو باشد.
در این گزارش برای شنیدن حرف مردم به میان آن‌ها رفتیم.
حرف مشترک مردم این است که نظارتی نیست و بازار را دلالان کنترل می‌کنند نه مدیران متولی که در تلویزیون حرف می‌زنند.
افرادی که جلوی لنز دوربین ما قرار گرفتند دل به صحبت‌های دلگرام کننده اخیر رهبرشان بستند که با آنها همصدا شده بود و گفته که همه چیز هست اما گران و با قیمت‌های متفاوت؛ صحبت جدید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی فصل مشترک صحبت همه مصاحبه‌شونده‌ها بود.
فردی که حدود ۴۰۰ گرم سیر از یک مغازه میوه فروشی گرفته بود می‌گفت در مغازه بغلی قیمت همین سیر ۳۸ هزار تومان بود و اینجا ۲۸ هزار تومان و من به عنوان یک خریدار احساس روانی بدی نسبت به این بازار دارم.

   

موضوع تفاوت بی‌دلیل قیمت یک کالای یکسان در دو مغازه کنار هم در حرف‌های بسیاری از خریداران تکرار شد.
پدر میان‌سال دیگری که چند کیلو کاهو گرفته بود معتقد بود حضور خبرنگاران موجب شد تا این کاهو را کیلویی ۶ هزار تومان بدهند چرا که روز قبل کیلویی ۸ هزار تومان بود.
فرد دیگری گفت که در یاسوج میوه درجه سه و چهار را به جای میوه درجه یک می‌فروشند و نه مدیریتی هست و نه نظارتی!
کمبود روغن و احتکار برخی کالاها هم مورد اعتراض چند بانوی خانه‌دار بود.
جوان دیگری که می‌گفت بخاطر مهمان‌هایم مجبور به خرید گوشت شدم، گفت که هر وقت می‌خواهم کالایی بخرم فروشنده می‌گوید که این قیمت جدید است و من هم نمی‌دانم راست می‌گوید دروغ می‌گوید و باید چه کنم؟ کاش مسئولان در کنار ما بودند و نظارت می‌کردند.
فرد دیگری نیز با بیان اینکه بیشتر گروه تعزیرات را در بازار می‌بینیم با انتقاد از آنها گفت که این‌ها هم بیشتر به مغازه‌هایی می‌روند و فیلم می‌گیرند که بهترین میوه را دارد در حالی که همه بازار این نیست.
البته بسیاری از افراد در این گزارش از حضور فعال گشت تعزیرات در بازار می‌گفتند.
بعد از شنیدن صدای مردم به سراغ چند فروشنده هم رفتیم که صحبت مشترک آنها، جولان دلالان در بازار بود.
فروشنده‌ها می‌گویند اجناس با چند واسطه و دلال به دست ما می‌رسد و گرانی‌ها سودی به جیب ما نمی‌ریزد.

   

یک‌میوه‌فروش به ما گفت که دقیقاً در میدان میوه و تره‌بار اجناس غرفه‌دار دو متر آن‌طرف‌تر به یک دلال داده می‌شود و آن هم با افزایش قیمت به ما می‌دهد و ما هم به ناچار درصدی روی آن می‌کشیم در صورتی‌که اگر میوه بدون واسطه به ما داده شود بدون شک شاهد کاهش سه تا ۵ هزار تومانی در عمده میوه‌های پرمصرف خواهیم بود.
این در حالی است که استان کهگیلویه و بویراحمد خودش تأمین کننده بخش زیادی از میوه میدان میوه و تره‌بار شیراز است.
نکته دیگری که برخی فروشنده‌ها به آن اشاره می‌کردند این بود که تقریباً نظارت بازرسان صنعت، معدن و تجارت تعطیل شده و ما که نمی‌بینیم.
نکته جالب این است که اینجا یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد است وضع در شهرستان‌ها و بخش‌های محروم‌تر به مراتب بدتر است و اکنون بیش از هر زمانی نیاز داریم که مدیریت در صنعت و معدن را چنان تقویت کنیم که دیگر ضعف و بی‌لیاقتی مدیریتی به کمک تحریم‌ها و جیب خالی مردم نیاید و فشارها بر  ولی‌نعمتانی که در تمام صحنه‌های انقلاب اسلامی نقش آفرینی می‌کنند، قدر آنها را می‌دانیم، کمتر و کمتر شود.