تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۰
کد مطلب : ۴۳۱۴۴۷
یادداشت| سروش درست

نامواژگان باژگون

نیست بزمی که به بالای تو آراسته نیست/ ای برازنده به بالای تو بزم آرایی...
۱
نامواژگان باژگون
کبنا ؛امروز آدینه و هشتم اسفندگان نود و نه، هوا دل انگیزاست و جان افزا. 
 موضوعی مدت‌هاست که دغدغه‌ام شده است و ذهنم را درگیر نموده:
موضوع یا همان دغدغه‌ام، اسامی خاص در استان تاریخی کهگیلویه و بویراحمد است. اسامی که غالب آن‌ها به اشتباه معادل‌سازی شده‌اند.
روزی، پدرم و جمعی از فرهیختگان ایل، مهمانی داشتند؛ مهمانی که هم حبیب خدا بود، هم فارس زبان و هم عزیز!.. 
  باری، به بها و بهانه‌ی مهمان‌نوازی، با مهمان راهی منطقه‌ی نقاره‌خانه شدند. باید برای خوشدلی زد به دلِ کوه و صحرا.
بختْ یار و بهْ روز!
راهی دره گُلی شدند.
 «درّه گُلی» سرزمین گُل‌ها و دِل‌هاست، و
 " بُوْنَه خَکیْ" 
بهانه‌ی تفریح و تفرج. 
   وه! چه جایی برای فراغت خیال و فراغ امیال، بهتر از دره‌یِ گُل‌ها و تپه‌ی گِل‌ها.... 
خلاصه، در جنگل دلآرا و متراکم بونه خََکی خوشدل بودند و جمع‌شان جمع. گُل می‌گفتند و گُل می‌شنفتند.
بلبلان چَهچَه می‌زدند و چلچله‌ها، بَه‌بَه!
در دنیای هزار رنگ و هزار آوای بونه خکی، چکاوک دلِ میهمان پر گرفت و به پرواز آمد.
  تاچشمش افتاد به «سیاه بَلَه» یی. پرسید که این پرنده‌ی سیاهِ زیبا، چیست؟!
  زنده یاد آذرگشسب- که رضوان خدا بر او بود- گفت: سیاه بله، فارسیش، سار می‌شود.
      چندی گذشت و  «بِنْگِشْتی» را دیدند. دوست تهرانی ذوق زده از بنگشت پرسید:
«گنجشک».
القصه، در نبود چرنده‌ها - با بی‌همتی شکارچی‌ها- در این منطقه‌ی توریستی، هر پرنده‌ای را که می‌دیدند؛ رفیق شهری می‌پرسید و مرحوم میر منصور آذرگشسب، ترجمه به لفظ می‌کرد...
کار ما نیست شناسایی رازِ گل سرخ... .
یه دفعه، چشم میهمان به پرنده‌ای افتاد که به سانِ سیمرغ بود در سیِ رنگ‌ها و مرغی بهشتی در دلبری و دلآرایی...
در نیمدری دیده‌ی میهمان منظور و منظر ها آراسته بود،
پرسید: منصور عزیز، این پرنده‌ی زیبا چیست؟! 
«خَرْ دِرْنْ» است. دنبال معادل فارسیش می‌گشت و با مزاح و شوخی گفت: خردرن!... فارسیش می‌شود
«الاغ پاره کن!»


