مؤثرین و تریبونداران، مدام علیه گرایشهای سیاسی و احزاب، داد سخن میرانند، اما مستقیم و غیرمستقیم، تعصبات قومی را تبلیغ و رواج میدهند؛ بطوری که گرایشهای منطقهای و طایفهای بهوضوح، جایگزین گرایشهای حزبی و جریانات فکری و سیاسی شده است.
اگر دلسوز استان باشیم، میدانیم اکنون فرصت و زمان مناسب برای انتقاد و بحثهای مرسوم سیاسی و غیرسیاسی نیست؛ چرا که دود اختلافات، انتقاد بیموقع به چشم مردم میرود...
تاریخ انتخابات در کهگیلویه در قبل از انقلاب با نام سلطانعلی سلطانی و بعد از انقلاب با نام سید محمد موحد گره خورده است. جزء دو دوره اول و سوم این حوزه انتخابیه است که موحد در صحنه انتخابات حاضر نبود و در سایر دورهها حضور و حتی عدم حضور موحد در صحنه انتخابات کهگیلویه همچون یک شبح تأثیرگذار بود. میتوان با الصاق پیشوند و ...
میخواهم در موضوعی بنویسم که طرح وجمع کردنش کمی سخت است، چون برای اولین بار مطرح میشود، زیرا میخواهم نقدی بزنم بر روحیه جامعه ایران و نخبگانش در این چهل و اندی سال و شاید هم به گذشته، که چرا جامعه ایران از چند جهت دچار پارادوکس یا تقابل و تناقض است؟
ان شاء الله این مطلب که استاندار چنین دستوری دادهاست، صحت نداشته باشد واگر صحت دارد بجای صدور چنین دستوراتی و یا ایجاد محدودیتهای برای رسانهها، آقای استاندار عملکرد مدت مدیریت خود را بر این استان محروم، اما واقع بینانه و بدون مبالغه و آمار غیر واقعی را ارائه فرمائید.
امروزه بین گفتمان و نخبگان انقلابی با بدنه اجتماعی فاصله ایجاد شده و باید در تلاش باشیم این فاصله کاهش پیدا کند، و باید دنبال بهترین راه حل برای کاهش این فاصله باشیم.
اگر هدف از مسئولیت خدمت به شهر و شهروندان است، وقتی افکار عمومی، اکثریت اعضای شورای شهر، اختلاف نظر با گروه اکثریت و هیئت رئیسه و چندین عامل دیگر ادامه خدمت موجب خُسران به شهروندان و زیر ساختهای شهر که مرکز استان و پایتخت طبیعت به خود لقب گرفته است میباشد، چه اصراری بر ادامه وجود دارد؟! اینکه آقای شهردار بخواهد باری به ...
خود محوری، تک روی، غرور، تظاهر، قهرمان پروری، برتری جویی، بی برنامگی، پنهانکاری، بی صداقتی، توهم، ریاکاری، محافظه کاری و مواردی از این قبیل دردهای جریان اصولگراست، کدام عقل، منطق، اخلاق و دین اجازه داده است که جریانی را در طول چهار سال روی زمین کشاند و همه چیز را به شب آخرثبت نام موکول نمود؟!
هر دو جریان مدتی است در صدد علاج درد میباشند ولی گویا مؤثر واقع نشده است، ابتدا جریان اصلاحات مبادرت به تشکیل شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد یا اصلاحات، مرکب از 18 گروه و طیف همسو نمود و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات خروجی آن بود، مدتی بعد و در بحبوحه انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، جریان اصولگرا، شورای جبهه مردمی ...
علت فعال نبودن شورای اسلامی شهر یاسوج آن است که تعدادی از دوستان اعضاء در آرزوی شکست و عدم موفقیت گروه اکثریت و مدیریت شهری هستند، تعدادی به دنبال سهم خواهی و دخالت در امور مدیریتی، به آنانیکه در انتظار آرزو نشستهاند متذکر میشوم که هر چند داشتن آرزو، عیب و جرم نیست ولی گاهی موجب خسران به خود، شهروندان و مدیریت شهری ...
در بین این گزینهها همگی به یکی از دو جریان سیاسی وابستهاند و انگار که جریان سوم یا مستقل اساساً در سپهر سیاسی ایران خالی از معنا و مصداق شده است و جامعه نیز چنین موضعی را از کسی نمیپذیرد و چنین موضعی در سیاست وجود ندارد چون افراد مواضعشان را باید زود بیان کنند و مردم هم مواضع را زود تشخیص میدهند.