میخواهم در موضوعی بنویسم که طرح وجمع کردنش کمی سخت است، چون برای اولین بار مطرح میشود، زیرا میخواهم نقدی بزنم بر روحیه جامعه ایران و نخبگانش در این چهل و اندی سال و شاید هم به گذشته، که چرا جامعه ایران از چند جهت دچار پارادوکس یا تقابل و تناقض است؟
علی مغازهای، پژوهشگر موسیقی نواحی معتقد است تجمع شکلگرفته برای بدرقه پیکرِ سجاد رزمجو نشان از جایگاه این هنرمندِ موسیقی عامهپسند در دل مردم داشت و هر چه قدر هم بر این آتش زیر خاکستر سرپوش گذاشته شود، خاموش نمیشود و شعلهاش در جایی سر میکشد.
آنچه مردم فارغ از ارزشگذاری در بعدازظهر روز چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ در سوگ یک چهره برکنار از هرگونه رانت و امکان خاص خلق کردند یک پدیده جدید و قابل تکرار بود که تا مدتها محل بحث و اندکی نقد و بررسی خواهد بود.
صدا و سیمای استان کهگیلویه و بویراحمد که با بودجهی عمومی کلان مدیریت میشود و ساختمانهای شیشهای عریض و طویل را در مرکز شهر با چندین هکتار تسخیر کرده؛ چرا بازتاب واقعی علایق مردم نیست؟...
بنابراین، همبستگی قومیتی را بدون کمترین هزینهای برای دولت ولی با اکملترین سازماندهی ممکن شاهد بودیم. مردمی که خودخواسته همراهی کردند، میهمان نوازی کردند، اجرای برنامه داشتند، نظم پذیری را قاعده اعلی دانستند و قدرشناسی را معنای صادقانه بخشیدند، از پایگاه اجتماعی مرحوم رزمجویی، نقش او در موسیقی محلی، وجه اجتماعی، توانایی ...