    مرد شهری تکرار می‌کرد: وا چه الاغ پاره کن زیبایی! 
      بعد از سال 1316 خورشیدی و رایج شدن سجّل - شناسنامه- و رواج اسم و فامیل در ایل، پای شهری‌ها به ایل باز شد. 
حکایت اسم و فامیل‌های عجیب و غریب را که برداشتی از سفر مأمور اداره ثبت‌احوال به مناطق روستایی و عشایری بود؛ می‌دانید و می‌دانیم. شهرت‌هایی که گاه به دست و پا و حرکت انسانی تا راه و حرفه و شکل و شمایل و البته، خصلت‌های افراد و طبقه‌ی اجتماعی آن‌ها، بسته و وابسته بود.
     بگذریم. بعد از شاه گردون و انقلاب سفید شاه و شکل‌گیری فرمانداری کل تلخسرو و سپس دیدن نام استان بر تارکِ کهگیلویه وبویراحمد-- که به قول محمد بهمن بیگی، مردانش آنچنان پای در رکاب فشرده و بر ماشه‌ی برنو فشردند تا از دهی، شهری و از شهری استانی، ساختند--- اداراتی در استان راه‌اندازی شد.
ایل، بایست به سامان می‌شد و به قاعده. در تقسیمات سیاسی، شهرستان‌ها، دهستان‌ها، بخش‌ها و دهکده‌ها مشخص می‌شد و بر معیار قانون، مداربندی.
شهری‌ها با نام ایل و ایلیاتی و جا و منزلگه‌اش بیگانه بودند و ایلیاتی، فقط در فکر نذری شهاز گله‌اش برای مهمان...
مهمان هرکی، خونه هرچی، مصداقی در کهگیلویه و بویراحمد نداشت. به ترین‌ها، ازآن میهمان بود و میهمان، حبیبِ ایلیاتی بود و البت، خدا.
    شهری‌ها، سرآغاز قصه‌ی تلخی شدند. قصه ای که "«پرسوناژ»"هایش، مردمان ساده و صمیمی ایل بودند.
همان حکایت "«خَردرن و الاغ پاره کن!»""شد ماجرای نام اماکن، روستاها و ادبیات معادل‌سازی- به غلط- باب شد.
برم المون، شد دریاچه‌ی الوان. 
    دوستان زبان‌شناس!
 لطفا بنده را یاری داده، چه ارتباط معنایی و محتوایی و ساختاری ---- در دو حوزه مورفولوژی (ریخت‌شناسی) و فنو مولوژی (پدیدارشناسی)---- بین نامواژگان المون و الوان هست. 
معادل‌سازان جاهل، فارغ از سواد و اندیشه، دست زدند به معادل‌سازی اشتباه.
معادلِ روستای «تُنگ سُهتِه" شد» چَمِ سوخته".
پیشوند «کا» شد " قائِد « ِعربی و گرته بردارشده در فارسی. نازیباتر اینکه پیشوند» کی " هم شد " قائد".
کا علی، در مکتوبات نگاشته شد قائد علی و کی علی هم، شد قائد علی.
چه نابجا قعودی و نارسا قیامی...
معادل سازی شدحکایت
 " َمِح بِریز" و بانویی که در مغازه ایی می گفت: 
" ببخشید محمد بریز دارید."
به زعم نادانای نگارنده، " لوا" هرگز معادل " لوداب " نیست.  " نَرَه گَه" هیچگاه، " نره گا " نیست. نره در مقابل دره در ادبیات لری، برجستگی در مقابل فرورفتگی است. " نره گه " جایی ست که برجسته.
   اسم خاص روستایی که افزون بر هزار سال قدمت سکونت دارد و
 "" زی زی """ اش می دانیم می شود، 
""" عزیزی""".
نامواژه ی " خَر اِنْداز"" در کدام مکتب زبان شناسی تغییر یافته ی یا همان معادل
"""خرم ناز""است. اصلا خر، چه ارتباطی با خرم دارد....
افسوس برای خرم سلطان و خرش(!)... 
 سلطان دلم، کهگیلویه و بویراحمد شاهی‌ست با صد غرفه‌ی ناز و هزاران نیاز... 
از تمامی اساتید دانشگاه ها، اهالی خرد و اندیشه، اصحاب قلم و صاحب نظران دعوت می نماییم در اصلاح ساختار نامواژگان لری، به ویژه اسامی خاص- ما را یاری نمایند.
یارب که یار باد سلامت، دیار هم!...
فرجام سخن، اسامی برخی از طوایف، اماکن، اشخاص و اشیاء و ... فارغ از اصول و به اشتباه در اذهان عمومی گویشوران قوم لر دراین استان ثبت و معادل عجیبی ازآن ضبط شده است. 
    این مقال کوتاه  سرآغازی بر اصلاح این رویه‌ی غلط است. هرچند راه سخت است و صعب، اما با تشریک مساعی مردمان نیکفرجام استان انشاالله به فرجام نیکی خواهیم رسید...
نیست بزمی که به بالای تو آراسته نیست/ ای برازنده به بالای تو بزم آرایی...
یاحق!
سروش درست
هفتم اسفند 1399 ه.ش
نام شما

آدرس ايميل شما

خاطره بد بورس از دخالت

خاطره بد بورس از دخالت

ریزش‌های اخیر بورس باعث شده که طرح تحقیق و تفحص از بازار سرمایه در دستور کار مجلس قرار ...
علی کریمی از خودی‌ها بنالد یا کت‌و‌شلواری‌ها؟

علی کریمی از خودی‌ها بنالد یا کت‌و‌شلواری‌ها؟

‌انتخابات فدراسیون فوتبال ایران فردا یکشنبه برگزار می‌شود تا تکلیف جانشین مهدی تاج، رئیس ...
بایدن نقاب برداشت / بازی جدید آمریکا

بایدن نقاب برداشت / بازی جدید آمریکا

همزمان با اقدام جدید آمریکا در ارائه قطعنامه پیشنهادی ضد ایرانی به شورای حکام ، ایران ...
به نظر شما کدام دانشگاه سال 1402 در استان کهگیلویه و بویراحمد عملکردی بهتری داشته است؟
دانشگاه یاسوج
دانشگاه علوم پزشکی
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشگاه پیام‌نور
دانشگاه علمی کاربردی
دانشگاه فنی و حرفه‌ای
هیچ کدام
1